رمان/ بدون تو هرگز11
علی در جبهه بسختی مجروح شد. او را برای معالجه به تهران آوردند و هانیه مجبورشد مدتی در بیمارستان صحرایی بماند. نمی توانست آنجا را با آن همه کمبود نیروی پرستار رها کند. زینب از این بابت از هانیه دلخور و عصبانی بود. بالاخره بعد از مدتی برگشت…
بیشتر بخوانید...
بیشتر بخوانید...