آرشیو دسته بندی

ادبیات

داستان/ تاوان يك آه

پیرزن گونه هایش خیس می شود. زن نگاهی به او می اندازد و می گوید: اون جوری نگاه نکن یادت که نرفته مادرت گوشه ی آسایشگاه مُرد؟ تو دختر بودی طاقت نیاوردی مادرت که سر پا بود رو نگه داری حالا از من که دختر مردمم چه انتظاری داری؟
بیشتر بخوانید...

رمان /ماه من2

مستانه در خانه تنهاست. سمیر ظاهرا باز رفته به غار تنهایی اش یا نه، با هم قهر کرده اند. مستانه گذشته و خاطراتش با سمیر را مرور می کند. حالا او شک کرده به عشق سمیر، به حرفهایی که در مورد گذشته اش زده، در مورد خواهر و مادرش. از طرفی نمی…
بیشتر بخوانید...

شوربختی بين که در آغوش دريا سوختم

چه پارادوکس غم انگیزی؛ بی ‌قراری در اقیانوس آرام، سوختن در میان انبوهی از آب، غرق شدن در میان انبوهی از آتش و پایانی که آغاز غمی بی انتها شد… در این روز پنجشنبه که همگی به رسم دوستی مروت، یادی از سفرکردگان از این دیار خاکی می کنند، بد…
بیشتر بخوانید...

داستان/ گیلدا

همه زنبیلها را به پشتش بست و یک زنبیل بزرگ پر از گل را هم به سرش بست. شلیته ‌اش را بالا گرفت و وارد آب رودخانه شد. سرعت آب خیلی بالا بود. گیلدا به زحمت می توانست قدم از قدم بردارد از طرفی سرمای زیاد آب دست و پاهایش را کرخت کرده بود. به زحمت…
بیشتر بخوانید...

رمان / ماه من

تازگی ها شک کرده. نکند این قصه هم یکی از هزار قصۀ دروغ سمیر باشد. ولی آن کابوس ها، تب لرزهای بدش، گریه های تا صبح، گرفتن محکم دست مستانه. اینکه برایش لالایی بخواند آن هم لالایی که مادرش برایش همیشه می خوانده. مزۀ دهان مستانه تلخ می شود.
بیشتر بخوانید...

داستان/ عروسک باربی

نزدیک غروب بود. سرکلاس مابین خواب و بیداری به محدثه پیام دادم چه خبر از شیوا؟ هفت هشت ساعتی می ‌شد که از عملش می ‌گذشت، پرسیدم: به هوش اومد این عروسک باربی؟ نت گوشی ام ضعیف بود و هی قطع و وصل می‌ شد تا اینکه پیام محدثه ظاهر شد: انیس برای…
بیشتر بخوانید...

دیر و کم مثل برف می‌آیی

مژگان عباسلو از زنان جوان شاعر کشور است که در شعرهایش بیش از هر چیز عاطفه و زنانگی اوست که به چشم می‌آید در قالب تصاویری بکر و خلاقانه که به مخاطب ارائه می‌شوند؛ او عشق را حقیقتِ محترمی می‌داند و خطاب به آنها که این حقیقت را مورد بی‌مهری…
بیشتر بخوانید...

داستان/ صلیب گمشده

سیده سمیه سیدیان در رشته ی گرافیک تحصیل کرده و در سال 89 به صورت حرفه ای به داستان نویسی روی آورده است. چاپ چند داستان کوتاه در نشریه های مختلف و حضور موفق در جشنواره های داستانی مثل بسیج هنرمندان، جشنواره داستان یوسف در کارنامه ی فعالیت…
بیشتر بخوانید...

داستان/ تنها سه چهار روز در تهران…

سپیده شراهی دی ماه ۱۳۶۶ دانش اندوخته رشته زمین شناسی است و از سال ۹۱ به وادی داستان نویسی و فیلم نامه نویسی وارد شد. در زمینه ی سینما و در فیلمنامه نویسی فعالیت دارد و از برگزیده های جشنواره های مختلف رضویست.
بیشتر بخوانید...

یلدای روزگار مرا جشن نو بگیر

با شعری از زینب کوشکی به استقبال یلدا می رویم؛ شاعر جوانی که در شعرهايش حس زندگي مي جوشد و از غزل هایش صدای ضربان حیات و عشق به گوش می رسد؛ بی تکلف و روان شعر می گوید؛ آنقدر که تصور مي کني در شعرهايش خودش روي صندلي اي نشسته و آنچه را که…
بیشتر بخوانید...

داستان/ چراغ قرمز

ندا خیریان کارشناس رشته ی مدیریت دولتی از سال 1387 بطور جدی وارد حوزه داستان نویسی شد. او قصه نویس کودکان هم هست ومجموعه ای از داستان های کوتاه اجتماعی از خیریان در دست چاپ است.
بیشتر بخوانید...