آرشیو دسته بندی

تیتر یک

کسی حق ندارد تن فروشی را در جامعه اسلامی مباح اعلام کند

به دخت با دکتر عزت السادات میرخانی استاد دانشگاه و کارشناس رشته مطالعات زنان  گفت وگویی داشته پیرامون مباحثی که در نشست "سلامت زنان و رفتارهای پرخطر با تمرکز بر تن فروشی" مطرح شده است و از جمله بحث جرم ندانستن تن فروشی .
بیشتر بخوانید...

زنان عاشورایی 4/تیری که بر دل رباب نشست

رباب دختر امرؤالقیس همسر امام حسین (ع) ) بود و عاشق همسرش که با داشتن کودکی چندماهه  پا در راه پربلای سفر کربلا نهاد و در آخر ... پرپر شدن گلی را شاهد بود که برای رباب  یگانه یادگار از حسین  بشمار می رفت.
بیشتر بخوانید...

بزرگی و مهربانی امام را به فرزندتان نشان دهید

مراسم عزای حضرت حسین(ع) می تواند فرصتی مناسب باشد برای مادرها برای نزدیک کردن بچه ها با معارف دینی. خانم همیز، کارشناس مسائل خانواده و استاد حوزه و دانشگاه‌ برای استفاده بهتر از این فرصت در تربیت فرزندان، برای مخاطبان به‌دختی توصیه هایی…
بیشتر بخوانید...

این شور حسینی  باشعور همراه است؟

آیا مسئولین تبلیغات دینی، بانیان و دست اندرکاران مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله به این حقیقت توجه دارند که اگر این  مراسم تنها به یک سرگرمی با نام امام حسین تبدیل شود، جفایی است بزرگ به سالار شهیدان و هم به مردم و مخصوصا جوانانی که باید از…
بیشتر بخوانید...

زنانی که کارشان شراب‌خواری در مسجدالاقصی و تشویق به زاد و ولد است

"سازمان زنان هیکل" رهاورد تلاش‌های زنان یهودی افراط گرایی است که تلاش داشتند، زنان لائیک و بنیادگرای یهودی را جذب این سازمان کنند و به این ترتیب، میزان توجه و مشارکت زنان یهودی در بنای هیکل سوم سلیمان را افزایش و گسترش دهند.
بیشتر بخوانید...

زنان عاشورایی 3/ ام­كلثوم را به عقد پسر عمويش قاسم در می آورم

ام كلثوم دختر عبدا.. بن جعفر و زينب (س) یکی از زنان عاشورایی است؛ او که عروسی اش با قاسم ابن محمد مایه افتضاح دیگری بود برای بنی امیه. چرا که این ازدواج دراصل جواب منفی بود به خواستگاری یزید از او.
بیشتر بخوانید...

حرمت انسانی زن است که در تن فروشی فرو می ریزد

به دخت به دنبال برپایی نشست "سلامت زنان و رفتارهای پرخطر با تمرکز بر تن فروشی" گفت و گویی با دکتر عزت السادات میرخانی استاد دانشگاه و عضو گروه مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس رشته مطالعات زنان  داشته است
بیشتر بخوانید...

داستان/ بهترین نذر

شهره  در را پشت سرش بست و همان­طور که به طرفم می­ آمد سلام داد. جوابش را با لبخند دادم و به سمتش حرکت کردم و دست دادم. هر دو شانه به شانه هم قرار گرفتیم و راه افتادیم. شهره برعکس تیپ همیشگی­ اش مانتوی مشکی گشادی پوشیده بود و اصلاً آرایشی…
بیشتر بخوانید...