آرشیو دسته بندی

داستان بلند

رمان /ماه من2

مستانه در خانه تنهاست. سمیر ظاهرا باز رفته به غار تنهایی اش یا نه، با هم قهر کرده اند. مستانه گذشته و خاطراتش با سمیر را مرور می کند. حالا او شک کرده به عشق سمیر، به حرفهایی که در مورد گذشته اش…

رمان / ماه من

تازگی ها شک کرده. نکند این قصه هم یکی از هزار قصۀ دروغ سمیر باشد. ولی آن کابوس ها، تب لرزهای بدش، گریه های تا صبح، گرفتن محکم دست مستانه. اینکه برایش لالایی بخواند آن هم لالایی که مادرش برایش همیشه می…

داستان /شب انتظار6

سلطنت مسئول پذیرش بیمارستانِ یک شهر جنگی است. یک شب در موقع بازگشت به خانه، پیرزنی تنها بنام سوسن بانو را در جوی آب پیدا می کند و به خانه می رساند؛ پیرزنی که پس از حادثه افتادن در جوب، سلطنت تنها دوست…

داستان/شب انتظار5

سلطنت مسئول پذیرش بیمارستان یک شهر جنگی است که هم به کارش باید برسد، هم به خانواده اش و هم به سوسن بانو، زنی که یک شب در موقع بازگشت به خانه او را در جوی آب پیدا کرد و به خانه رساند؛ زنی که هیچکس…

داستان/ شب انتظار3

سلطنت مسئول پذیرش بیمارستان است در یکی از شهرهای جنگ زده است که دائما زیر حمله هواپیماها و موشک های بعثی هاست. اما یک شب در موقع بازگشت به خانه اتفاق عجیبی برایش افتاد.

داستان/شب انتظار 2

سلطنت مسئول پذیرش بیمارستان است در شهر جنگ زده شان . او هم نگران این همه مجروح وشهیدی است که هر روز و شب در بیمارستان می بیند و هم نگران خانواه اش، شوهرش، بچه هایش که به مدرسه می روند و یا پیش…

داستان/شب انتظار 1

ثریا منصور بیگی اصالتاً ایلامی و زاده تهران است. در رشته ادبیات تحصیل کرده و 12 سال است که وارد عرصه نویسندگی شده­ است. در سال 1390 به خاطر داستان "دوار(سیاه چادر)" و در سال 1392 برای کتاب "قبل از…

دَوار/ قسمت آخر

سارال با حسام نامزد می کند و حسام به جبهه می رود. مدت زیادی می گذرد و از حسام خبری نمی شود. کردان به دیدن سارال و حکیم می آید و به آنها می گوید که حسام منافق است و با کومله همکاری می کند. یک شب سارال…

داستان/ دَوار 6

سارال و پدرش، جوان زخمی به نام کارال را پناه می دهند. حسام که خاطر خواه سارال است با او نامزد می کند به شرط آنکه جبهه نرود، اما وقتی حسام شرایط مملکت را بحرانی می بیند به جبهه می رود و در همان زمان…

داستان/دَوار 5

سارال و پدرش، جوان زخمی به نام کارال را پناه می دهند. حسام که خاطرخواه سارال است در خانه ی عمه، از سارال خواستگاری می کند و سارال به او جواب مثبت می دهد به شرط آنکه جبهه نرود ولی حسام به محض اینکه با…

داستان/دَوار 4

سارال و پدرش، جوان زخمی به نام کارال را پناه می دهند. حسام که خاطر خواه سارال است در خانه ی عمه، از سارال خواستگاری می کند و سارال به او جواب مثبت می دهد به شرط آنکه جبهه نرود. روز بعد مادر حسام به او…