behdokht.ir

(ننه نساء ، سه یا چهار تا پیرهن گشاد روی هم به تن کرده و چند روسری بلند هم روی سرش کشیده است، ساک بزرگی پر از خرت و…

(هوا تاریک است، مریم در ایوان نشسته و گریه .صدای ساز و دهل عروسی به گوش می رسد, میرزا از اتاق بیرون می آید)

عزت : به افتخار عروس و داماد لی لی لی لی ( عزت جلوی مهمان ها شیرینی می گیرد و مهمان ها دست می زنند.)

باجی خانم رنگ پریده و افسرده به همراه ننه نساء آهسته به سوی زیر زمین حرکت می کند.

( عزت خود را آراسته است، آهسته به سوی در خانه می رود. مریم او را غافلگیر می کند.)

(میرزا تقی تلو تلو خوران در حالی که مردی جوان او را می کشد، به درون خانه می آید، عزت بر لبه ایوان نشسته و همچنان در…

(جلوی در خانه، علی ایستاده و مریم در را باز می کند و بیرون می آید.)

(همان صحنه ننه نساء فریاد کنان وارد می شود. و باجی خانم با یک لنگه کفش به دنبال او می دود.)

(مریم در ایوان خانه نشسته ، مشغول جمع و جور کردن کاغذهای دور و بر خودش است. یک باره یکی از آنها توجه اش را جلب می…

 (عزت مقابل آینه نشسته است و خود را می آراید.خانم باجی از پشت پنجره به او می نگرد.خانم باجی طوری قرار می گیرد که…

باجی خانم در حالی که انگشت سبابه ی خود را زیر زبانش قراد داده، جلو می آید. مریم به گل گلدان ها آب می دهد

در سال های دور که رضا خان پهلوی بنای حکومت سلسله پهلوی را گذاشت، اتفاقات عجیب و غریبی در این کشور افتاد، که هنوز هم…