اطلاعات سایت مربوطه سرِکاری است!
“از طلا گشتن پشیمان گشته ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید.” این ضرب المثلی است که قدیمی ها وقتی بنا بود عاملی در میان بیاید و باعث تغییر مثبتی شود ولی برعکس کار خرابتر می شد، می گفتند. حکایت ما و ابزاری چون اینترنت و ارتباطات سریع در بعضی موارد حکایت همین طلا گشتن و مس و … است!
ظاهرا ارتباطات و اطلاعات اینترنتی در روزگار ما عامل تسهیل و تسریع امور می گردد اما اگر این وسیله و روش بجای کوتاه کردن راه و بهتر و زودتر انجام گرفتن امور باعث سرگردانی و حیرت و… مردم شود، همان بهتر که راه و رسم گذشتگان مان را در انجام کارها در پیش بگیریم.
روزگاری برای خبر گرفتن از هر امری یا مردم بلند می شدند و به محل و مکان مربوطه مراجعه می کردند و یا این که با یک تلفن از همان محل یا جایی که اطلاع و خبری در آن مورد داشت، اطلاعاتی بدست می آوردند. حالا در عصر ارتباطات فوق سریع اینترنتی و … ظاهرا با یک کلیک می توان کلی اطلاعات ریز و درشت بدست آورد در مورد راه و رسم هر کاری و مراحل و مقدمات و شرایط و… اما … این مدل کار فعلا در کشور ما در خیلی موارد نه تنها جواب نمی دهد و از بار کار و دوندگی ما کم نمی کند بلکه گاهی دردسرساز و گول زننده هم هست.
مثلا از طریق اینترنت و جستجوی اینترنتی برای ساعت کار فلان وزارتخانه و اداره اطلاعاتی کسب می کنی و بلند می شوی و یک اسنپ صدا می زنی و می روی و می بینی در بسته است… از نگهبانی می پرسی، می گوید ساعت کار اداره ما هم مثل بقیه تا ساعت 2 است دیگر… می گویی پس در پرتال وزارتی چه نوشته اند که تا ساعت 4 و ربع، می گوید نه بابا درستش همینه که من می گم…! ما هم البته تشکری می کنیم از این اطلاعات خوبی که به ما دادند و برمی گردیم .
از طریق سایت مربوطه اقدام به خرید طرح ترافیک می کنی و یک بار و دو بار و … یک ساعت و دو ساعت و… بعد از این که معلوم شد اصلا با گوشی هم قابل خریداری نیست با این سیستم و آن سیستم … آخر از خیر خرید طرح ترافیک که برای تسهیل و تسریع کار می خواستی می گذری و می روی پی کارهای عقب مانده بخاطر این همه اتلاف وقت!
یرای تعمیر اجاق گاز و تعویض یک قطعه می روی در سایت مربوطه و… شماره تلفن و منشی تلفنی و عدد … را می گیری و… بعد عدد بعدی را … و بالاخره یک شماره تلفن دیگر و … دوباره از نو تماس و دستور عکس برداری از هشت جهت گاز و شماره و کد و مدل و … ارسال عکس از طریق تلگرام و دوباره تماس و قرار و … بعد هیچی … چند بار پیگیری می کنی ، باز هم هیچی … می گویی آدرس تان را مرحمت کنید خودمان حضوری بیاییم قطعه مورد نظر را بگیریم … می گویند ما که جا و دفتر خاص و معین نداریم…! تشکر می کنیم و الان بعد از هشت ماه هنوز این قطعه گاز ما که یک قطعه ساده هم بیشتر نیست، خراب است…
در ایستگاه اتوبوس ایستاده ای منتظر اتوبوس… دیر می کند … به آدرس اینترنتی که آنجا نوشته ، مراجعه می کنی می بینی که نوشته مثلا هر 10 دقیقه اتوبوس می آید و شما حساب می کنی شاید اتوبوس اول و دوم نتوانسته بیاید سر ساعت … بعد از 40 دقیقه تنها اتوبوسی را که آمده و مال یک خط دیگر است سوار می شوی و ناچار به سوی آن یکی مقصد می روی … نه مقصد خودت تا از آنجا شاید وسیله دیگری گیر بیاوری …
نهایتا خیلی وقت هه عملا به این نتیجه می رسیم که اطلاعات سایت مربوطه سرکاری است و دیگر هیچ! تازه تمام این اطلاعات سرکاری هم در صورتی قابل حصول است که ابر وباد و مه و خورشید و فلک در کار آمده باشد و شما به اینترنت وصل شده باشید!
یاد این ضرب المثل قدیمی خودمان می افتیم که می گوید:
“از طلا گشتن پشیمان گشته ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید”
یعنی اگر مثل همان دوران قدیم که تکنولوژی ارتباطی پیشرفته نداشتیم و همه کارهای مان را با شکل معمولی و مراجعه و رفت و آمد و پرسش حضوری و … انجام می دادیم(توجه کنید انجام می دادیم) الان هم بتوانیم با همان رویه و سبک به دنبال کارهای مان برویم بهتر است تا این که ارتباطات اینترنتی که بنا بوده باعث سرعت و سهولت کار شود، کلا ما را سرکار بگذارد و اصلا کاری انجام نشود یا با کلی سرگردانی و زحمت مضاعف و… کارمان به سرانجام برسد. اینجاست که حق داریم بگوییم:
“از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید”
/انتهای متن/