گیتا؛ فیلمی در ستایش مادرانگی

“گیتا” فیلمی به کارگردانی “مسعود مددی”، نویسندگی” میترا تیموریان” و “مسعود مددی” و تهیه‌کنندگی” مجید شیخ انصاری ” می باشد. “گیتا ” اولین تجربه کارگردانی مسعود مددی محسوب می شود.

0

نفیسه ترابنده/

خلاصه داستان:

 متین پسر گیتا(مریلا زارعی) و امیر(حمیدرضا آذرنگ) 2 سالی است که برای تحصیل به خارج از کشور رفته است. متین بر اثر سانحه تصادف می میرد، او که فرزند واقعی این زوج نبوده مدتی است که مادر واقعی خود نسترن(سارا بهرامی) را پیدا کرده اما این موضوع را از گیتا پنهان نگه داشته است. گیتا که می فهمد پسرش حقیقت را دریافته از پنهان کردن آن دچار عذاب می شود.

“گیتا” فیلمی شخصیت محور است که با تکیه بر احساسات پاک مادرانه داستان خود را روایت می کند.

گیتا در ابتدای داستان زنی شاد و سرزده است که مرتب از طریق چت با متین ارتباط دارد، میتن هم پسری است که دلبستگی زیادی به گیتا دارد و او را از تمام اتفاقات زندگی اش در خارج از کشور آگاه می کند. گیتا از جایی دچار بحران می شود که بعد از سال ها باردار می شود. بارداری که می تواند خطرات جسمی برای او به همراه داشته باشد. گیتا بعد از فهمیدن حاملگی اش ابتدا از دست امیر ناراحت شده و رفتار تندی با او می کند؛ چراکه می ترسد این مسئله به رابطه او با متین صدمه بزند. چالش بعدی زندگی گیتا که او را از پای در می آورد مرگ ناگهانی متین است. این درحالی است که متین به گیتا می گوید که چند روز مهمان دارد و نمی تواند با او تماس بگیرد، در تمام این مدت گیتا آشفته و نگران است و مدام به امیر می گوید که متین لاغر شده و احساس می کند پسرش چیزی را از او پنهان می کند. مرگ متین که تمام زندگی گیتاست به خودی خود او را از لحاظ روحی به هم می ریزد اما این آشفتگی زمانی قوت می گیرد که نسترن- مادر واقعی متین- در مراسم ختم او حضور می یابد و گیتا می فهمد متین 2 سال است مادر واقعی خود را پیدا کرده است. این اتفاق درحالی است که هم امیر و هم برادر گیتا و هم دوست او- فرزانه(بهناز جعفری)- می دانستند که متین حقیقت را می داند. گیتا اوج استیصال و عذاب وجدان خود از پنهان کردن حقیقت را اینگونه برای امیر  بیان می کند:« متین 2 سال تو تک تک لحظه ها منتظر بود بهش بگم من مادرش نیستم.» این فکر که متین به خاطر سکوت گیتا از دست او ناراحت شده او را دیوانه می کند. گیتا در سکانسی دیگر در حالیکه روی تختخواب متین داراز کشیده و تلفنی با امیر صحت می کند از او می پرسد: «بدون هیچ دلسوزی بگو به نظرت متین منو بخشیده بود که از نسترن به من چیزی نگفت؟» و امیر به او اطمینان می دهد میتن به خاطر علاقه زیاد به گیتا حاضر نبود او را ذزه ای ناراحت کند به همین دلیل از وجود نسترن به او چیزی نگفته است.

 

تصویری از دو بعد مادرانگی

فیلمساز با وارد کردن نسترن در داستان دو مادر را کنار هم قرار می دهد، مادرانگی از طریق زایش و مادرانگی از طریق بزرگ کردن تربیت. هم گیتا و هم نسترن به خوبی شخصیت پردازی شده اند و مخاطب با آنها همذات پنداری کرده و حتی با مادران فیلم  در غم از دست دادن متین می‌گرید. تصویر فیلمساز از نسترن مادری رنج کشیده است که بنابر جبر زمانه پسرش را رها کرده است. ” نسترن” در سن کم باردار می شود اما شوهرش او را رها کرده و با یک فرزند تنها می گذارد. نسترن برای ادامه زنگی و تحت فشار پدرش به ناچار پسرش را در بیمارستان بد از به دنیا آمدن به امیر و گیتا که پرستار  بیماستان بوده  می سپارد و به خارج از کشور می رود. او صادقانه به گیتا م یگوید که اگر متین او را از طریق فیس بوک پیدا نمی کرد هیچ وقت به خاطر قولش به گیتا سراغ او را نمی گرفت. مهمان چند روزه متین در روزهای آخر عمرش نسترن بود تا او بعد از سالها برای اولین بار مادرش را از نردیک ببیند. نسترن که خود ش دوباره ازدواج کرده و صاحب فرزندانی دو قلوست، ناباورانه مرگ میتن را با چشمان خود می بیندو تنها کسی است که هنگام مرگ در بیمارستان بالای سر متین حضور دارد. نسترن به گیتا م یگوید که متین حتی در لحظات آخر زندگی اش تنها به فکر نگرانی گیتا بوده و مصرانه از پرستار می خواسته تا با گیتا تماس بگیرد تا مبادا او به خاطر بی خبری از متین نگران شود. دیدار گیتا با نسترن و شنیدن سخنان او درباره متین به گیتا آرامشی دوباره می بخشد به ویژه سوال کلیدی او از نسترن در آخرین لحظه  در آسانسور که از او می پرسد متین او را چگونه صدا می زده و نسترن با چشمانی اشکبار جواب می دهد:« بلاتکلیف بود،می گفت نسترن جون لوسه، نسترن خالی هم بی ادبیه، مامان هم که فقط یکیه.» و همین جمله خونی تازه را در رگ های گیتا تزریق می کند.

“گیتا”داستان زنی است که در آستانه مادر شدن و بارداری، پسرخوانده اش را که عمری برایش مادری کرده از دست می دهد. گیتا زنی است که حس مادری را با از دست دادن عزیزش تجربه می کند، تولد در مقابل مرگ. فیلمساز به خوبی این دو واقعیت زندگی را در وجود گیتا به تصویر می کشد. گیتا که عمری در شغل پرستاری غمخوار مردم نیازمند و درمانده بوده حالا خود در بحرانی بزرگ آشفته و مستأصل می شود و عبور از این بحران تنها با حضور و حمایت همه جانبه شوهری عاشق ممکن است. در فیلم مخاطب تصویری  کاملاً زیبا و عاشقانه از روابط همسری را شاهد است. امیر در تک تک لحظات زندگی گیتا کنارش است. گرچه گیتا بر اثر فشار روانی در ظاهر به رابطه امیر با نسترن شک می کنداما در پایان فیلم اعتراف می کند که شک او واقی نبوده و تنها می خواسته امیر را اذیت کند. امیر نمونه کاملی از شوهری همراه و پدری دلسوز است، تصویری که متأسفانه جای خالی اش در فیلم ها حس می شود. حتی مشکلات زندگی و فشار مالی که تحصیلات ِ خارج از کشور متین برای او ایجاد کرده، نتوانسته ذره‌ای از محبت و شادی این مرد بکاهد.یادمان بیاید سکانسی که امیر روی پل عابر پیاده با بغض به گیتا می گوید:« من هیچ وقت دعا نکردم پدر بشوم، من پدر بودم.»

در پایان فیلم گیتا و امیر دوباره به زندگی برمی‌گردند و منتظر آمدن  دخترشان می مانند دختری با نام “تارا”، اسمی که متین برای او انتخاب کرده است. سکانس پایانی فیلم نمایش فیلم 60 ثانیه ای متین از زندگی اش است، فیلمی مملو از سرزندگی که در جای جای آن ایرانی بودن متین و دلبستگی او به گیتا و امیر حس می شود.

 

“گیتا” در یک نگاه

“گیتا” فیلمی در تکریم و پاسداشت خانواده است. ملودرامی خانوادگی با بازی درخشان بازیگرانش که مخاطب را با خود همراه می سازد.

/انتهای متن/

درج نظر