سقوط یک مادام

رمان مادام بوواری نوشته ی گوستاو فلوبر یکی از آثار برجسته ادبیات فرانسه است. این رمان با یک داستان ساده، ولی با ساختاری محکم و قدرت تصویرپردازی بالا، اثری قدرتمند محسوب می شود.

32

سرویس فرهنگی به دخت/

مادام بواری  هرچند در زمان انتشارش چندان مورد توجه منتقدین قرار نگرفت، ولی سالها بعد بزرگان ادبیات از این رمان به عنوان رمانی الهام بخش و تاثیرگذار یاد کردند و اکنون این رمان به زبانهای مختلف ترجمه شده است.

داستان رمان در ابتدا با آمدن یک شاگرد تازه به نام «شارل بوواری» به دبیرستان یک شهرستان کوچک در فرانسه شروع می شود. شارل بعد از چند سال تبدیل به یک طبیب تجربی می شود وبا زنی که چند سال از خودش بزرگتر است، ازدواج می کند. این ازدواج چند سال بیشتر طول نمی کشد، چرا که زن فوت می کند. شارل در این بین عاشق دختری به نام «اما رئو» می شود که بعدها مخاطب داستان او را با نام مادام بوواری می شناسد.

«اِما» دختری خیالباف و رویایی است که به اجبار پدرش در یک صومعه کاتولیک درس خوانده است. اما به محض برگشت از صومعه با  شارل ازدواج می کند. اوایل این دو زندگی خوبی همراه با آرامش در کنار هم داشتند، ولی با دعوت اما و شارل به یک مجلس رقص در کاخی مجلل، زندگی آنها تغییر می کند.

شاید نقطه  عطف داستان همین قسمت باشد، زیرا که بعد از آن شب میل عجیبی در مادام بوواری برای زندگی اشرافی و آشنایی با افراد جدید پیدا می شود. بعد از آن شب مادام بوواری دیگر نمی تواند به آن زندگی ساده  روستایی اکتفا کند. به همین خاطر مدتی بعد با پسری به نام لئون آشنا می شود و بعد از یک عشق یکطرفه سرانجام با اولین معشوقه ی خود دیدار می کند . رودولف بولانژه مردی بی قید و ثروتمند است که مادام بوواری بعد از مدتی به او دل می بازد، ولی در نهایت این فرد حاضر نمی شود با مادام بوواری فرار کند و او را رها می کند. بعد از رودولف، مادام بوواری به طور اتفاقی بار دیگر لئون را می بیند و به او دل می بازد، اما این عشق هم فرجامی پیدا نمی کند. چون بعد از مدتی لئون هم از او خسته می شود و رهایش می کند .

مادام بوواری در تمام این مدت علاوه بر عشق های نافرجام، عشق به تجمل گرایی را هم تجربه می کند و با قرض از تاجری رباخوار به نام لورو، آن طور که دوست دارد، زندگی می کند. در آخر این طرز زندگی و قرض های مداوم باعث می شود از ترس فهمیدن شوهر و رسوایی، از دو معشوقه سابقش کمک بطلبد که البته هیچ کدام، حاضر به کمک به وی نمی شوند و نهایتا مادام بوواری در کمال نا امیدی خودکشی می کند.

«گوستاو فلوبر» در نهایت ریزبینی و دقت شخصیت های کتابش را پرداخته و کنار هم گذاشته است. او در این رمان شخصیت شارل بوواری را مردی مهربان، ساده و علاقمند به خانواده نشان داده است. شارل با وجود تمام نکات مثبتی که دارد، در کل نمایانگر فردی بی مایه و غیر قابل تحمل است، کسی که نمی تواند در زندگی پیشرفت کند و آرزوهای اشرافی همسرش را برآورده کند.(از نظر مالی و جایگاه اجتماعی خودش را بالا بکشد).

نفرت نویسنده از زندگی شهرستانی و مردم ساده باعث شده است در توجیه رفتار مادام بوواری به صورت نامحسوس نقاط منفی شخصیت شارل بوواری را به صورت اغراق آمیزی بزرگ کند. مثلا در صحنه  آخر برخورد رودولف و شارل، این احساس به خواننده القا می شود که اگر تمام آن اتفاقات و آشنایی ها در زندگی مادام بوواری احمقانه و پوچ بود، پای بندی به زندگی خانوادگی نیز به همان اندازه پوچ و بی ارزش بوده است.

نویسنده با دیدگاه مادی گرایانه وجود هرگونه اعتقادی را نفی کرده و مذهب را صرفا دستاویزی برای آرامش موقت و نوعی مشغولیت ذهنی برای فرار از حقیقت می داند.

نکته  آخر اینکه گوستاو فلوبر به خاطر نوشتن این رمان به دادگاه خوانده شد و پس از جلسات طولانی با وجود رد اتهامات وارده، به خاطر شرایط زمان و محورهای  رمان مادام بوواری، این کتاب در آن زمان مورد استقبال چندانی قرار نگرفت.

فاطمه قاسم آبادی/انتهای متن/

نمایش نظرات (32)