ادبیاتتیتر یک داستان/ کلینیک بصیر معصومه کنشلو ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ بابا چانه اش حسابی گرم شده بود. لبخند می زد و نگاه ملاطفت آمیزی به منشی جوان می انداخت. نگاهی که هرگز ندیده بودم به…
ادبیاتتیتر یک پیرمرد بر سر پل تیم مدیریت به دخت ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ من پل را تماشا می کردم و فضای دلتای ایبرو را که آدم را به یاد آفریقا می انداخت و در این فکر بودم که چقدر طول می کشد…