بایگانی سالیانه

1402

از شکری که غافلیم…

بعداز کلی برو بیا و استفاده کردن از دارو و آزمایش و این داستان ها... روز انتقال جنین رسید🥰 با کلی ذوق و شوق و حس مثبت رفتم بیمارستان و انتقال رو انجام دادم،لحظه ای که باید میخوابیدم توی اتاق عمل خیلی احساس ترس و وحشت داشتم،بدنم…

وقت دزدی مادرانه!

چقدر احساس کردم بیشترمون باهاش خاطره داریم ، یعنی یه جورایی دوست داشتم بگم جانا سخن از زبان ما می‌گویی بیشتر وقت دزدی من همین نصف شب هاست یعنی حدود ۱شب به بعد که دخترا رو خوابوندم ...دوست دارم تو آرامش خونه یکی دوساعت رو برای خودم باشم و…