” یکی از ما دو نفر” پاسخی به سؤال مهم دخترها
خانم میلانی معتقد است فیلمی ساخته با هدف جواب به دختران جوانی که از او می پرسند ما در محیط کاری؛ که دور از نگاه های جنسی به ما نیست، تا کجا باید پای بند به اصول خود باشیم و او با ساخت این اثر به وضوح پاسخ می دهد: تا آخرش.
سرویس فرهنگی به دخت/
به قول خانم میلانی کارگردان فیلم انتظار می رود که وقتی فیلمی از او در سینماهای کشور اکران می شود، موجی از نقدهای ناعادلانه در ارتباط با فیلم او در مطبوعات به راه بیافتد که البته این بار در برنامه تلویزیونی هفت نیز مجری و منتقد، هر دو، نه تنها فیلم او که خودش را نیز به باد انتقاد گرفتند و چه زیبا از مخمصه خودش را رهانید.
فیلم ” یکی از ما دو نفر” که چندین بارتغییر نام داده است، ماجرای دختری به نام سارا ریاحی است که با مدرک مهندسی معماری از امریکا به ایران آمده است و در شرکت بابک امان استخدام می شود . بابک به ظاهر فردی عیاش و خوش گذران است و می خواهد که سارا را نیز بفریبد و در زمره دیگر معشوقه هایی که بدنبال او هستند و او فقط از آنها سوء استفاده می کند و حتی علاقه ای هم به آنها ندارد ، قرار دهد. اما سارا تن به این بی حرمتی نمی دهد و تا آخر کار که پرت شدن از روی بالکن است استوار می ماند و جسم و روحش را سالم نگه می دارد.
خانم میلانی روابط آدم ها را خوب می شناسد، دیالوگ ها را خاص شخصیت های پرورش داده شده می نگارد و سطح و طبقه اجتماعی افراد را لحاظ می کند.
به مدد یک استاد خوب فیلمبرداری جناب زرین دست از لحاظ بصری شاهد یک فیلم روان و یک دست هستیم . پن های؟؟؟ فیلم نرم و آرام ، زاویه های حساب شده ،و در کل دقت و درایت قابل ذکری که در سرتا سر فیلم مشهود است و سبب راحتی مخاطب و در نتیجه ارتباط بیشتر او با اثر می شود.
این که کارگردان معتقد است خارج رفته ها متاسفانه از خارج نرفته ها زندگی و فکر سالم تری دارند، جای بسی تأمل دارد که البته به اظهار ایشان تجربه به وی ثابت کرده است.
روابط سالم و صادقانه پدر و دختر خوب از کار درآمده است و جای خالی مادر به درستی مشهود است.
گذشته از بازی ضعیف و تا حدودی نچسب خانم السا فیروزآذر بازی ما بقی بازیگران قابل قبول و در حد خوبی به نمایش گذاشته شده است. بهرام رادان ، دانیال عبادی ، آنا نعمتی، همایون ارشادی، سمانه پاکدل و…
ناپختگی بازی خانم فیروزآذر در مقابل بازی روان و پر قدرت آقای بهرام رادان شاید به عمد از طرف کارگردان انجام شده، زیرا این بی تجربگی سارا در فیلم بارها با ترس و اضطراب به مخاطب فهمانده شده است و در نتیجه اقتدار آقای رادان که بخشی از آن مربوط به عارضه خود بزرگ بینی شخصیت بابک می باشد در مقابل این ضعف بازی در شخصیت سارا کاملا نمود عینی پیدا می کند. ( البته اگر خوش بینانه به این موضوع نگاه کنیم.)
در پرده دوم فیلم با جرقه ای که معلوم نیست از کجاست ، سهواً یا تعمداً چادرهای وسط محوطه کاروانسرا که توسط سارا طراحی شده آتش می گیرد. سارا گریان و غمزده به کنجی پناه می برد و پدر که پشت خط منتظر جواب ساراست و همه مکالمات او را شنیده است، چون مشاوری امین او را از این ورطه خلاصی می دهد و حمایت عاطفی می کند.
شعله های آتشی که ممکن بود به زندگی سارا بیافتد، با یک فکر و تدبیر ماهرانه به مقوله ای قابل ستایش برای بابک بدل شد و بنظر می رسد که تمام حرف فیلم در این سکانس نهفته است . سارا زیر بار هیچ ذلتی نمی رود و سر بلند و با افتخار در برابر وسوسه ها و امیال شیطانی افرادی که دور و برش هستند، قد علم می کند.
این که برای تبلیغ اخلاق باید ضد اخلاق را به تصویر کشید، سنتی قدیمی در سینما و نمایش و دیگر مقولات بصری و نوشتاری است که البته کارگردان و گروهش خوشبختانه از خط قرمزها عبور نکردند و قالب های اخلاقی را نشکستند.
خانم میلانی در جایی ذکر می کند که من اساساً فیلمی اخلاق گرا و اصولگرا ساخته ام و هدفم سوق دادن جوان ها به سمت اخلاق گرایی است. او معتقد است فیلمی ساخته با هدف جواب به دختران جوانی که از او می پرسند ما در محیط مختلط کاری، که قرار داریم تا کجا باید پایبند به اصول خود باشیم واو با ساخت این اثر به وضوح پاسخ می دهد: تا آخرش.
مریم کیهانی/انتهای متن/