موجودی از جنس عشق

قراربود از این وجود، عشق و هستی، به هستی افزوده شود. او پرورش دهنده ی نسل های بعدی اشرف مخلوقات باشد. قرار بود او تأثیرگذارترین موجود زمینی اش باشد که روزی به سویش باز می گشت و به پاس این پاس داری وامانت داری در بهشت برینش جای گیرد.

1

سرویس فرهنگی به دخت/

وقتی نظام هستی جان گرفت. آن گاه که جهان پویا پیش می رفت و خالق این هستی در پی خلق مخلوقی دیگر بود، آن زمان که دنیا با تمام اکمل بودنش، هنوز در حسرت یه موجود جدید، مطلوب، محبوب و دوست داشتنی به سر می برد. آن گاه که خداوند آدم را خلق کرد و از هرآن چه از لطافت و ظرافت می دانست با هنرنمایی در پیکره زن نقاشی کرد و گلچینی از تمام زیبایی های آفرینش را در جسم او نهاد و در کالبدش روح دمید و جانش را از روحی لطیف تر از روح مرد، سرشار نمود و قلبش را پربار از مهر و عطوفت و محبت و وفاداری وعشق بنا کرد. موجودی از جنس عشق. موجودی ستودنی که مرد ستایشگر و حمایتگرش باشد و در تمنای دست یافتن به این الهه ی آسمانی بکوشد و از عشق زمینی آن دو، موهبتی آسمانی نصیبشان شود، که باردیگر آن ها را به جنت وعده داده شده بازگرداند. موهبتی چون عصمت، عفت و نجابت نیز، به تمام این زیبایی ها افزود، او را با هر زایشی به بهشت عدنش وعده داد و مادرانه بودن را به او تقدیم کرد، می دانست حاصل خلقتش کسی خواهد بود به نام ام البشر. کسی که باید تمام فرشتگان مقرب درگاهش بر آن سجده کنند. کسی که حقد و حسد برخی از فرشتگان درگاه حق را ، که سالها عبادتش را به جای آورده بودند ، تحریک می کرد. کسی که باعث راندن یکی از عبادت کنندگان نافرمان، از بهشت می شد.

پس به او شرافت، صلابت ، متانت و صبوری بخشید، زیرا او تنها موجودی بود که لیاقت انتقال این امانت را داشت. لیاقت حس مادری، که خاص بود و در ورای هر ذهنی نمی گنجید.

 قراربود از این وجود، عشق و هستی، به هستی افزوده شود. او پرورش دهنده ی نسل های بعدی اشرف مخلوقات باشد. قرار بود او تأثیرگذارترین موجود زمینی اش باشد که روزی به سویش باز می گشت و به پاس این پاس داری وامانت داری در بهشت برینش جای گیرد. قرار بود قلب نخستین موجود خلق شده از خاک غربال شده را، با دلربایی، از آن خود کند. قرار بود با تمام زیبایی های عالم به جنگ به سختی های پیش رو برود. قرار بود در پس حجب وحیا، تمام این زیبایی ها، فریبندگی ها و فریبایی ها را بپوشاند؛ تا مرد را هماره در حرص و طمع دست یافتن به خود، در انتظار نگاه دارد. تا برای همیشه مرد خواهان او باشد و برای رسیدن به مرتبه و مقام او بکوشد. پاسبان او  و نسلی که او تربیت کننده اش خواهد بود، باشد  و قلبش در تسخیر کسی بماند که به بهای مادر بودنش، بهشت را پیشاپیش خریده بود تا بدین سان راهی به جنت المأوی بیابد و به صاحب هستی وصل شود.

منیژه جانقلی/ انتهای متن/

نمایش نظرات (1)