مهریه و ارث زنی که بچه ندارد
18 ساله بودم که به عقد محمود درآمدم که از من 9 سال بزرگتر بود. تازه از مدرسه و درس و مشق فارغ شده بودم. محمود از اقوام پدری ام بود و ما خانوادگی با هم خیلی رفت و آمد داشتیم و در مهمانی های خانوادگی زیاد با مادر و خواهرش در ارتباط و دوستی بودیم.
تازه از مدرسه و درس و مشق فارغ شده بودم. یک روز مادرم گفت: پنجشنبه برایت خواستگار می آید.
خشکم زد. گفتم: من که هنوز امتحاناتم را نداده ام و هنوز درس می خوانم. تازه شما خودتان گفتید که تا دانشگاه قبول نشده ام ازدواج نباید بکنم. پس چی شد؟
مادرم گفت: غریبه نیستند. بعد نام و مشخصات محمود را داد و گفت که پسر اقوام پدری ام هست که خیلی با هم دوست و رفیق هستیم. من چیزی نگفتم . می دانستم پسری دارند که وقت ازدواجش است و از پدرم که در جمع مردان خانواده، صلاحیت جوانها را می سنجید، تعریفش را شنیده بودم. ولی چون فکر می کردم برای من زود است که فکر ازدواج باشم، توجهی به آنها نداشتم و در حال و هوای خودم بودم.
بالاخره مادر و پدرم قرار جلسه خواستگاری را گذاشتند و چون از قبل دیده و شناخته بودند بعد از یک ماه سر سفره عقد نشستم و بله را گفتم و رسما شدم یک زن شوهردار.
18ساله بودم که به عقد محمود درآمدم که از من 9 سال بزرگتر بود. تازه از مدرسه و درس و مشق فارغ شده بودم. محمود از اقوام پدری ام بود و ما خانوادگی با هم خیلی رفت و آمد داشتیم و در مهمانی های خانوادگی زیاد با مادر و خواهرش در ارتباط و دوستی بودیم.
قرار شد که بعد از هشت ماه، یعنی بعد از ماه مبارک رمضان مراسم عروسی مختصری بگیریم و رسما وارد زندگی مشترک شویم. محمود مغازه ای از خودش داشت و با کمک پدرش لباس مردانه می فروخت. من هم قرار شد اگر دوست داشته باشم هرقسمت از کار را که مایل باشم کمکش کنم.
بالاخره هشت ماه مثل برق گذشت و شدم خانم خانه ام و همه کاره یک خانه مستقل.
شوهرم صبح به مغازه می رفت و شب برمی گشت. گله ای نداشتم چون می دانستم که کاسبی تقریبا تعطیل بردار نیست و هرچقدر تلاش کند همانقدر در می آورد و خلاصه زندگی بهتر می شود.
چشم بر هم گذاشتیم متوجه شدم چهارسال از زندگی مان گذشته و ما هنوز بچه دار نشده ایم. البته قبلش من به محمود می گفتم که خوب است بچه داشته باشیم و زندگی مان از یکنواختی خارج شود و دیگر دیر می شود و … ولی بچه دار نشدیم و فهمیدیم که باید حتما به دکتر متخصص مراجعه کنیم.
با مراجعه به پزشک متوجه شدیم که محمود مشکلی دارد که تقریبا غیر قابل علاج است.البته پزشک معتقد بود که ممکن است با جراحی مشکل حل شود. علیرغم این که راضی به این کار نبودم، محمود رضایت داد که جراحی کند.
بعد از عمل جراحی دکترها گفتند که توده ای بدخیم در بدن محمود تشخیص داده اند که بسیار پیشرفته شده و ممکن است خیلی زود او را از پا دربیاورد. باورم نمی شد که شوهر ظاهراً سالم من بیمار شده باشد و ممکن است از دستم برود. سال آخر زندگی مشترکم، خیلی بسختی و با غصه از دست دادن محمود گذشت. اول به خانواده اش چیزی نگفتیم. تا اینکه کم کم محمود توانایی خود را از دست داد و قادر به کار و رفتن به مغازه نبود. هرچه تلاش کردیم و دوا و درمان و تقویت، موثر نبود تا اینکه در کمال ناباوری او را از دست دادم و تنها ماندم. نه فرزندی و نه شوهری و نه امید به زندگی. همه چیزم را از دست دادم.
بعد از فوت شوهرم من در خانه مشترک مان ماندم و خانه را ترک نکردم. اصلا کجا می توانستم بروم؟ بعد از پنج سال زندگی مستقل کنار همسری مهربان و باوفا کجا می رفتم که بتوانم با یاد او زندگی را ادامه بدهم؟
بعد از مراسم سال شوهرم از طریق یکی از خواهران او متوجه شدم که وراث یعنی مادرشوهرم و دو برادر و سه خواهر او درخواست انحصاروراثت داده اند و گواهی انحصار وراثت گرفته اند. خواهران و برادران شوهرم به دلیل اینکه پدرشوهرم بعد از فوت او به فاصله ی کمی از دنیا رفته بود جزو وراث شوهرم بودند. پدر شوهرم بیمار بود و براثر سکته قلبی فوت کرد. یعنی حالا وراث شوهر من مادر شوهرم و من و دو برادر و سه خواهر شوهرم هستیم.
شوهر من مغازه و خانه و وسایل کار و مقداری زمین در اطراف زادگاهش مشهد خریده بود. وراث شوهرم بدون اینکه مهریه مرا از ماترک پرداخت کنند و سهم زوجیت مرا از ماترک کنار بگذارند، همه ما ترک را بین خودشان تقسیم کردند. هرچه من و پدرم و بزرگترها پادرمیانی کردیم که حقوق مرا کامل پرداخت کنند موفق نشدیم. ناچار من از ایشان شکایت کردم که سهم خودم را پیش از این که از خانه ام بیرونم کنند دریافت کنم. ولی نمی دانم آیا حالا که همه چیز تقسیم شده می توانم مهریه و بقیه سهمم را از آنها بگیرم یا خیر؟
یکی از خواهران شوهرم گفته، برادرم به من گفت که مهریه ات را دریافت کرده ای در حالی که این کاملا دروغ است. از طرفی آنها می گویند چون بچه نداشتید، ارثی به تو تعلق نمی گیرد و باید به خانه پدری ات برگردی. ولی من این را قبول ندارم. من تنها همسر دائم قانونی شوهرم بودم و آنها نباید با من چنین کاری را می کردند.
پاسخ:
در بحث دریافت مهریه بعد از فوت زوج باید دانست که:
- مهریه هدیه ای است که از طرف زوج به زوجه داده می شود و پرداخت آن را نیز به عنوان دین زوج در مقابل زوجه به عهده می گیرد. با فوت زوج به هر دلیلی مهریه زوجه از ماترک او پرداخت می شود و چون جز دیون ممتازه است، ابتدا مهریه زن از ماترک پرداخت می شود و اگر چیزی اضافه ماند ما بین زوجه و دیگران به عنوان ارث تقسیم می شود.
- مهریه به محض عقد نکاح، در حق زوجه و در ذمه زوج ثابت می شود و باید آن را پرداخت کند و اگر پرداخت نشده باشد با فوت زوجه به وراث او تعلق می گیرد.
- داشتن یا نداشتن فرزند مشترک در دریافت مهریه و سهم الارث زوجه تاثیری ندارد. سهم الارث زوجه در همه کتاب های فقهی و حقوقی مشخص است.
- در صورتی که مهریه در سند ازدواج و زمان عقد مشخص نشده باشد و بعد از واقعه زناشویی زوج فوت نمایند، به زوجه مهرالمثل یا مهرالسنه تعلق می گیرد.
- مهرالمثل مهریه ایست که با توجه به شان زوجه در هم شان های ایشان مشخص می شود. یعنی نگاه می کنند دختری با شرایط و موقعیت زوجه معمولا و عرفا چه مهریه ای دارد و برای او نیز آن مقدار معین می کنند.
- مهرالسنه مهریه ایست به مقدار مهریه حضرت زهرا (س) در زمان حال.
- به هر حال زوجه ای که در عقد زوجیت و زناشویی زوج است بی مهریه نمی ماند، چه بعد از طلاق و چه بعد از فوت زوج. قانون بر تعیین مهریه برای زوج نظارت دارد و به آن اهمیت می دهد. دریافت مهریه بعد از فوت گاهی می تواند کمبود سهم زن را از دریافت ارث جبران نماید.
- در بقیه ماترک نیز شما سهم معلوم دارید. هم از اعیان و هم از قیمت عرصه و زمین شما سهم خواهید داشت. اینجا هم در صورت عدم فروش عرصه و زمین و مخالفت از دادن حق زوجه، زوجه می تواند از دادگاه بخواهد سهم او را از عین ماترک و نه تنها از قیمت آنها دریافت و به ایشان بدهد.
- سهم الارث شما از ماترک به دلیل عدم وجود اولاد یک چهارم از کل ماترک است. اگر زوجه اولاد داشته باشد یک هشتم از کل ماترک سهم الارث اوست. بنابراین شما از تمام اموال و دارایی شوهرتان ارث می برید و مهریه خود را نیز دارید. اگر عین خارجی باشد یعنی مقداری طلا یا نقره معین و یا تعدادی سکه، عین همان را از ارث می برید و اگر پول نقد باشد به تاریخ فوت به نرخ همان سال به شما مهریه تان پرداخت می گردد.
- اگر قبل از پرداخت مهریه به زوجه، ماترک بین وراث تقسیم شده باشد هرکدام به تناسب سهم دریافتی شان باید به زوجه پرداخت نمایند تا مهریه اش کامل شود.
- خواهر همسرتان که ادعا کرده شما مهریه تان را دریافت کرده اید، اگر دلیلی بر ادعای حرف خود نداشته باشد، ادعایش رد خواهد شد. ولی شما که ادعای عدم دریافت مهریه دارید در حضور دادگاه چون دلیل دیگری نمی توانید ارائه دهید، باید قسم یاد کنید، که شرایط خاص خود را دارد و قاضی دادگاه با آماده کردن آن شرایط از شما می خواهد به لفظ جلاله، اتیان سوگند نمونه (قسم یاد کنید) و ادعای خود مبنی بر عدم دریافت مهریه را ثابت کنید.
/انتهای متن/