مادران عامل رستگاری فرزند و یا سقوط او
در قسمت های قبل جایگاه زنان روشن بین و حق طلب را در نگاه مولانا بررسی کردیم و اینک به بیان حکایاتی از مثنوی در مورد مادر و تاثیر او در سرنوشت فرزند از زمان بارداری تا بزرگسالی اش می پردازیم.
فاطمه قاسم آبادی/
در دیدگاه مولانا جایگاه و اهمیت نقش مادر بسیار جایگاه والا و ارزشمندی دارد . این شاعر بزرگ در مورد رستگاری و رسیدن به جایگاه های بالای معنوی همواره از نقش مادران شامل ارثیه باطنی و آموزش های بیرونی یاد می کند.
مادر آموزگاری برای تمامی دوران ها
مولانا نقش مربیگری مادر را حتی در آن دسته حکایت ها ی مثنوی که از زبان حیوانات نقل می شود، بیان می کند. او در یکی از این حکایت ها اینطور می گوید:
“روزی کنار نهری، کره اسبی با مادرش آب می خورد؛ نگهبانان و تربیت کنندگان اسب ها سروصدا می کردند و کره اسب می رمید و آب نمی خورد. مادر که متوجه ترس کره خود شده بود، با خونسردی تجارب زندگی خود را به او منتقل کرد که تا بوده چنین بوده و مزاحمانی وجود داشته اند، تو کار خود را بکن و بگذار اینها خودشان را زحمت بدهند. وقت تنگ است پیش از آنکه از تشنگی آسیب ببینی، از آب فراوانی که در اینجا هست، استفاده کن. مولانا این آموزش اسب مادر را طبق معمول خود به آموزه ها ی عرفانی پیوند می دهد که:
ر از جـــوی نطق اولیــا
می خوریـم ای تشنـه غافل بیـا…
مــا چو آن کره هم آب جو خــوریم
سوی آن وسواس طاعن ننگریم
و در واقع در این داستان مولانا می گوید آموزش ها ی مادر به مسائل اولیه زندگی محدود نمی گردد و شامل امور مهم معرفتی مثل بی اعتنایی به وسوسه ها نیز می شود.
مادر سرنوشت فرزند را تعیین می کندَ
کشش فطری و باطنی موجود میان مادر و فرزند، اهمیت نقش تربیتی مادر را بیش از پیش نمایان می سازد. این نقش با توجه به تقدم زمانی وجود مادر بر فرزند و رابطه نسبی ایشان، به نوعی سرنوشت طفل را رقم می زند و سعادت و شقاوت او را تعیین می کند.
چنانکه اگر مادر منشأ شر و گناه باشد، فرزند او نیز احتمالا از جنس شر و پیوسته به شر خواهد بود و بالعکس. این حقیقت در ذهن مولانا نمادی می سازد از اصلی که در جستجوی فروع خویش است و به آنها می پیوندد. لذا صورت ذهنی «مادر جهنم» ساخته می شود که به دنبال فرزندان خویش، یعنی اهل گناه است و سرانجام آنها را در آغوش خود جای می دهد:
نکـــه بــــوده ست امـــه الهــاویــه
هــا ویـــه آمــــد مـــر او را زاویـــه
مــادر فــرزنــد جـویــــان وی است
اصــل هــا مـــر فـرع ها را در پی است
مولانا در زمینه رابطه سرنوشت فرزند و مادر، گامی هم فراتر رفته و در شعر خود به حدیث نبوی
“السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه” (نیکبخت کسی است که در شکم مادرش نیکبخت باشد و بدبخت کسی است که در شکم مادرش بدبخت باشد) اشاره کرده است که البته از دیدگاه ها ی مختلف، آن را می توان تأویل کرد که مهم ترین آن پاکدامنی مادر در زمان حمل نوزاد است که می تواند بر او تاثیر بگذارد و در خلق و خوی نوزاد و حتی راهی که در آینده انتخاب می کند، موثر باشد.
نفرین مادر دعاست
مولانا در عوالم مادران تسلط و تأملی موشکافانه دارد و در جای جای مثنوی و غزل ها ی خویش به گوشه ها یی از عواطف ایشان اشاره کرده است. از دیدگاه او همانطور که پیشتر نیز دیدیم، لرزیدن مادر بر بچه، مثل اعلای نگرانی است:
همچو مادر بر بچه، لرزیم بر ایمان خویش
از چه لرزد آن ظریف سر بسر ایمان شده
حتی اگر لحظه ها یی پیش آید که مشکلات و فشارهای زندگی از سویی و نشاط و شیطنت ها ی بی پایان طفل از سوی دیگر عرصه را بر مادر تنگ کند و او از سر عصبانیت مرگ بچه را بخواهد، مولانا مخاطب خود را توجه می دهد که در چنین مواقعی مقصود مادر از مرگ بچه، مرگ خوی بد او و فسادی است که از آن به وجود می آید نه مرگ خود بچه:
مـــادر ار گـــوید تـــرا مــرگ تو باد
مــرگ آن «خو» خواهد و مرگ «فساد»
کودکان تمام توجه مادرانند
میزان توجه و محبت مادر به فرزند چنان است که مولانا در یکی از حکایت ها ی کوتاه خود می گوید:
” از کسی پرسیدند در ازدواج چگونه زنی باید اختیار کرد؟ پاسخ داد: زنان در تزویج سه گونه اند: یکی به تمامی تو راست(باکره)، دیگری نیمی تو راست(بیوه)، سومی اصلا تو را نیست(بیوه با بچه):
چــون زشــوی اولــش کــودک بــود
مهــر و کــل خــاطــرش آنجـا رود
/انتهای متن/