دوستی با طبیعت را از فرزندانمان دریغ نکنیم
در روزهایی که مناسبت درختکاری را در تقویم داریم، بد نیست نیم نگاهی کنیم به سبک زندگی این روزهای خانوادههای ایرانی تا متوجه فاصله رو به رشد مردم مان با طبیعت بشویم و هم دوری کودکان مان از طبیعت دوستیهای ماندگار.
نسیم شهسواری/
هفتهای که در آن هستیم یک مناسبت خاص داشت، مناسبتی که هرسال نسبت به سال قبل بیشتر در لابهلای هیاهوی سال نو خاموش میشود و به فراموشی سپرده میشود، شاید صداوسیما و بیلبوردهای خیابان و صفحات اینستاگرام و تلگرام و توییتر، حرفهای زیادی از روز درختکاری و حمایت و حفاظت از محیطزیست زده باشد اما واقعیت امر این است که این روز در میان خانوادههای ما اهمیت آشتی با طبیعت گمشده است، دیگر کمتر مادرانی هستند که آبپاش به دست بگیرند و مادرانه و عاشقانه برگهای درختان و گلهای باغچه را نوازش کنند، باغچه خانهها بیبار، گلدانها بیآب و خانهها از سبزی گلها و سبزهها به دورند؛ اگر یک نیمنگاهی به سبک زندگی این روزهای خانواده ایرانی بکنیم؛ متوجه فاصله رو به رشد مردم این سرزمین با طبیعت و طبیعت دوستی خواهیم شد، فرزندان امروزی دیگر با طبیعت دوستیهای ماندگار ندارند، دیگر نمیدانند که میتوانند دست در دست طبیعت، شادیهای روزهای کودکیشان را تجربه کنند؛ و حتی علاقهای به دوستی با طبیعت ندارند.
هنوز خیلی نمیگذرد از سالهایی که دنیای کودکان ما سرشار از جنبش و تحرک و تجربهآموزی از طبیعت بود؛ دنیایی واقعی و جذاب که با دستان کوچک کودکان و چشمان کنجکاوشان لمس میشد، اما این روزها درک کودکان از حقیقت طبیعت در تصاویر باکیفیت کامپیوتری خلاصه میشود، تصاویری خوش آب و رنگ اما خیالی که امکان تجربه و کسب خاطرهایی ماندگار و ساده همچون خاکبازی در آن محال و دستنیافتنی است. امروز جای خالی بسیاری از بازیها و شیطنتهای کودکانه را در فضاهای سبز و باز عمومی میتوان بهراحتی احساس کرد. . این اهمال از جانب کیست؟ چرا کودکان آنطور که بایدوشاید در طبیعت وقت نمیگذرانند و دوستیهای ماندگار با طبیعت را تجربه نمیکنند؟
همه این کمبودها ریشه در این واقعیت دارد که پدران و مادران نسل جدید این مهم را به دست فراموشی سپردهاند که آموزش رفتارهای درست زیستمحیطی باید از دوران کودکی فراگرفته شود تا تبدیل به یک باور ذهنی گردد.
علت این قهر ناخواسته کودکان امروزی با طبیعت، نتیجه تفکری است که فراموش کرده است آموزش حفاظت از محیط زیست و داشتن زندگی سبز، درست مانند دیگر آموزشها و تعلیمات برای کودکان از خانه آغاز میشود؛ و این زرقوبرقهای دنیایی ماشینی و مجازی است که حلاوت دوستی با طبیعت را حتی از ذهن مادران و پدران این سرزمین پاککرده است، غافل از اینکه نتیجه این جدایی و این دوری، زندگی ما و نسلهای بعد ما را تهدید میکند.
شاید تابهحال اینگونه فکر نکرده باشیم، اما بد نیست که گاهی از خودمان این سؤال را بپرسیم که چگونه میتوان به کسانی که تجربههای شیرین و خواستنی از طبیعت ندارند حفاظت و صیانت از آن را آموخت.
چگونه میتوان به کوکانی که تصورشان از طبیعت دنیایی خیالی و دور از دسترس و فانتزی است، مراقبت و حفاظت از محیطزیست را آموخت.
روز درختکاری و بهاری که درراه است میتواند بهانه خوبی باشد تا دست فرزندانمان را بگیریم و امکان تجربه دوستی با طبیعت بخشنده خداوند را از آنها دریغ نکنیم.
/انتهای متن/