عزت نفس جمعی پیدا نمی شود مگر…
از عزت نفس فردی گفتیم. اما عزت نفس جمعی چیست؟ چه رابطه ای میان عزت نفس فردی و عزت نفس جمعی هست؟ آیا ملت ها هم عزت نفس دارند؟
سرویس ما و زندگی به دخت/
عزت نفس جمعی، مانندعزت نفس فردی به تدریج شکل می گیرد . روانشناسان معتقدند افرادی که در کودکی آسیب های جدی روانی دیده اند ، به تدریج درد و ناراحتی ناشی از ناراحتی و تحقیر را پذیرفته و به نوعی با آن سازش می کنند و سپس به اوهام و تخیلات خود بزرگ بینانه رو می آورند . این حالت در مورد ملت ها هم می تواند پیدا شود. این روانشناسان ملت هایی را که به جای نگاه کردن در آینه ی واقعیتها وبدون دلیل خود را آقا و برترومهم تر و باهوش تر از همه ملل می دانند ، ملت هایی با عزت نفس پایین می پندارند و احساس خود برتر بینی آنان را ناشی از تحمل و تلخی سابقه تاریخی آنان می دانند .
قرآن در این مورد می گوید:
فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوماٌ فاسقین ( سوره زخرف آیه 56)
“همانا فرعون قوم خود را تحقیر می کرد و قوم از او اطاعت می کردند . بدرستی که قوم او فاسق بودند . “
عزت هر ملت در گرو عزیز شمردن آن ملت است. عزت نفس جمعی ، کسب نمی شود، مگر در جامعه ،افراد، عزیز وارجمند شمرده شوند ،همراه این عزت است که آنها در کنار هم می توانند زندگی سالمی را بگذرانند.
بدین ترتیب،عزت نفس هم در فرد تقویت می شود هم در جامعه .تاثیر این عزت نفس زمانی خود را نشان می دهد که فرد با اعتماد به نفس که بر گرفته از عزت نفس است، در برابر ناهنجاری ها می تواند خود را کنترل کند. همان طور که قبلا هم گفتیم،: نتیجه پژوهش های متعدد نشان می دهد ، “هر چقدر افراد بیشتر خود را عزیز، ارزشمند و محترم بدانند در برابر ناهنجاری های اجتماعی بیشتر خود را کنترل می کنند و از خود مقاومت نشان می دهند ” .
اشاره به این نکته ضروری است که تا عزت نفس فردی کسب نشود، عزت نفس جمعی محال است. پس نمونه ها و مثال ها در عطزت نفس جمعی، عزت نفس فردی را هم در اذهان تداعی می کند.
در ادامه، نگاهی به نظر بزرگان در مورد این مبحث می آندازیم .
بابا افضل یا شیخ روزبهان می گوید:
ای نسخه نامه الهی که تویی ای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
این غزل حافظ شاه بیت اعتماد نفس جمعی است :
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
سالها در پی مقصود به جان گردیدیم یار در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
اشعار مولوی در این مورد کم نیستند:
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق بلکه گردونی و دریایی عمیق
بر صدف لرزان چرایی ،ای گهر توی خود را نی مدان می دان شکر
یعنی ای انسان تو موجود یک لایه و تک بعدی نیستی بلکه همچون زندگی تو در تو و لایه در لایه ای.
باز هم از مولوی داریم که:
آدمی کوه است چون مفتون شود کوه اندر مار حیران چون شود
خویشتن نشناخت مسکین آدمی از فزونی آمد و شد در کمی
خویشتن را آدمی ارزان فروخت بود اطلس خویش بر دلقی فروخت
پاره دوزی می کنی در این دکان زیر این دکان تو پنهان دو کان
ای زنسل پادشاه کامکار با خود آ و ز پاره دوزی شرم دار
مولوی در مورد کسانی که بها و ارزش خود را نمی دانند می گوید:
ظاهرش را پشه ای آرد به چرخ باطنش باشد محیط هفت چرخ
صد هزاران فضل داند از علوم قیمت خود را نداند آن ظلوم
قیمت هر کاله می دانی که چیست قیمت خود را ندانی ابلهی است
در آخر این قسمت یک پیشنهاد :
از دوستانی که مبحث عزت نفس را پیگیری می کنند ، پیشنهادمی کنم که در مورد این سئوالات فکر کنند .
– عوامل عزت یک ملت چیست؟
– عزت نفس در رفتار فردی ما چه نقشی دارد؟
– چگونه می توان عزت نفس را تقویت کرد؟
– چگونه می توان عزیز بود؟
نقطه نظرات خود را در این مورد برای ما بفرستید.
این مبحث ادامه دارد…
حسین انواری/انتهای متن/