گریه به زخمهای شما عین مرهم است
این روزها هرکسی را نگاه کنی در کنج دلش حسینیهای است و حسین، حسین میکند؛ و ما نیز دل را حسینیهای میکنیم و با شاعرانهای عاشورایی از حسن کردی همراه میشویم.
صدای روضه میآید، پیرزن بهسختی با صندلی چرخدارش خودش را به پنجره میرساند، گوشه توری پرده را محکم در دستش مچاله میکند و با روضهخوان اشکش میریزد بر روی پایش میزند و میگوید جانم حسین جان، جانم حسین جان، جانم حسین جان.
پیرزن اشک میرزد و در خیالش در آبدارخانه حسینیه پدر چای میریزد، چه خاطره ها که از محرم و امام حسین و چای ریزیاش ندارد.
همه ما این روزها از صدای حسین حسین در شهرمان پیچیده است، خاطره هامان از خدمتگزاری در دستگاه بابرکت اباعبدالله به یادمان میآید، این روزها هرکسی را نگاه کنی در کنج دلش حسینیهای است و حسین حسین میکند؛ و ما نیز دل را حسینیهای میکنیم و با شاعرانهای عاشورایی از حسن کردی همراه میشویم.
دنیا بدون روضه آقا جهنم است
یعنی بهار نوکری ما محرم است
شکر خدا که خرج عزای تو میشوم
روضه به کار وزندگی ما مقدم است
ما نوکری بهشرط نکردیم تابهحال
هرچند سینه از کم دنیا پر از غم است
ما را بدون کوثر اشکت رها نکن
گریه به زخمهای شما عین مرهم است
تکلیف چشمهای تمامی عاشقان
هرروز گریه به غم آقای عالم است
آقا بیا و نوکرتان را حساب کن
هرچند سهم نوکری این گدا کم است
من سینهچاک هر کس دیگر نمیشوم
تا نوکر توأم لقبم نام آدم است
حسن کردی
/انتهای متن/