گذری بر اجلاس زنان و بیداری اسلامی
همه آمده بودند از مصر و لبنان و فلسطین و تونس و بحرین و مکزیک و … همه هم حرف داشتند و اجلاس بهانه ای برای حرف های نگفته بسیار با هم.
سرویس اجتماعی به دخت/
” ما را بردند باغ پرندگان اصفهان ، خوب بود اما دلیلش را نمی دانم” . دختر جوان مصری می گوید و ریز می خندد.
اما اسماء از لبنان می گوید: دیدن مساجد سلجوقیان در اصفهان ما را تا انتهای تاریخ برد. چقدر لذت بردم. مسلمانان چه هنرهایی کردند در ساخت مساجد.
اسماء نویسنده است. کتاب مادر 5 شهید فلسطینی را نوشته است و هم چنین درباره ی زنان زندانی در زندان های رژیم اشغالگر قدس کتاب جدیدش به نام “ قیود الحوة” زنجیری آزاد در حال چاپ است ، شعر هم می گوید.
از مقاومت می گوید و از این که داخل حزب ا… باشی یا نه مهم نیست. مهم این است که همه در خط مقاومت باشند.
هناء الشلبی هم آمده است که با اعتصاب غذای 44 روزه اش رژیم صهیونیستی را مجبور کرد او را آزاد کند. او با اعتصاب غذا توانست کمر رژیم صهیونیسی را بشکند.
زینب از مصر آمده است . دانشجوی دانشگاه است .
مریم از مالی آمده است. می گوید که با سختی بسیار مسجد می سازیم، اما گروههای دیگر مسلمان (منظورش طرفداران القاعده است) آن ها را به آتش می کشند. می گوید خیلی بد است که مسلمانها در جایی که باید پشتیبان هم باشند، این گونه به جان هم افتاده اند.
از مکزیک آمده است و از مظلومیت شیعه در مکزیک می گوید. زبانش اسپانیولی است. باید کسی به فارسی ترجمه کند و سپس در مترجم های رادیویی پخش شود و این یعنی فرصت به نصف تقلیل می یابد.
او هم از زنان شیعه می گوید. از همان کارهای ابتدایی برای تشکل آنها. می گوید: ما مرکز بهداشت راه اندازی کرده ایم.
لبخند می زند. ادامه می دهد: برای این که مراعات مسلمانی را نمی کنند و حتی از سرنگ های آلوده به میکروب ایدز برای زنان شیعه استفاده می کنند.
همه بهت زده می مانند.
می گوید: زنان شیعه در مکزیک تازه یاد گرفته اند که دور هم جمع شوند. کلاس داشته باشند و با هم درد دل کنند.
آنها محتاج حمایت هستند. هنوز اول راه هستند . وقتی خانم علاسوند درباره کنوانسیون های خارجی می گوید . خیلی ها را متوجه حساسیت موضوع می کند.
وقتی نظریه برابری در اسلام و در غرب را باز می کند و نقادی می کند، همه مات و مبهوت می مانند. دکتر وجدان از لیبی هم تأکید بر جهانی سازی فرهنگی دارد و نقشی که باید زنان در دفاع از فرهنگ اسلامی و اصالت قومی از خود نشان دهند.
هم در سخنرانی روز اول به آن تأکید می کند ، هم در دیدار با رهبر و هم در ارائه مقاله در کمیسیون.
فلسطینی ها و لبنانی ها از همه خوشحال ترند. می گویند: جمهوری اسلامی ایران، قدس را قبله سیاسی مسلمانان قرار داده است. اما می گویند ما را حمایت کنید.
بخلاء القیومی مصری می گوید: زنان در انقلاب مصر در تمام صحنه ها حضور داشتند . اما ما احتیاج به کمک داریم تا نقش طلایی خود را در از بین بردن بقایای رژیم حسنی مبارک نشان دهیم. می گوید: دهها شهید و جانباز زن گواه ادعای حضور ماست.
زندانی سیاسی رژیم سابق تونس می گوید: گرچه در صدر اسلام شاهد هستیم که اسماء برای پیامبر غذا به غار حرا می برد، ام عماره در جنگ احد شرکت می کرد اما امروز شاهد هستیم که موانع فکری ، ذاتاً جلوی حضور زن را می گیرد و در واقع زن مسلمان امروز در کشور من باید با آگاهی عمیق از خود و نیازهایش در برابر شعارهای نادرست بایستد. او برای آزادی واقعی خود باید ( اقدام کند) و به پیش برود.
حوریه محمد احمد از یمن و زهره جواد علی از عراق هم آمده اند تا ندای زن مسلمان را از کشور خود به گوش جهانیان برسانند.
مادر علی شیخ کودک بحرینی از طغیان آل خلیفه می گوید که حتی جنین در شکم مادران از ظلم آن ها در امان نمانده است.
مه کاره رضا آوا همسر مجاهد زندانی آذربایجان آقای صمدوف رئیس حزب اسلام دست یاری به پیش مقام معظم رهبری برد( که البته به خاطر عدم وجود مترجم ترکی آذربایجان صدای ایشان ترجمه نشد)
همه می گویند و همه بر بیداری اسلامی و حمایت از یکدیگر در این وانفسای ظلم به فطرت زنان تأکید می کنند.
اما یک سؤال در برابر این همه نیاز: چگونه می توان به کلام رهبری ارج نهاد و آن را به اثبات رساند وقتی که فرمودند:
به این دیدار ها اکتفا نکنید آن را مقدمه یک حرکت قرار دهید که می تواند بر بیداری اسلامی تاثیر بگذارد.
حاشیه در برابر متن
روز اول؛ ایرانی ها را به طبقه ی بالای سالن همایش برج میلاد بردند و خارجی ها را به سالن اصلی راهنمایی کردند. هر گروه یک سرپرست دارد و یک راوی و حداقل دو مترجم.
قرار است مکان ها از قبل مشخص باشد. برگه هایی که در دست مسئولین سالن است، که با روسری سفید و چادر ایستاده اند، این را می گوید. اما باز هم کمی بی نظمی مشهود است . برخی سرپرستان و راویان که مقنعه سبز دارند، بدون جا مانده اند.
خبرنگاران هم از اجلاس استقبال ویژه ای کرده اند . جای آنها هم مشخص نیست همین که فراغتی به دست می آورند روی پله ها می نشینند.
کاش:کاوری به خبرنگاران می دادند تا آنها که دوربین ندارند مدام به دنبال کارتشان نگردند.
به تصویر امام و مقام معظم رهبری که می رسند، تشویق با دست زدن اوج می گیرد و هم چنین عکس هایی که از حضور زنان در انقلاب های اسلامی نشان داده می شود، به صورت کلیپ و نماهنگ … فقط دست می زنند، با تکبیر و صلوات میانه ی خوبی ندارند.
کاش:از کشورهای دیگر هم ولو با نشان دادن عکس یادی می شد. این گله زنان پاکستان ، افغانستان ، هند، مالزی و .. هم بود . وقتی از آن ها دعوت کردید برای حضور در اجلاس یعنی آن ها هم نقشی دارند دیگر!
مراسم اختتامیه خیلی دیر شروع شد، البته ای بطوری که می گفتند بقیه برنامه ها هم همین طور بوده است. کسی می گفت نیمه شب به درب اتاق آمده اند که برنامه فردا تغییر کرده است. خوب همان صبح می گفتید فرار که نکرده بودیم.
اسکان جمعیت زیاد مدعوین بسیار مشکل ساز بود . علاوه بر آن که نا هماهنگی زیاد بود، خراب شدن یک ساعت و نیم آسانسور هتل استقلال و ماندن تعدادی از میهمانان در آن هم قوز بالا قوز دیگری بود.
کاش: امکانات هتل و برج و… را دقیق تر بررسی می کردیم.
1200 نفر شوخی نیست از 80 کشور. معلوم است که باید کار شبانه روزی صورت گرفته باشد ( که گرفته است)، اما هماهنگی ها نا متعادل است آنقدر که گاهی به عدم هماهنگی می رسه.
اختتامیه قرار بود ساعت 5/4 برگزار شود، ساعت 5/5 تا یک ربع به 6 پس از تقاضای مکرر مجری شروع شد، آن ها در حالی که لاله افتخاری نماینده مجلس را برای رئیس هیئت رییسه معرفی کردند. ولی خانم حکمت نیا رفت پشت میز. ساعت از 7 گذشته بود که خانم افتخاری رفت آن بالا و عذر خواهی کرد از تاخیر!
مثلاً نمی دانست ساعت شروع برنامه چه ساعتی است یا ؟!… اصلاً چه دلیلی داشت که وقتی در جلسه حاضر نیست نامش را بگویند.
در یکی از کمیسیون ها هم میهمان خارجی ایستاده بود کنار که من ریاست جلسه ام چرا فلانی دارد صحبت می کند در جایگاه ریاست!
کاش: یاد می گرفتیم که “نه” بگوئیم خانم افتخاری با این همه کار که هم نماینده مجلس است و هم عضو موثر کمیسیون فلان و هم مشاور امور بانوان مجمع تقریب مذهب و هم… معلوم نیست که نمی تواند بیاید خوب یک نه می گفت و خلاص!
یکی ایراد گرفته بود به لباس های نا همگون و بعضاً نا مناسب برخی از میهمانان . حق هم داشت جای گشت ارشاد خالی بود. تصور بفرمایید خانمی که سرش را با تور و ساتن بسته و لباس ملیله دوزی مشکی با شلوار لوله تفنگی بر تن دارد.
یا دختری با چشمان آبی ، سارافون گشاد صورتی ، آرایش غلیظ قرمز و .. روسرس و شال برخی در حد پوشاندن مغز سر بود. اکثر افراد با ناخن لاک زده ی پا ، صندل رنگی و .. برخی از دوستان رسانه ای و نمایشگاهی وطنی نمی دانید چه می کردند؟! ( استغفرا…)
خیلی ها هم با لباس قومی آمده بودند که باید به آنها آفرین گفت.
کاش: ما هم بلد بودیم مثل خارجی ها که وقتی دعوت نامه رسمی می فرستند و در آن نوع لباس را مشخص می کنند، نوع لباس را مشخص می کردیم (مثلاً بانوان ، لباس گشاد و بلند ، استفاده از شلوار و یا جوراب کلفت ، روسری و شال تمام قسمتهای مو را بپوشاند استفاده از چادر و لباس های قومی منطقه ای در اولویت است.)
کاش: کاش … کاش… کاش بلد بودیم از تجربیات قبلی درس بگیریم و وقتی ریاست جایی عوض می شه مجبور نبودیم دوباره از نقطه صفر شروع کنیم….
/انتهای متن/