هوا گردید مشکین و معطر
بهار را بهانه می کنیم ویک شاعرانه ی بهاری را از دفتر شعر پروین اعتصامی می خوانیم تا از پنجره ی شعر او روح مان خنکای نسیم بهاری را لمس کند.
بهار بی دلیل با آمدن پروین اسمان شعر ایران معاصر قرین نگشته است که پروین آسمان شعر فارسی ما ، طبعش لطیف و روحش سرشار از ترنم بهاران بوده است.
وقتی که شروع بهار، با لطافت ابریشمین کلام یک زن در می آمیزد،
وقتی که عطر عطوفت زنانه ، واژه واژه های شعر را معطر می کند؛ شعری دلنشین از شاعر نازک خیال ایرانی بر صفحات کاغذ می رقصد .
کمتر کسی است که شاعرانه های پروین را خوانده باشد و شنیده باشد و روحش خنکای نسیم بهاری را لمس نکرده باشد .
پروین اعتصامی ، با همگی سادگی های شعرش ، در لابلای سطرهای موزونش، درس زندگی می دهد .
تولد بهار را بهانه می کنیم ویک شاعرانه بهاری را در دفتر شعر رخشنده(پروین) اعتصامی می خوانیم .
سپیدهدم، نسیمی روح پرور
وزید و کرد گیتی را معنبر
تو پنداری، ز فروردین و خرداد
بباغ و راغ، بد پیغام آور
برخسار و بتن، مشاطه کردار
عروسان چمن را بست زیور
گرفت از پای، بند سرو و شمشاد
سترد از چهره، گرد بید و عرعر
ز گوهر ریزی ابر بهاری
بسیط خاک شد پر لؤلؤِ تر
مبارکباد گویان، در فکندند
درختان را بتارک، سبز چادر
نماند اندر چمن یک شاخ، کانرا
نپوشاندند رنگین حله در بر
ز بس بشکفت گوناگون شکوفه
هوا گردید مشکین و معطر
بسی شد، بر فراز شاخساران
زمرد، همسر یاقوت احمر
بتن پوشید گل، استبرق سرخ
بسر بنهاد نرگس، افسر زر
بهاری لعبتان، آراسته چهر
بکردار پریرویان کشمر
چمن، با سوسن و ریحان منقش
زمین، چون صحف انگلیون مصور
در اوج آسمان، خورشید رخشان
گهی پیدا و دیگر گه مضمر
فلک، از پست رائیها مبرا
جهان، ز الوده کاریها مطهر
/انتهای متن/