تصویری شاعرانه از عشق و مبارزه
“یک عاشقانه ی آرام” از نادر ابراهیمی رمانی است شاعرانه که به زیبایی “عشق” و “مبارزه” را در کنار هم در زندگی مشترک دو دلداده به تصویر کشیده است؛ اثری که بسیاری از منتقدان را به تحسین واداشته است.
فاطمه قاسم آبادی/
“یک عاشقانه ی آرام” اثری زیبا و قابل تقدیر است از نویسنده ی نام آشنای ایرانی ، نادر ابراهیمی . در این کتاب با عاشقانه ای از قلب مردم ایران آشنا می شویم و پا به پای شخصیت های کتاب جلو می رویم و در حوادث شرکت می کنیم.
داستان
داستان یک عاشقانه ی آرام در مورد گیله مردی مبارز و سیاسی است که عاشق عسل دختر آذری زیبا و سیاسی مسلکی می شود . کل کتاب روند و مراحل و برنامه ریزی های زندگی مبتنی بر عشق این دوست .
کتاب با زبانی شاعرانه بیان عشقی شاعرانه و زیباست؛ عاشقانی که سعی می کنند در لحظه لحظه با هم بودن عاشق هم باشند و نگذارند عشق شان به رخوت و عادت کشیده شود؛ عاشقانی که با زمان مبارزه می کنند … قوت اصلی کتاب همان لحن و بیان فوق العاده زیبای نادر ابراهیمی است.
لحن کتاب
کتاب از یک داستان عاشقانه در کوه های گیلان شروع می شود و به جلوی درِ دانشگاه تهران می رسد. شخصیت شاعرانه ی قهرمان داستان درگیر مبارزه می شود.
کتاب مملو است از عبارات و تعابیر به شدت عمیق و به شدت شاعرانه. پاراگراف هایی که یک کلمه زیادی ندارند و این اوج قدرت قلم نادر را نشان می دهد.
این کتاب داستان یک « زندگی مشترک و انقلابی» و برای هر زوج جوان خواندنش واجب است؛ کتابی که عشق و محبت را به بهترین شیوه به تصویر می کشد و در کنار زندگی «پر حرکت» و «پر مبارزه» می نشاند.
کتاب «یک عاشقانه آرام» یک رمان شعر است که تعبیرهای عاشقانه خاصی دارد. در یک مه نوردی در عصر بیاعتقادی به روح آدمی میرسد. ابراهیمی در زمانی این کتاب را مینویسد که در روی قلههای میانسالی ایستاده است.
البته یک عاشقانه آرام فقط یک شعر و فقط شعار نیست؛ که طنابی به دست و پاها شود یک انشای ساده ی مدرسه هم نیست و تفاوت آن، تفاوت حقیقت و واقعیت است که برای یک بار خواندن سروده نشده است و برای تمام روزها، هفتهها، سالها و قرنی که ناگزیر به زندگی در آن هستیم و عاشقانهای را میسازد از نوع عاشقانه آرام است.
نظر منتقدین
مهدی رحمانی نویسنده و شاعر در مراسم رونمایی از کتاب صوتی «یک عاشقانه آرام» اثر نادر ابراهیمی به بررسی آثار این نویسنده از منظر روانشناسی پرداخت و گفت:
“از میان همه کتابهایی که تاکنون مطالعه کردم بهرههای زیادی بردم اما آثار نادر ابراهیمی و سهراب سپهری برای من نقطه عطفی بودند که نظرات من را تغییر دادند. اثرگذاری نویسنده بهترین هدفی است که باید در کار او بگنجد. کسانی که ادبیات را بررسی میکنند گاه راحت از کنار نادر ابراهیمی میگذرند در حالی که ادبیات نادر ابراهیمی فرهنگساز است.”
وی با بیان اینکه ادبیات دو شاخه دارد گفت:
“یک شاخه از ادبیات محض است و ادبیات برای ادبیات است که شاخه دیگر ادبیات فرهنگساز است و آثار ابراهیمی در این شاخه قرار میگیرد.
در ادبیات فرهنگساز ویژگیهایی میبینیم که در ادبیات محض نمیگنجد و راوی قدرتمندی وجود دارد که خود را کنار نمیکشد و نصیحت میکند. مرگ مؤلف در ادبیات فرهنگساز نداریم. نادر ابراهیمی هم مستدل نصیحت میکند و حکم مستعجل میدهد و نوآوریهای زیادی در آثارش مشاهده میشود.
در عرصهای که جوانان درگیر مدهای جهانی مانند مد تفکر، مد روش اندیشیدن، مد روش ارتباط و … شدهاند نادر ابراهیمی نویسنده ای دینی است که بیشتر از هر کسی به درد ما میخورد.”
جایگاه زنان در آثار ابراهیمی
زن در آثار ابراهیمی از ارزش خاصی برخوردار است. مردان بزرگی هستند که زنان را در ادبیات تحقیر کردند و در برابر آنان گارد گرفتند اما نادر ابراهیمی از زن به نیکی یاد میکند. شایدچون زنان بزرگی در اطراف نادر بودند که تأثیری اینگونه در وی گذاشتند.
در آثار ابراهیمی از عشق تند لیلیگونه خبری نیست و با زن و مردی روبرو هستیم که عاشقی را میسازند و در کنار هم عشق را بارور میکنند و گسترش میدهند.
کتاب «یک عاشقانه آرام» برمبنای عشق و صمیمیت شکل گرفته است. این کتاب مثل بسیاری از کتابهای دیگری که مطالعه کردهایم، نکات زیادی دارد که شاید با نظرات مان همسو نباشد اما اثری در خور توجه است.
عصر خلاء عشق
در عصر مدرن با خلأ عمیقی روبرو شده ایم و برای زندگی عاشقانه الگویی نداریم. گنجینه کتابهای ما پر از کتابهای عاشقانهایست که عشقهای مثلثی، چندوجهی و حتی دایرهای شکل را ساختهاند اما عاشقانه نیستند ولی نادر ابراهیمی از عشق هرمی ساخته که آینده ی عشق را نشان میدهد و نگرشی تازه از شعر نو در افق عرضه میکند.
قسمت هایی از کتاب
“بهترين دوست انسان ، انسان است نه كتاب. “
” تنها اعتقاد به اينكه سعادت ، دور از دسترس ماست ، سعادت را دور از دسترس ما نگه مي دارد…”
” هيچ چيز همچون اراده به پرواز ، پريدن را آسان نمي كند…”
” هيچ قله اي ، آخرين قله نيست . رسيدن غم انگيز است . راه بهتر از منزلگاه است . برويم بي آنكه به رسيدن بينديشيم ، اما واقعا برويم…”
“حافظه براي عتيقه كردن عشق نيست براي زنده نگه داشتن عشق است…”
” يك بار ، يك بار و فقط يك بار مي توان عاشق شد . عاشق زن ، عاشق مرد ، عاشق انديشه ، عاشق وطن ، عاشق خدا ، عاشق عشق …. يك بار ،فقط يك بار . بار دوم ديگر خبري از جنس اصل نيست…”
“نگذاريم كه عشق در حد خاطره حقير و مصرفي شود…”
“مگذار كه عشق به عادت دوست داشتن تبديل شود.”
مگذار كه حتي آب دادن گلهاي باغچه به عادت آب دادن گل هاي باغچه تبديل شود!
” عشق به دوست داشتن و سخت دوست داشتن ديگري نيست . پيوسته نو كردن خواستني ست كه خود پيوسته خواهان نو شدن است و ديگرگون شدن.”
“ديگر سخن گفتن عاشقانه دليل عشق نيست ، آواز عاشقانه خواندن دليل عاشق بودن است.”
“نمي شود كه تو باشي
درست همين طور كه هستي
و من هزار بار خوبتر از اين باشم
و باز هزار بار عاشق تو نباشم.”
/انتهای متن/