باز هم اعتماد کنم؟

این داستان نیست یک ماجرای واقعی است که برای انجام کار خیر در گروه تلگرامی اتفاق افتاده و من  با تمام ناراحتی که از این ماجرا  دارم می خواهم برای حفظ  روح اعتماد مردمی که واقعا برای درد نیازمندان مرهم هستندو برای همان پول کمی که دادم، پلیس فتا را در جریان بگذارم…

0

فریبا انیسی/

او(…) نوشت: زنی با دو تا بچه شوهرش به تازگی فوت کرده نه بیمه است و نه تحت پوشش بهزیستی. دو تا بچه داره دو ساله و چهل روزه.

روز بعد نوشت : بهش گفتم کار کن منت کسی را نکش. اسکاچ بافی می کنه، از دیروز تا حالا  پنجاه تا بافته! کسی نمی خواهد برای استفاده و فروش.

او(…) روز بعدش مدارک فوت شوهره و شناسنامه بچه ها را گذاشت.

 تمام اعضایی که تو گروه خیریه ما بودند به تکاپو افتادند از پول دادن برای خرید شیر خشک تا پول جمع کردن برای پرداخت قرض خانواده که بابت فوت همسر متحمل شده بود. انصافاً خیلی کمک کردند. تمام پیغام های تلگرامی فقط شده بود مریم و بچه هایش.

 مدتی که گذشت حرف ها کمی تغییر کرد. صحبت از قرض به صاحب خانه به میان آمد. چند روز بعد دختر کوچیکه مریض شد و بستری شد تو بیمارستان. چند روز بعد هم پسرش روانه سی سی یو شد. عکس بچه را هم گذاشتند تو تلگرام …

بچه های گروه وسایل نو و به درد بخور فرستادند، از کمد و تخت بچه تا بخاری وگاز و…، دردهای جدید و دردسرهای جدید. یعنی در عرض یک ماه هر چی بلا بود سر این خانواده آمد! او(…) دایی و چند تا آشنا را هم وارد گروه کرده بود که کارهایش را تأیید کنند.

یکی از سر گروهها پیغام داد دست نگه دارید، مشکوک شده بود. پس از کش و قوس بسیار فهمید که شوهر مریم زنده است. بچه ای که قبلا با عنوان پسر مریم دیده بود با عکسی که او(…) تو گروه گذاشته بود فرق داشت. حسابی که باز کرده بود در دو بانک مجزا بود. به افراد گروه جدا جدا پیام امداد می داد.

نتیجه اینکه قضیه لو رفت. او(…)از وضعیت خراب خانواده مریم سوء استفاده کرده و در این میان جیب خودش را پر کرد. معلوم شد او(…) فردی است که عکس میاندازه با گردنبند فروهر و به روح انسان دوستی کوروش درود می فرسته، ژست روشنفکریش حرف نداشت. بعد قسم حضرت عباس می خوره که جنس تقلبی و تعریف دروغینش را به اسم منش امداد رسانی به ضعفا قالب کنه. طرف حسابی کار بلد بود.

در عرض چند روز ده نفر از گروه خیریه کنار رفتند. بنیانگذاران گروه دائم در حال عذر خواهی بودند.

من هم پول واریز کرده بودم هم به دو حساب مریم، هم به حساب سر گروه. پولی که به حساب مریم ریختم اول گفت برمی گرداند اما برنگرداند. تازه کلی هم ادعا داشت که با سودش حساب کردی و چه و چه… شاید فکر می کرد در برابر پولی که باید برمی گرداند چیزی نیست.

تو کارتون عصر یخ بندان، مندی میگه: مردها در مورد مشکلات حرف نمی زنن فقط یک مشت به شونه اون یکی می زنن و می گن «بی خیال رفیق».

 الی میگه: چه حرکت احمقانه ای!»

مندی می گه: برای زن ها آره ولی برای مردها مثل شش ماه مشاوره میمونه!

من یک زنم! کار می کنم. برای قرون قرون پولم زحمت می کشم.

برای قرون قرون پولی که زحمت می کشم، برنامه دارم.

برای قرون قرون پولی که زحمت می کشم و برنامه دارم، بی خیال رفیق نمی گم که به نظرم خیلی احمقانه است.

من هم یک زنم! مثل الی.

با تمام ناراحتی که از این مسئله داشتم، مثل آنهایی که گروه را ترک کردند فکر نمی کنم باید دست از گروه خیریه بردارم. بلکه فکر می کنم که باید با چشم باز عمل کنم.

با تمام ناراحتی که از این مسئله دارم اعتقاد دارم برای آن که روح اعتماد به مردمی که واقعا برای درد نیازمندان مرهم هستند از بین نرود برای همان مقدار پول کم هم باید پلیس فتا را در جریان بگذارم حتی اگر مجبور باشم دو برابر این پول را خرج کنم تا آن را به دست بیاورم.

با تمام ناراحتی که از این مسئله دارم اعتقاد دارم خیلی احمقانه است که فقط دست روی شونه سرگروه بگذارم و بگویم بی خیال رفیق، مثل الی!

/انتهای متن/

درج نظر