ام الکرد و جنبش بایکوت فلسطینی
در قسمت اول این نوشته گفتیم که گروهی از اهالیِ یهودی-اسرائیلی به خانۀ امالکرد هجوم آوردند و به او گفتند که خداوند چنین مقدر کرده است که این خانه متعلق به آنها باشد! اما در مورد جنبش بایکوت در فلسطین.
شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامۀ ۴۷۶ خود که در سال ۱۹۸۰ صادر شده است، تلاش اسرائیل برای الحاق بیتالمقدس شرقی به خاک خود را محکوم کرده است: تمامی اقداماتی که برای تغییر بافت جمعیتی، جغرافیایی و تاریخی بیتالمقدس انجام میپذیرد، فاقد ارزش حقوقی و بیاعتبار هستند و باید متوقف شوند.
حتی آمریکا نیز بهعنوان قدرتمندترین و نزدیکترین متحد اسرائیل با این اقدامات مخالف است. اما اسرائیل هیچ بازخورد عملی و واقعی دربرابر رفتارش نمیبیند و به همین دلیل بدون هیچ وقفهای درحال گسترش استعماری شهرکهای خود است. فرایند صلح اسلو نیز نه تنها به مقاومت فلسطین یاری نرسانده است، بلکه به توسعهطلبی اسرائیل دامن زده است. قرارداد اسلو که براساس منطق زور تحمیل شد اعلام کرده است که ۵۴ درصد از شهرکنشینان یهودی «همسایگان» هستند و بنابراین قانوناً حق سکونت دارند. جمعیت شهرکنشینان یهودی از ۲۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۹۳، که قرارداد اسلو امضا شد، تا کنون ۳ برابر شده و به ۶۰۰ هزار نفر رسیده است. در فوریۀ ۲۰۱۱، رهبران فلسطینی پیشنویس قطعنامهای را تقدیم شورای امنیت کردند که شهرکسازی اسرائیلی را محکوم میکرد. دولت اوباما اما جلوی تصویب قطعنامه را گرفت. «سوزان رایس»، نمایندۀ آمریکا در سازمان ملل در آن زمان گفت: «از بهار دهۀ پیش تاکنون شهرکسازیهای اسرائیل در مناطقی که در سال ۱۹۶۷ اشغال شده است امنیت اسرائیل را به خطر انداخته است و تمامی امیدها را برای صلح و ثبات در منطقه نقش بر آب کرده است. ادامۀ شهرکسازی نقض آشکار تعهدات بینالمللی توسط اسرائیل است و اعتماد میان طرفین را از میان برمیدارد و چشمانداز صلح را نیز تیره و تار میکند. اما تصویب این قطعنامه صرفاً اوضاع را پیچیدهتر و دشوارتر میکند».
آمریکا از اسرائیل بهصورت نظاممند حمایت میکند، بههمین دلیل اسرائیل هیچ انگیزهای ندارد تا سیاستهای خود را تغییر دهد. «جو بایدن» در سفرش به اسرائیل در سال ۲۰۱۰ گفت که شهرکسازی، گفتگوهای صلح را به خطر میاندازد. طرفه آنکه طی همین ملاقات، دفتر نتانیاهو بیانیهای صادر کرد و اعلام کرد که قصد دارد شهرکهای جدید بسازد. حتی خودِ جو بایدن هم به زمانِ صادرشدن این بیانیه اعتراض کرد. اسرائیل در سال ۲۰۰۲ شروع به ساختن دیوار حائل کرد و این دیوار قرار است تا سال ۲۰۲۰ تمام شود و تا آن زمان، از میان ۸۵ درصد از زمینهای کرانۀ باختری عبور خواهد کرد. اسرائیل حتی حاضر نیست به حق فلسطینیان برای زندگی در ۱۳ درصد باقیماندۀ سرزمینشان نیز گردن بگذارد.
در ۹ جولای ۲۰۰۵ و پس از ۱۶ سال گفتگوهای بیحاصل صلح سازمانهای مدنی، افراد و گروههای سیاسی فلسطینی زندگی خود را در دستانشان گرفتند. کمیتۀ ملی بایکوت (بی.ان.سی) بیانیه خود را صادر کرد و اعلام کرد که اسرائیل باید بایکوت و تحریم شود تا دست از اشغالگریاش بردارد. این جنبش خواستار عدالت برای فلسطینیها است و از حق آوارگان فلسطینی برای بازگشت به خانههایشان حمایت میکند. این جنبش حمایت همهجانبۀ آمریکا از اسرائیل را محکوم میکند و خواهان این است که جامۀ جهانی ضعف و ناتوانیاش را کنار بگذارد و در برابر اسرائیل بایستد.
این جنبش، طی حیات کوتاه خویش و بدون داشتن رهبری متمرکز و با وجود تنگناهای شدید مالی، به موفقیتهای بزرگی دست یافته است: بزرگترین بانک دانمارک، بانک اسرائیلیِ «هاپوآلیم» را در لیست سیاه خود قرار داد؛ زیرا این بانک از ساختِ شهرک در مناطق اشغالی حمایت مالی میکرد. بزرگترین نهاد سرمایهگذاری هلند پنج بانک اسرائیلی را به دلیلی مشابه تحریم کرد. بزرگترین دانشگاه آفریقای جنوبی، دانشگاه ژوهانسبورگ، روابط خود را با دانشگاه «بنگوریون» بسیار محدود کرد. «نائومی کلاین»، روزنامهنگار مشهور و نویسندۀ کتاب دکترین شوک، جلوی انتشار کتابش در اسرائیل را گرفت. خوانندۀ مشهور، «الویس کاستلو» از اجرای کنسرت در اسرائیل انصراف داد. «استفان هاوکینگ»، مشهورترین دانشمند جهان، از شرکت در کنفرانسی در اسرائیل خودداری کرد. «کن لوچ»، کارگردان شهیر انگلیسی، دعوت جشنوارۀ فیلم حیفا را رد کرد. در تازهترین تحول نیز انجمن مطالعات آسیایی آمریکاییها و چند نهاد دیگر به بایکوت اسرائیل پیوستند. اینها بخشی از پیروزیهای جنبش بایکوت در طول ۹ سال حیاتش است.
اگرچه هیچکدام از این پیروزیها نتوانستهاند وضعیت عینی مردم فلسطین را بهبود ببخشند، اما آنها معادلات جهانی را برهم زدهاند؛ اسرائیل دیگر نمیتواند هرکاری که خواست انجام دهد و هیچ واکنشی نبیند. این جنبش خشونت نهادی اسرائیل علیه فلسطینیها را به دادگاه برده است. علاوهبراین و از همه مهمتر، این جنبش باعث شده است تا فلسطینیها نقش فعالتری در عرصۀ سیاسی ایفا کنند.
«هانا آرنت» در ریشههای توتالیتاریسم مینویسد که نقض بنیادین آزادی، محروم کردن فرد از حق آزادیاش نیست؛ بلکه محروم کردن فرد از حقش برای عمل است، محرومکردن فرد از حقش برای فکرکردن نیست؛ بلکه محرومکردن او از حقش برای اظهار عقیده است. اسرائیل به همراه آمریکا حق فلسطینیان برای عمل را منکر میشوند. جنبش بایکوت تلاشی است برای احقاق حقوق فلسطینیان برای عملکردن و حمله به این جنبش؛ یعنی هرچه محدودتر کردن فلسطینیها.
امالکرد و هزارانهزار فلسطینی مانند او میخواهند کاری کنند تا شرایط را بهتر کنند اما نمیتوانند. محکوم کردن جنبش بایکوت این پیام را به آنها میرساند که از پشتیبانی بینالمللی هم برخوردار نیستند. تضعیف جنبش بایکوت باعث میشود تا هزارانهزار فلسطینی بپذیرند که اوضاع قرار نیست هیچوقت تغییر کند و آنان مجبورند ظلم تحمیلی را بهعنوان وضعی طبیعی قبول کنند. برای احقاق آزادی فلسطینیها یقیناً جنبش بایکوت کافی نیست، اما این جنبش بههرحال گونهای مقاومت است. نمیدانم چه کسی اولین بار این سخن را گفته است، اما من نیز اکنون میگویم: «مقاومت میکنم پس هستم». فلسطینیها تصمیم گرفتهاند باشند.
– این نوشتار ترجمهای است آزاد از «دادگاهی برای خشونت نهادی: جنبش بایکوت اسرائیل و جنبش مقاوت».
/انتهای متن/