کاروان عروس با تکبیر می آید

عطیه سادات یاسینی/

خدیجه نخستین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و تمام ثروتش را در راه اسلام خرج کرد. زهرا(س) از چنین  مادری متولد شد و پدری که محمد(ص) خاتم انبیا بود و خود مظهر تمامی صفات و سجایای عالی انسانی و اخلاقی بود.

حال او به سن ازدواج رسیده است. شوهر فاطمه باید شخصیتی می بود که از نظر صدق و صفا و ایمان و اخلاص، فضایل معنوی و سجایای اخلاقی پشت سر پیامبر باشد و این اوصاف در شخصیتی جز علی جمع نبود.

 

خواستگارها می آیند

مسلم است که فاطمه با چنین اوصافی خواهان بسیار داشته باشد. اشراف و بزرگان اصرار داشتند با دختر گرامی پیامبر ازدواج کنند، آنان می پنداشتند که برای جلب رضایت عروس و پدر امکانات لازم را در اختیار دارند غافل از اینکه این دختر با بقیه فرق دارد.

در این میان ابوبکر و عمر هر کدام جداگانه به خواستگاری زهرا(س) آمدند ولی پیامبر در جواب آنها فرمود:منتظر امر خدا هستم.

 

خواستگاری علی(ع)

چون ابوبکر و عمر از پیغمبر پاسخ موافق نشنیدند، به علی  گفتند تو به خواستگاری ایشان برو و تنی چند از انصار نیز علی را تشویق به این کار کردند.

علی سه روز به خانه پیامبر(ص)آمد ولی هر بار شرم مانع می شد خواسته اش را مطرح کند، روز اول… روز دوم …

تا این که روز سوم… وقتی علی به خواستگاری فاطمه رفت پیامبر در خانه ام سلمه بود.علی در زد پیامبر به ام سلمه فرمود پشت در کسی است که خدا و رسول دوستش دارند.

علی به داخل آمد ولی شرم مانع می شد که در خواست را مطرح کند.

پیامبر پرسید:علی جان خواسته ای داری؟ شاید برای خواستگاری آمده ای؟

 علی(ع)سرش را از روی حیا به زیر انداخت و گفت: بله یا رسول الله.

پیامبر فرمود: پس کمی صبر کن باید نظر فاطمه را جویا شوم…

سپس نزد فاطمه رفته و به ایشان گفت :علی تو را از من خواستگاری کرده. تو پیوند او را با ما و پیشی او را در اسلام می دانی و از فضیلت او آگاهی.

زهرا(س)بی آنکه چهره خود را برگرداند خاموش ماند.

پیامبر چون آثار خشنودی را در او دید فرمود: الله اکبر خاموشی علامت رضایت است.

پیامبر جواب مثبت زهرا را به علی داد.

علی خود در این مورد می فرماید: وقتی به خواستگاری رفتم، مجذوب حشمت و حرمت رسول خدا شدم. خاموش در برابرشان نشستم.

ایشان پرسید برای خواستگاری آمدی و من سر به زیر انداخته جواب مثبت دادم. رسول خدا فرمود: پیش از تو خواستگارانی آمده بودند ولی فاطمه نپذیرفت.بگذار ببینم وی چه می گوید…

 

مهریه زهرا(س)

حالا باید مهریه ای برای زهرا تعیین می شد. ولی دارایی علی در آن روز جز یک زره و یک شمشیر و شتر چیز دیگری نبود. پیامبر شمشیر و شتر را برای مرد لازم می دید.پس علی مامور شد زره را بفروشد و مهریه زهرا کند. قیمت زره در آن زمان در حدود پانصد درهم  بود که مهر زهرا قرار گرفت.علی زره را فروخت و پول آن را خدمت پیامبر آورد تا مقدمات عروسی فراهم شود.

پیامبر بدون اینکه پول را بشمارند به بلال و عمار دادند تا وسایل لازم را تهیه کنند.

 

مراسم عقد و عروسی

خطبه عقد توسط پیامبر خوانده شد ولی یک ماه طول کشید تا دختر پیامبر از خانه پدر به خانه شوهر برود.

وقت عروسی که رسید، پیامبر فرمود: علی، عروسی بی مهمانی نمی شود.باید غذایی تهیه کنیم و عده ای را دعوت کنیم.

قرار شد مهمانی درروز اول ذی الحجه برگزار شود. گروهی از داماد و عروس دعوت شدند و علی به افتخار این ازدواج گرامی ولیمه ای ترتیب داد.

روز عروسی زهرا را آراستند، زیور آلات برایش مهیا کردند، پرده فاخرخیبری آویختند و تشکی تهیه کردند و عروس  را بر آن نشاندند. ام ایمن در کنار در ایستاده وبه مهمانان خوش آمد می گفت.

بعد از مراسم سرور و شادی و صرف غذا فاطمه شرفیاب محضر پیامبر شد، عرق حجب و خجالت از پیشانی او می ریخت. پیامبر دست دختر گرامی  خود را گرفته و در دست داماد گذاشت و در حق آنها اینگونه  دعا کرد: پروردگارا این دختر من و محبوب ترین مردم نزد من است. پروردگارا علی نیز گرامی ترین مسلمانان نزد من است. خداوندا رشته محبت آنها را استوارتر فرما…

و در این موقع فاطمه را سوار ناقه کرده، زمام ناقه را به دست سلمان داد و  به زنان مهاجر و انصار دستور داد دور ناقه را گرفته و عروس را به خانه شوهر برسانند. پیامبر و حمزه و عقیل نیز دنبال ناقه را گرفتند وتکبیر گویان عروس را همراهی کردند. سنت تکبیر در عروسی از اینجا آغاز شد.نقل شده که جبرییل،میکاییل و اسرافیل و جمع زیادی از ملائکه هم کاروان عروس را همراهی می کردند.

به این ترتیب روز اول ذی الحجه از سال دوم هجرت جریان ازدواج با فضیلت ترین زن و مرد جهان انجام پذیرفت.

 

منابع:

فروغ ابدیت- جعفر سبحانی

زندگانی فاطمه زهرا- سید جعفر شهیدی

انوار زهرا- سید حسن ابطحی

/انتهای متن/