لباسی که امنیت، آرامش و زیبایی دارد
ساناز مسلمی اصل رتبه اول مانتو اجتماع در جشنواره مد و لباس اسفندماه 93 است وmگفت وگویش را با گزارشگر به دخت با این بیت آغاز کرد:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
مشکات سخاوتی/
چه مدتیست که در عرصهی طراحی لباس فعالیت میکنید؟ از دلیل حضور خود هم بگویید.
- دقیقا هشت سال است که وارد این حوزه شدهام . سالهای اول کارم مزون شخصیای داشتم و نمونههایی را به طور محدود طراحی میکردیم و مشتریها آنها را انتخاب و به سایزشان آنها را تحویل میدادیم. در واقع انواع لباسها از مانتو گرفته تا لباس شب، لباس مجلسی و.. را تهیه میکردیم. دو سال است که به طور خاص از مانتو شروع کرده و تعداد محدودی شال نیز تولید کردهایم و قرار است در آینده به اقلام دیگر چون شلوار و…هم بپردازیم. در حال حاضر مشغول طراحی و دوخت مانتو و ارائه به فروشگاهها هستیم.
به دودلیل تمایل به این حوزه از هنر پیدا کردم؛ یکی اینکه رشته دانشگاهی من گرافیک بود و در زمانی که در این رشته تحصیل می کردم همیشه دوست داشتم غیر از هنرهای دو بعدی مثل صفحه آرایی و.. که در این رشته فرا گرفتم، یک کار حجمی را هم تجربه کنم. البته می توانستم کار گرافیک را در هنرهایی مثل مجسمه سازی و سرامیک پیاده کنم اما شاید تبحر پدرم در رشته ی خیاطی مرا بیشتر به این رشته علاقمند و جذب کرد.
البته دلیل اصلی فعالیتم در زمینه دوخت و طراحی لباس، وجود خلاقیت سرشار و حسهای خوبیست که در این هنر نهفته و مرا برای ادامهی کار ترغیب میکند.
توضیحی را در رابطه با مدل برگزیدهتان در جشنواره ارائه دهید؟
- نام کار “چوقا” برگرفته شده از انواع خطوط است. من میخواستم که بازی خطوط را در این کار نشان دهم. طرحی برگرفته از خطوط افقی ، عمودی و مورب به نوعی با هم تلاقی و ترکیب شده اند و نقوشی را معرف نمایه های ایرانی و الفاظ و نقش های استقاده شده بر فرشبافی های اقوام ایران را نشان می دهد.
در این طرح رنگ بندی های مختلفی را می توان جانمایی کرد که به تناسب زمان و مکان کاربردهای مختلفی دارد . در این جا می خواهیم نشان دهیم که وقتی طراحی از یک چارچوب استاندارد برخوردار باشد شما به واسطه تغییر رنگ و بافت پارچه های مختلف می توانید کاربردهای مختلفی از آن داشته باشید.
در مورد “چوقا” توضیح بیشتری می دهید؟
- چوقا بالاپوش مردان روستایی و عشایر بختیاری در غرب ایران است که توسط دستان کوشا و هنرمند ایل بختیاری از مو گوسفند در رنگ های سفید و مشکی بافته می شود. طرح آن برگرفته از معبد چغازنبیل بزرگترین معبد عیلامیان می باشد. ما طرح چوقا را با انواع و اقسام پارچه ها کار می کنیم که یک بافت کلاسیک یا مدرن به ما می دهد. یعنی در قالب مانتوی ارائه شده با نام «مانتو اجتماع» تولیدکننده و طراح براساس موقعیت های اجتماعی می تواند طرح و مدل های مختلف این کار را ارائه دهد یعنی رنگ بندی و طراحی این کار تک بعدی نیست.
من به طور غیر مستقیم معانی اصلی چوقا را در کارم طراحی کردم. گاهی برخی همکاران به طور مستقیم به یک طرح خاص ایرانی و بومی در کارشان اشاره می کنند که بسیار هم زیباست اما من دوست داشتم از اِلِمان های ایرانی به طور غیرمستقیم در کارم بهره بگیرم.
در واقع نامگذاری مانتو اجتماع به این معناست که ، باید با فاکتورهای قانونی جامعه همگن و همسو بود، پوشش آن طوری باشد که آستین و قد آن بلند داشته باشد، جلوی مانتو کاملا بسته باشد نه خیلی تنگ و نه خیلی گشاد باشد که ترکیب زیبایی شناسی آن نیز از بین نرود.
نام هایی که برای طرح مان برمی گزینیم براساس همان کار است یعنی صرف نامگذاری برایمان مطرح نیست و ارتباطی بین نام کار و شکل طراحی آن کار وجود دارد.
برند اصلی کارهای مان را «بی بی جانا» نامگذاری کرده ایم ولی روی کارهای مان بروشوری وجود دارد که علاوه بر عنوان برند اصلی، به نام مدل را نیز به طور خاص اشاره کرده ایم یعنی همهی کارهای مان شناسنامه مخصوص دارد.
به عنوان یک نیروی جوان و خلاق در این حوزه، نظرتان نسبت به پوشش فعلی خانمهای ایرانی در جامعه چیست؟
- بدون تعارف باید بگویم تا قبل از اینکه وزارت ارشاد بخواهد فعالیت جدیای در زمینه لباس و مد ایرانی داشته باشد، پوشش مردم ما برگرفته از کشورهای دیگر بود و به عبارتی تعریف ملی از لباس ایرانی در چارچوب پوشش اسلامی نداشتیم. اما در چند سال اخیر که نگاه فرهنگی به لباس شده، وقتی در جامعه حضور دارم، به جرات میتوانم بگویم که در لباس و پوشش بسیاری از خانمها چارچوبهای اسلامی با تعریف ایرانی بودن به وضوح دیده میشود، یعنی قبل آن طراحان خارجیها چون با فرهنگ و آداب ما آشنایی نداشتند با سلیقه خود برای ما لباس طراحی میکردند و چون ما دوست داشتیم خوب و متنوع بپوشیم هر چه در بازار بود میخریدیم. گروه کمی مثل هنرمندان و اهالی هنر بودند که میتوانستند هنر نسبتا ایرانی را در پوشش خود انتخاب کنند ولی خوشبختانه الان میبینم که این مساله به افراد عام جامعه نیز تعمیم داده شده، یعنی فاکتورهایی مانند طرح، رنگ و البته چارچوبهای اسلامی و ایرانی خیلی بهتر از قبل در پوشش خانمها رعایت و استفاده میشود.
مثلا چند سال گذشته یک سفر به مکه داشتم و در آنجا دیدم که همه کشورها یک پوشش ملی خاص داشتند و به غیر از زبان شان، از لباس آنها به راحتی تشخیص می دادی که این فرد یک مسلمان ترکیه ایست یا فیلیپینی و…..ولی متاسفانه خیلی از ایرانیها هیچ تعریف ملی و استانداردی از پوشش خود نداشتند یعنی خیلیها به سلیقهی خود لباسی را تهیه و پوشیده کرده بودند. درحالیکه ما ایرانی ها سرشار از هویت ملی و مذهبی هستیم. در آن زمان این مساله بسیار برای من دغدغه بود. البته من الان معتقدم که چادر هم برگرفته از طرحها و سلایق ایرانی بسیار متنوع و زیبا شده حتی بهتر و زیباتر از آنچه در خارج از ایران دیدهام.
چگونه میتوان هویت ایرانی و اسلامی را در قالب پوشش، به فرهنگ کشورمان بازگرداند؟
- به عقیده من باید روی فرهنگ و آداب پوشش کار کرده و دانش کافی را کسب کنیم چون این مساله ریشهایست و چارچوبهای دینی نیز در قالب آن معنا پیدا میکند. مسلما هر انسانی وقتی شروع به انتخاب لباس میکند چون بر اساس طبیعت درونی خود دست به این کار میزند؛ یعنی موردی را انتخاب میکند که بتواند از همه لحاظ در آن احساس امنیت و آرامش داشته باشد.
مثلا بارها در ورزشگاهها دیدهام که خانمها چون نمیدانند چه پوششی مناسب این فضاست، بنابراین پوششی را انتخاب کردهاند که هیچ سنخیتی به آن ورزش و فضا ندارد. پس اگر روی استانداردها کار و فرهنگ سازی کنیم بعدها این اصلاح سازی پوشش به طور زیرپوستی در جامعه اتفاق میافتد.
همچنین بین فرهنگ و دین پیوستگی عمیقی وجود دارد و هیچ تمایزی بین این دو نیست باید اولویت بندی در این رابطه صورت گیرد یعنی ابتدا باید شناخت و دانش لازم را نسبت به اهمیت پوشش و لباس مناسب در جامعه ایجاد کنیم و بعد از آن احکام اسلامی را در رابطه با آن بیان کنیم چون در غیر اینصورت فقط با مخالفت و در نهایت ایجاد التهاب و ناهنجاری در جامعه مواجه میشویم. وقتی از فرهنگ و آداب مصرف هر چیزی حتی غذا خوردن صحبت کرده و استانداردها را برای افراد جامعه تعریف کنیم، احکام دینی نیز در آن، جا خواهد گرفت و همه متوجه میشوند که باید چارچوب هایی را رعایت کنند. در واقع وقتی پایهای فرهنگ سازی کنیم، خشت اول صاف بالا می رود ولی وقتی پایه اطلاعات و فهم افراد کم باشد در نتیجه هر ارزشی پس از مدتی بیارزش خواهد شد.
البته نباید فراموش شود که بخش فرهنگ سازی در پوشش و حجاب به موازات بحث عفاف پیش میرود و چون عفاف قبل از حجاب تعریف شده به نظر من باید پله اول یعنی عفاف را در ابتدا پیش برد و تعریف کرد سپس در این راستا حجاب را نیز میتوانیم تفهیم کنیم .
هم اکنون چه طرحها و ایدههایی را در دست تهیه و اجرا دارید؟
- بزرگترین ایدهای را که در ابتدای کارم برگزیدم این بود که یک برند ایرانی با رعایت چارچوبهای قانونی و اسلامی برای بانوان طراحی کنم چون ما در این حوزه یک برند منسجم را نداریم یعنی هر تولیدیای با سلیقه خود روسری، مانتو، شلوار و …را برای خانمها تولید کرده ولی یک مارک منسجم که تمام محصولات پوششی خانمها را با یک موضوع فرهنگی واحد ارائه بدهد نداریم و من از ابتدا میخواستم که یک برند ایرانی زنانه داشته باشم با همهی تنوعات پوششی. بنابراین دوست دارم امسال علاوه بر گسترده کردن کار طراحی و تولید محصولاتم، یک رونمایی از کارم را در بخش عمومی مثل فروشگاهها ارائه دهم چون الان ما تولیدات مان را با برند خود به فروشگاههای طرف قراردادمان ارائه میدهیم و آنها فقط در بحث فروش با ما همکاری میکنند ولی تمام اعتقاد من در کارم بحث ترویج فرهنگ صحیح پوشش است و نامی هم که برای کارمان با عنوان «بی بی جانا» تعریف کردهایم، در واقع با هدف ترویج «فرهنگ لباس» در جامعه بوده است. امسال تمام تلاش مان این است که بتوانیم فروشگاهی را با ارائه محصولات کامل دائر کنیم و با همین برند در خدمت جامعه و خصوصا خانمها باشیم، یعنی وقتی خانمی به ما مراجعه میکند علاوه بر مانتو، پوشاک دیگری چون شال، شلوار و … را نیز بتواند انتخاب و تهیه کند.
و درد دل پایانی؟
- متأسفانه بخش صنعت نساجی و پارچه، در بخش پوشاک، خیلی جدی و قوی عمل نمیکند. به نظر من باید طرحهایی را به دست اندرکاران این حوزه ارائه داد تا آنها بتوانند پارچههای مرغوب و با کیفیت تولید کنند و ما طراحان بتوانیم پارچهها را فصل به فصل و به روز تهیه و به نوعی به لحاظ خلاقیت و طراحی راحتتر عمل کنیم چون هر برندی که شروع به طراحی لباس میکند باید یک یا دو فصل جلوتر کارش را برای ارائه آمده کند ولی در حال حاضر ما هر فصل باید منتظر پارچه بمانیم و مجبوریم با احتیاط زیاد کار کنیم.
مشکل دیگر در حوزه فعالیت ما این است که برخی تولیدکنندگان محترم طرحها را بدون هماهنگی با ما کپی میکنند و این اتفاق در حال حاضر برای دو تا از کارهای ما افتاده، یعنی تولیدکنندهای کار ما را با مارک خود و حتی زیر قیمتی که ما تعیین کرده بودیم در بازار به فروش رسانده و این کار از نگاه من بسیار غیر اخلاقی است، واقعا نمیدانم هدف این گروه از افراد چیست! به نظر من رسانه باید در این رابطه جدیتر عمل کند تا شاید جلوی این سوء استفادهها گرفته شود. من حتی به یکی از گروههایی که این کار را انجام داده بودند گفتم که هیچ نیازی نیست که شما سراغ کپی کردن بروید، کافیست به سراغ من به عنوان طراح کار بیایید و من حاضرم به طور رایگان کارم را برای تان طراحی کنم.
/انتهای متن/