بانوانی که روح الله در دامان آنان خمینی کبیر شد
ننه خاور دایه روحالله از زنان نادر روزگار بود. او که در شیر دادن به امام به هاجر یاری میرساند، علاوه براینکه زنی مومن و پرهیزگاری بود، شجاعت بسیاری نیز داشت چنانچه حتی از روی اسب تیراندازی میکرد و به هدف میزد.
«بروس مازلیش» نویسنده و متفکر معاصر غربی در کتاب خویش به نام «خمینی پنهان» درباره امام می نویسد: «دو چیز، امام خمینی را امام خمینی کرده است: یکی عشق به خاندان وحی و دیگری روح عرفانی ویژه اش»
ازنظرروانشناسان، شخصیت هرفردی متشکل ازسه عامل مهم وراثت، آموزش وپرورش و محیط زندگی است که هریک درانعقاد وتکوّن شخصیت فرد تأثیر به سزایی دارد و برای بررسی ابعاد شخصیتی افراد باید این سه عامل را مورد بحث قرار داد.
از آنجا که پدر حضرت روح الله در همان اوایل ولادت ایشان به شهادت رسیدند و ایشان در دامان دایه، مادر و عمه بزرگوارشان رشد یافتند، سعی شد در این نوشتار مختصرا به بررسی آنها بپردازیم که حضرت روح الله از دامان آنان خمینی کبیر شد. آنها در واقع سه بانویی هستند که امام را پرورش دادند و شاکله شخصیتی ایشان در دامان آنها شکل گرفت، دامان پاکی که روح الله از آن به معراج انسانی خود رسید و زمینه انقلاب آسمانی را برای مردمی که سالها در بند ظلم وستم اسیر بودنند را فراهم آورد.
۱- ننه خاور؛ دایه امام
از نظر آئین تربیتى اسلام؛ نامى که بر فرزند مى گذارند، غذایى که مادر در دوران باردارى میل مى کند، شیرى که به نوزاد مى دهد و… همه در تربیت و شخصیت آینده کودک تاثیرى بسزا دارد. دردوران شیرخوارگی علاوه بر تحکیم ساختمان جسمی کودک، ساختار روحی او نیز تکوین یافته و حتی رفتار، گفتار و تغذیه مادر به همراه شیر بر طفل اثر می گذارد.
چه بسا پدر و مادر متدینی که به سبب سهل انگاری در این مسأله، فرزند ناصالحی در دامان پرورانند. مانند فرزند ناخلف شیخ فضل الله نوری که توسط زنی شیر داده شده بود که کینه حضرت علی (ع)را در دل داشت. فرزندی که به مشروطه خواهان پیوست و با اعدام پدر زیر چوبه دار شادی کرد و او نیز خود صاحب فرزندی شد که دبیرکل حزب توده در ایران بود.
«ننه خاور دایه ای لایق و با شهامت»
حاج آقا مصطفى (پدر امام) در تربیت فرزندان خویش بسیار مراقب بود. او فرزندانش را پس از تولد به دایه مى سپرد. هر کدام از آنها یک دایه داشتند. دایه روح الله، ننه خاور بود. حاج آقا مصطفى به خاطر وسواسى که داشت، بر شیرى که دایه به فرزند مى داد نظارت مى کرد. از این رو به دایه مى گفت: «تا زمانى که این طفل را شیر مى دهى نباید از غذاى شوهرت استفاده کنى. من سه وعده غذا هر روز به تو مى دهم تا ارتزاق او از همان غذایى باشد که خود تهیه مى کنم.» دلیل پدر امام براى این سفارش، تضمین شرعى بودن و حلالیت مواد غذایى (شیر) مورد استفادۀ فرزند و دورنگهداشتن وى از محرمات، از همان سنین کودکى بود.
ننه خاور دایه روحالله از زنان نادر روزگار بود. او که در شیر دادن به امام به هاجر یاری میرساند، علاوه براینکه زنی مومن و پرهیزگاری بود، شجاعت بسیاری نیز داشت چنانچه حتی از روی اسب تیراندازی میکرد و به هدف میزد.(۱)
همسردایۀ امام«کربلایی میرزا آقا» نیز، از تفنگ داران آقا مصطفى بود که به مهارت در سوارکارى و تیراندازى مشهور بود و همراه با رشد کودک، وظیفۀ آموختن این دو مهارت (که به ورزشهاى مورد تأکید پیامبر معروف هستند) نیز برعهدۀ او قرار گرفت.(۲)
۲- هاجر خانم؛ مادر حضرت امام
تاکید بسیار اسلام در انتخاب همسر شایسته نشان از یک حقیقت بسیار بزرگ داشته، حقیقتی که در آن زنان به عنوان زمینه و بستری برای پرورش و ایجاد نسل ها محسوب میشوند. چنانچه در کلام علی(ع) و در جریان جنگ جمل زمانی که محمد حنفیه با وجود حمله نتوانستند مانع پیشروی دشمن شوند امام به ایشان فرمودنند که این ضعف و ترس را از مادرت به ارث برده ای.
در خانواده امام (ره) وجود زنان آگاه، بیدار و هوشیار به مسائل سیاسی مسلماً در رشد، بینش و شکل گیری شخصیت ایشان تاثیر بسیاری داشت. چنانچه مادرایشان هاجرخانم از زنان برجسته و منصوب به خاندان علما درآن منطقه محسوب میشدند.
پـدر هاجر، آیت الله میرزا احمد، از علما و مدرسان والامقام بـود که بـرخـى از استادان فـن مناطق کربلا و نجف از محضـرش استفـاده کـرده انـد. عمـوهـاى ایـن بـانـو به نـامهاى: آخـونـد ملامحمدجـواد، آقا نجفـى ملایرى، آقا شیخ فضل الله و برادرهایـش به اسـامـى: حاج میـرزا محمـدمهدى، میـرزا عبـدالحسیـن، حـاج میـرزا زین العابدیـن و آقاحبیب، همه از روحانیان، دانشوران و بعضى از آنان در زمره بزرگان روحانیت محل به شمار مـى آمدند. یکـى از اجـداد بانـو هاجر، حیدر بـن محمـد خـوانسارى، نگارنـده زبـده التصـانیف است. صـاحب کتـاب الذریعه مـى گـوید: وى از اساتید آقاحسیـن خوانسارى (متـوفى ۱۱۹۸ق) مى باشد.(۳)
۳- صاحب خانم؛ عمه امام
امام خمینی اگر چه فرصت درک محضر و تربیت پدر زاهد، عابد و فاضل خود را نیافت ولی روح تقوی و پارسایی رادر کنار دلیری، مردانگی و دفاع از مظلوم در برابر ظالم از پدر به ارث برد و در دامان مادری دلسوز و تحت تربیت عمه ای با شهامت دوران کودکی را گذراند. او بارها خاطرات مربوط به زندگی و شهادت پدرش را از زبان عمه اش شنیده بود. و در خاطراتشان از شهامت و علم عمهشان یاد می کردنند.
در خاطرات برادر حضرت امام آیت الله پسندیده آمده که بعد ازشهادت پدر به همراه عمه، مادر و روح الله که کودکی خردسال بود به تهران رفتند و با عینالدوله صدر اعظم مظفرالدین شاه دیدار کردند و بانو صاحب به همراه بانو هاجر در حضور مظفرالدینشاه سخنانی در دفاع از خون شهیدشان و اصرار بر قصاص قاتل آقا مصطفی داشتند، و در نهایت با پیگیری های مداوم خانواده امام شاه و صدراعظم مجبور می شوند دستور قصاص قاتلین سیدمصطفی را صادر کنند، چنانچه قاتل را به حکـم دولت وقت در قلعه یوجان، دو فرسخى خمیـن، دستگیر نمـوده و به زندان تهران انتقال داده و در میـدان تـوپخانه تهران به حکـم علما و مجتهدان عصـر قصاص کردند.(۴)
شهادت پدر امام در عصر بی عدالتی و خان سالاری و روحیه حق طلبی عمه و مادر که امام در جریان قصاص قاتل پدر و در طول زمان حیات این دو زن بزرگوار از ایشان دید چنان در تار و پود فکری امام رسوخ یافته بود که بعدها در دفاع همه جانبه ی وی از مستضعفین و مردم مظلوم به عنوان یکی از اصول خدشه ناپذیر مبارزاتی ایشان تجلی کرد.
روح الله هرچند کوتاه از محضر عمه و مادر خود فیض برد، اما روحیه مبارزگری و حق ستیزی که از پدر خود به ارث برده بود در زمان کوتاه حیات عمه و مادرشان به درستی در او بارور شد و این روحیه با توجه به قرارگرفتن ایشان در برحه ای از زمان که در آن مسائل سیاسی در ایران به دلیل وقوع نهضت مشروطه تقریباً اوج گرفته بود، زمینه ای برای ورود هر چه بیشتر ایشان در مسائل سیاسی کشور فراهم کرد چنانچه علاقمندی وی به نهضت نشان از رشد سیاسی ایشان در طول زمان دارد. روح الله که خود در محیطی که اغلب بستگان و نزدیکان او چه ازطرف مادری و چه از طرف پدری، عالم دینی و تحصیلکرده بودند رشد یافته بود، جانش باورود به حوزه علمیه و آشنایی با استاد بزرگ عرفان و اخلاق آیت الله شاه آبادی هرچه بیشتر با اسلام ناب محمدی آمیخته شد و تبدیل به رهبری شد که نه تنها کشور ایران بلکه جهانی را تحت تاثیر اندیشه های ناب و عرفانی و اسلامی خود قرار داد.
منابع:
۱- عمادالدین باقیباقی، عمادالدین، کودکی امام، یادنامه روزنامه شرق، ۱۲ خرداد ۱۳۸۴
۲- خاطرات برادر امام رهبرى و انقلاب نقش امام خمینى در انقلاب اسلامى ایران»، دکتر حسین حسینى، موسسه چاپ و نشر عروج، صص ۱۰۱-۱۴۳ مراجعه فرمایید)_ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
۳- مجله نـور علـم، مقاله نجـوم امت، ناصر باقرىبیدهنـدى، دوره سوم، شماره ۷، ص۸۳
۴- شهداى روحانیت شیعه در یکصـد سال اخیـر، ج اول، علـى ربانـى خلخـالـى، ص۱۱، خـاطـرات آیت الله پسنـدیـده، ص۲۸ ـ ۲۹
منبع: با حجاب/انتهای متن/