بانوی عرصه سخن
شعر زبان رسای خداوند است و از اوست ،که بر روح آدمی جاری میشود تا قلیان درونیاش را آرام دهد و طبع پور شورش را سرشار کند .
و زن مظهر جمال خداوندی است ، و آینه تمای نمایی است که میتواند عظمت خالق خویش را در خود هویدا سازد .
و آنگاهکه شعر ، زبان خداوند ،در طبع متین زنانه جاری شود خود سرآغاز انقلابی است که در بیان و شعور و ادب به ظهور مینشیند .
آسمان پرفروغ ادب فارسی مزین به ستارههای درخشانی است که در طول تاریخ نهتنها به افول نگراییدهاند بلکه روزبهروز درخشش آنها چشمان ادبدوستان جهان را خیرهتر میکند . ، اختران درخشانی ،که با سخنسرایی خویش نقطه روشنی در آسمان ادب فارسی بودهاند و عظمت و شکوه شعر فارسی را در کلام لطیف خویش به تصویر کشیدهاند .
فرهيخته دختِ يوسف اعتصامالملک آشتياني، ، اختر درخشانی است که بهحق خویشتن را اختر چرخ ادب نامیده است ، و زبان پخته و ساده خویش را چه زیبا در قالب قصیده، قطعه، مثنوی و مسمّط ریخته است تا یکه زن سخن سرای ، نکته سنج ادب فارسی باشد .
و این بار نزدیکی پرواز شاعرانه بانوی عرصه سخن و بزرگ روز زن بهانه ای شد تا از دفتر رنگ رنگ شاعرانه پروین خوشه ای بچینیم و جان را از حلاوت کلامش شیرین کنیم .
ای نهال آرزو خوش زی که بار آورده ای
غنچه بی باد صبا گل بی بهار آورده ای
باغبانان تو را امسال سال خرمی است
زین همایون میوه کز هر شاخسار آورده ای
شاخ و برگت نیکنامی بیخ و بارت سعی و علم
این هنرها جمله از آموزگار آورده ای
خرم آنکو وقت حاصل ارمغانی از تو برد
برگ دولت زاد هستی توش کار آورده ای
غنچه ای زین شاخه ما را زیب دست و دامن است
همتی ای خواهران تا فرصت کوشیدن است
پستی نسوان ایران جمله از بی دانشی است
مرد یا زن برتری و رتبت از دانستن است
زین چراغ معرفت کامروز اندر دست ما
شاهراه سعی و اقلیم سعادت روشن است
به که هر دختر بداند قدر علم آموختن
تا نگوید کس پسر هشیار و دختر کودن است
زن ز تحصیل هنر شد شهره در هر کشوری
بر نکرد از ما کسی زین خواب بیدردی سری
از چه نسوان از حقوق خویشتن بی بهره اند
نام این قوم از چه دور افتاده از هر دفتری
دامن مادر نخست آموزگار کودک است
طفل دانشور کجا پرورده نادان مادری
با چنین درماندگی از ماه و پروین بگذریم
گر که ما را باشد از فضل و ادب بال و پری
/انتهای متن/