پول خرد
فاصله یک برخورد خوب و بد فقط از این طرف چهارراه است تا آن طرف چهارراه. چرا این فاصله را طی نکنیم؟
سرویس ما و زندگی به دخت/
برداشت یک ( این طرف چهارراه)
مسافر به راننده:
آقا ببخشید، اگه امکان داره یه کم جلوتر پیاده می شم.
راننده:
چشم، خواهش می کنم.
– چقدر تقدیم کنم؟
– 750 می شه، قابلی هم نداره.
– بفرمایید.
و دستش را با یک اسکناس دو تومنی دراز می کند.
– آقا، پول خرد خدمتتون نبود؟
– نه، شرمنده ام.
– نه آقا خدا نخواسته باشه، دشمن تون شرمنده. اینم یک و سیصد بقیه پولتون.
– گفتین 750 تومن. بفرمایید این صد تومن خدمت شما.
– نه آقا قابل نداره ، بندازین تو صندوق.
– نه، شما بندازین برا هردومون ، خیر پیش!
برداشت دو ( این طرف چهارراه)
مسافر به راننده: آقا نگه دار، همین جا پیاده می شم.
راننده: صبر کن چراغ سبزه، بذار اینو رد کنم.
– خب، من چیکار کنم که سبزه یا قرمز، نگه دار . حالا چقدر کرایه مون میشه؟
– 750، این جلو نوشتم که بخونید . سواد که داری؟
– خب، چه خبر ته؟ خیلی زور داره که یک کلمه جوابمو بدی؟ بیا !
دستش را با یک هزاری دراز می کند.
– خرد بده آقا؟
– ندارم ، اگه داشتم که می دادم، اینم خرد …
راننده: – بیا اینم یه دویستی.
– می گین پول خرد که زیادی بگیرین، همینه دیگه.
– چرا حرف بی خودی می زنی، بگیر، اینم صد تومن دیگه! پنجاه تومن بقیه اش رو بنداز تو صندوق.
– برو بابا من که صدقه نخواستم، این تویی که …
– معلومه که کی …
و پایش را می گذارد روی گاز و می رود.
م.روشن ضمیر/انتهای متن/