بانوی صحرا و شعور، بانوی آفتاب و تجارت، بانوی پاکی و نور
بانویی که پلههای خرد را نه مردانه،- که مردان روزگارش، جز یکی، هماورد شعور او نبودند-، که متعالیانه، تا اوج درک حقیقت مغلوب زمانهاش، بالا رفت، و زلال و بیآلایش، پاکتراز تن عریان کویر، جرعههای نور را، تشنهتر از لب های خشکیدهی رملهای روان بیابان، یکسره نوشید تا از جنس نور باشد و دامن آسمانیاش ستارهبارانتر از آسمان پرستاره شود.
سرویس فرهنگی به دخت؛ شکوفه گودرزی /
بانویی که عاشقی را از شکفتن ناگهان تب خورشید در سیاهی شب، آموخت و در مکتب اخلاص، شاگردی نسیم سپیده دمادم کرده ، پس از شبی پر خفقان را در حساب تمام سحرهای انتظارش به حساب آورد.
بانویی که شربت شیرین وحدانیت را، به قلب حنیف، از چشمههای جوشیده از کوه معرفت نوشید و شاخههای مهربانش را، به وسعت تمام تاریخ، در افق بشریت گستراند… .
و چنین شد که چون دل و جانش از نور، سرشته بود و تار و پود وجودش از عشق، نقش پذیرفت، و سایهی مهربان عاشق ترین خلق، مهربانترین به مردم، و جایگاه قرار دل بیقرار شوریدهترین” پیغامبر” زمین شد.
“خدیجه” شد، تا شانههای صبورش بار سنگین سری سودایی را با بار تمام رسالت، میزبانی کند و به دامن مطهرش، مادری تمام امانت خلیفه الهی بشر در زمین و امامت فرزندان آدم را تا خاتم، بر عهده بگیرد.
“خدیجه” شد تا دستان آرامش، انیس مردی از آسمان رسیده باشد که بار رنج تمام زمین را بر دوش میکشید. خدیجه شد تا نان گرم و شیر گوارای سفرهای را به وسعت هدایت بشر بگستراند، و سعادت پسران ” آدم” را، دانه دانه ، به تار و پود گرهبافتههای رنگارنگش گره بزند.
“مونس” مردی شد که از کوه میآمد و هوای پاکیزهی قلهها را به ارمغان میآورد. مردی که تمام سلالهی بشر، قطرهای شد تا خلاصهی عشق و شعور او باشد و زمین و آسمان به نور وجودش جان بگیرد و همهی هستی به خاطر او، فیض وجود بنوشد.
…و “خدیجه”، همسر و همدم و همدل مردی در سراسر تاریخ شد تا با دل دریایاش، قلب و دل و روح و دنیا و حتی جانش را، نثار ” تنها” مرد، و “تنها ترین” مرد روی زمین کند.تا انسانیت در بیابان خفته بار دیگر به مادری او جان بگیرد و مردانگی در مرداب جهل مردهی انسان، بار دیگر، مجال نفس کشیدن و بالیدن بیابد.
و ماند و خندید و جنگید و جنگید… . آنقدر با لبخند آرام و نگاه مهربانش، در خانهی ” محمد” ماند، تا رسالت ” محمد امین” به شیرهی جان ” خدیجه” جان گرفت و جانش را، زیر باران معطر اشک های پیامبر، به راه رسالت و به پای رسول، قربانی کرد…. .
/انتهای متن/