اساتید امروز، دانشجوهای دیروز
اساتید امروز، دیروز که دانشجوهایی پشت این نیمکت ها بودند، از خیلی امور جاری درس و دانشگاه ناراضی و گله مند بودند و شعارهای خوبی برای اصلاح نابسامانی ها می دادند، اما امروز…؟
سرویس اجتماعی به دخت/
دانشجوی رشته دکترا بود در یکی از رشته های علوم انسانی؛ یکی از آن رشته ها که خیلی هم با کلاس حساب می شود. معلوم بود که دانشجوی ساعی و جدی و پرکاری است. می گفت که موضوع پایان نامه ام معلوم است و خیلی هم به آن علاقمندم. می گفت اما برای امتحان جامع دکتری قرار شده یک لیست بلندبالا از کتاب های مختلف مربوط و نامربوط به موضوع پایان نامه ام بخوانم. در حالی که می دانم که بیشتر این مطالب به هیچ درد من و بقیه نمی خورد.
گفتم : چرا به اساتید مشکل تان را نمی گویید. حرف شما حساب است. حتما چاره ای منطقی برای مشکل شما پیدا می شود.
گفت: نه بابا، اساتید ما هر بار که در اتاق گروه جلسه ای تشکیل می دهند، کارشان به دعوا و جار و جنجال می کشد. نه به کار و مشکل ما دانشجوها کاری دارند، نه دلی برای درس و کلاس های بی محتوا می سوزانند و نه برای جبران ضعف های علمی در دانشکده فکری می کنند . فقط اختلاف و کشمکش و … و البته مشکلات من و امثال من و دوره دکترا و نبود منابع و امتحانات بی فایده و آزاد دهنده هم همچنان برسر جای خودش می ماند.
راستی این دانشجوی امروز دکتری، فردا که خودش استاد شد وبه وادی تدریس و تحقیق و … قدم گذاشت، با همین نگاه به قضایای درسی و علمی و تحقیقاتی می پردازد یا اینکه او هم در دالان پیچ در پیچ افزایش حقوق و رتبه و ترفیع و … گم می شود و دغدغه های امروزش از یادش می رود. در یاد خیلی ها مانده که اساتید امروز دیروز که دانشجوهایی پشت این نیمکت ها بودند، از خیلی امور جاری درس و دانشگاه ناراضی و گله مند بودند و شعارهای خوبی برای اصلاح نابسامانی ها می دادند، اما امروز…؟
ای کاش فردا تکرار امروز نباشد، ای کاش…
/انتهای متن/