افزايش آمار زنان مطلقه شاغل در نهادهاي دولتي

در ايران تحت تاثير جوسازي هاي كشورهاي غربي به بهانه مسائل حقوق بشري و حقوق زنان، در ميدان دادن به زنان و تشويق آنان به حضور اجتماعي آنقدر جوگير شديم كه امروز بيش از 60 درصد پذيرفته شدگان دانشگاه ها در سال دختران و زنان هستند و جمعيت زنان شاغل به شدت و بسيار پرشتاب افزايش يافته است كه البته هنوز اين موج برخاسته به آسمان فرود نيامده تا آثار و تبعات سوء آن كاملا آشكار شود.

1

سرویس خبر به دخت/

سطح نسبتا بالاي حقوق دريافتي زنان شاغل در دستگاه هاي دولتي و به ويژه برابري آن با حقوق مردان، باعث شده است اين دسته از زنان با توجه به استقلال مالي نسبي كه در زندگي بدست مي آوردند، خيلي راحت در مواجهه با مشكلات خانوادگي به طلاق روي آورده و از همسران خود جدا شوند.

در ايران تحت تاثير جوسازي هاي كشورهاي غربي به بهانه مسائل حقوق بشري و حقوق زنان، در ميدان دادن به زنان و تشويق آنان به حضور اجتماعي آنقدر جوگير شديم كه امروز بيش از 60 درصد پذيرفته شدگان دانشگاه ها در سال دختران و زنان هستند و جمعيت زنان شاغل به شدت و بسيار پرشتاب افزايش يافته است كه البته هنوز اين موج برخاسته به آسمان فرود نيامده تا آثار و تبعات سوء آن كاملا آشكار شود.

در ايران حتي ديدگاهي كه در غرب بر اساس آن حقوق زنان و مردان در ازاي مشاغلشان برابر نيست، كنار گذاشته شده كه البته اين كار ناصوابي نيست ولي ناشي از همان جوزدگي ذاتي ما ايرانيان است.

تشديد و افزايش حضور اجتماعي زنان در جامعه فوايد بسياري دارد كه از جمله آن ها اطلاع و آگاهي يافتن زنان از حقوق فردي و اجتماعي ايشان است، اما نبايد ناديده انگاشت كه اين رويه مضراتي نيز دارد كه از جمله آن ها افزايش توقعات زنان است كه اين يكي نيز في النفسه عيب و اشكالي ندارد، ولي در جامعه اي مثل ايران كه در ساحت اجتماع تقريبا به طور دائم در حال گذار از مراحل مختلف رشد اجتماعي است، مضرات آن بيشتر نمود مي يابد، مثل اين مسئله كه امروز سطح سواد و تحصيلات دختران نسبت به پسران در حال ارتقاست و اين باعث كاهش فرصتهاي ازدواج مناسب براي دختران خواهد بود.

يكي ديگر از مضرات اين مسئله كه اتفاقا موضوع اين نوشتار هم هست، احساس كسب استقلال مالي نزد زنان شاغل است كه بي شك يكي از عوامل اصلي تسهيل روند تن دادن به طلاق نزد زنان است.

طبيعي است، زني كه احساس مي كند، استقلال مالي داشته و مي تواند خود و زندگي اش را از اين نظر تامين كند، كمتر به خود اجازه مي دهد، در برابر يك مرد، حتي اگر مرد زندگي اش باشد، تمكين كرده و از خواسته ها و تمنيات خود بگذرد. نگارنده (حداقل به دليل شموليت قاعده زن ذليلي) موكدا تاكيد دارد كه اين مسئله به معناي مخالفت با حضور اجتماعي زنان به شكل تحصيل، كار يا فعاليتهاي اجتماعي ديگر نيست، بلكه تذكر يك آفت اجتماعي خطرناك است كه در صورت بي توجهي بيشتر تبعات آن گسترده تر و عميق تر خواهد شد.

متاسفانه تعداد و آمار زنان مطلقه، بيوه و حتي پيردختران در دستگاه هاي دولتي به شدت در حال افزايش است كه در كنار دلايل ديگر يكي از دلايل آن دريافت حقوق هاي برابر با مردان است و حتي تعداد زناني كه تمايل به ادامه تحصيل ضمن خدمت دارند تا به اين واسطه پايه شغلي و حقوقي خود را افزايش دهند، به مراتب بيشتر از مردان است كه اين مسئله نويد تشديد اين مشكل را مي دهد. يك بررسي مختصر و دم دستي از آمار شاغلين در وزارتخانه ها، سازمان ها و ادارات دولتي از نهاد رياست جمهوري، اداره مجلس، قوه قضائيه گرفته تا دستگاه ها و مجموعه هاي ذيربط نشان مي دهد كه اين نگراني واقعا ارزش توجه بيش از اين را دارد.

منبع:بولتن نیوز/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)