حضرت زهرا(س) در اغلب جنگهای مسلمین حضور داشته‌است/ بررسی ابعاد اجتماعی و سیاسی زندگی حضرت فاطمه زهرا(س)

بُعد اجتماعی و سیاسی زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)، قسمت کمتر شناخته‌شده و شاید مغفول مانده حضرت است. به گونه‌ای که برخی خیال می‌کنند حضرت فعالیت‌اجتماعی نداشته‌است. در صورتیکه تاریخ نشان می‌دهد ایشان یکی از مهم‌ترین نقش‌های اجتماعی را در زمان حکومت اسلامی پیامبر اکرم داشته است.

0

شناخت درست از ابعاد مختلف شخصیت ائمه معصومین همیشه یکی از دغدغه‌های شیعیان آن‌ها بوده‌است و به دنبالش به سمت سخنرانی‌های مداحی‌ها و محافل مذهبی کشیده‌ شده‌اند.متاسفانه یکی از گله‌های بزرگ جامعه مذهبی به خصوص جامعه زنان مذهبی این است که چرا تصویر ارائه شده از حضرت فاطمه زهرا (س) در منبرها و محافل دینی همواره تصویر زنی رنجور، بیمار و داغدیده‌است که در کنجی از خانه نشسته‌ است در صورتی که بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) حضرت مدت زمان زیادی در قید حیات نبودند و به شهادت می‌رسند. ارائه تصویر از بعد اجتماعی حضرت و شناخت این قسمت باتوجه به احادیث و روایات موضوعی است که درباره‌اش با «نفیسه مرادی» دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث، پژوهشگر دینی و مطالعات اسلامی زنان گفتگو کردیم.

درباره وجهه اجتماعی حضرت زهرا (س) در منبرها و محافل مذهبی بسیار کم صحبت شده‌ است و متاسفانه تصویر غالب همواره زنی غمگین و گریان بوده‌است. به نظر شما چرا این اتفاق افتاده‌است؟

این اتفاق صرفاً محدود به حضرت زهرا (س) نیست و درباره سایر ائمه هم همین‌طور هست. یعنی شما وقتی از امام سجاد (ع) هم صحبت کنید اولین تصویری که در ذهن عموم مردم شکل می‌گیرد این است که امام سجاد (ع) بیمار است. یا اولین تصویری که از امام حسین (ع) در ذهن‌ها شکل می‌گیرد، چگونگی شهادت ایشان در روز عاشوراست. یا درباره حضرت علی (ع) فرق شکافته ایشان را در ذهن می‌آوریم.

اما درباره امامانی که واقعه شهادت این‌چنینی نداشتند، معمولا در اذهان مردم خیلی شناخته شده نیستند و بعضا تصویر روشنی از ایشان در ذهن ندارند. مثلاً شما درباره امام هادی (ع)، امام جواد (ع) و… چیزهای کمتری می‌شنوید. امامانی هم که از آن‌ها بیشتر سخن به میان می‌آید، معطوف به بخش درد و رنجشان است و درباره زندگی اجتماعی و روزمره‌ ایشان و مواجهه‌شان با دیگران کمتر صحبت می‌شود و اگر هم صحبتی بشود آنقدر شاخص نیست که آن تصویر ستم دیده حضرات که در ذهن نقش بسته را تغییر دهد.

مثلاً درباره حضرت زینب (س) سال‌ها این تفکر وجود داشت که ایشان زنی ستم‌دیده و رنج‌کشیده هستند که داغ جدشان، پدر و مادرشان و برادرهایشان را شاهد بوده‌اند و چندان اشاره ای به قوی بودن و وجهه روشنگری ایشان نمی‌شد.

در کل این تصویر ذهنی محدود به حضرت زهرا (س) نیست.

 

چرا این‌طور تصویر شده و جنبه‌های غمگین و ستم‌دیده این بزرگواران را بیشتر می‌شنویم و روایت می‌کنیم؟

همانطور که می دانید انسان مشتمل بر دو بخش عقل و منطق، و قلب و احساس است. دین در پی این است که هر دوی این بخش‌ها را با هم رشد بدهد. عقل و منطق در واقع همان بخش معرفتی و شناختی ما است. برای مواجهه  با ائمه (ع) و به طور خاص حضرت فاطمه (س) کسب آگاهی و ارتقا شناخت و معرفت نسبت به ابعاد مختلف زندگی ایشان باعث می شود که ابهتر بتوانیم آن بزرگواران را به عنوان الگوی خود از ایشان درس بگیریم و راه سعادت خویش را پیدا کنیم. اما یک مواجهه دیگر نیز با ایشان داریم که مبتنی بر بخش احساسی و قلبی است که معمولا به صورت اشک و عزاداری برای اهل بیت (ع) همراه است.

حالا عموم مردم از کجا معارف اهل بیت و شناخت و رابطه قلبی با ایشان را دریافت می‌کنند؟ بخش زیادی را از مجالس روضه، هیئات، مساجد و تکایا. که بار معرفتی آن بر دوش سخنران مجلس است و بخش احساسی را مداح بر عهده دارد. حالا خودتان ببینید که کدام قسمت در جامعه مورد استقبال بیشتری قرار می‌گیرد؟ معمولاً موقع سخنرانی حضور و توجه مردم کمتر است ولی هنگام مداحی و سینه‌زنی مردم حضور پرشورتری دارند. زیرا هنگام مداحی احساس مردم برانگیخته می‌شود و با مصائب آن بزرگوار همذات‌پنداری می‌کنند و اشکشان جاری می‌‌شود. ارتباط برقرار کردن از طریق احساس راحت‌تر از معرفت است که نیاز به تفکر دارد.

مداحی‌ها نیز غالباً شامل بخشی می‌شوند که به ذکر مصیبت ها پرداخته می شود و قرار است از اشک مخاطب جاری شود. این اشک و ذکر مصیبت‌ها ثواب هم دارد و در جای خودش بسیار نیکو است، ولی باعث شده قسمت مصائب معصومین (ع) بیشتر در اذهان ماندگار شود. ضمن اینکه ابیات و اشعار راحت‌تر از جملات و سخنرانی‌ها در ذهن افراد می‌ماند.

در مورد حضرت زهرا (س) هم دوره حیات پس از فوت پیامبر (ص) که دوره کوتاهی هم می باشد، بدلیل مصائب فراوانی که برایشان پیش آمد و بسیار هم تکرار شده، بیشتر در اذهان باقی مانده است.

مثل امام حسین (ع) که از سیره عملی زندگی‌شان کمتر صحبت می‌شود ولی از واقعه عاشورا جزییات بسیاری گفته شده است. البته که این واقعه یک روزه جای صحبت بسیار دارد ولی همه سخنان و اشعار درباره ایشان معطوف به عاشورا شده و بقیه حیات ایشان در سایه قرار گرفته‌است.

نکته دیگری که درباره حضرت زهرا (س)یا حضرت زینب(س) به‌طور خاص باید بیان کنم این است که ما زمانی سراغ ابعاد دیگری از زندگی‌شان رفته‌ایم که جامعه به آن بعد نیاز داشته است. مثلاً اگر خواسته ایم که جامعه به ارزش و جایگاه مادر توجه بیشتری داشته باشد، ما سریع وجهه مادری حضرت فاطمه (س) را پررنگ می‌کنیم. یا اگر احساس کنیم جامعه نیاز دارد که زن به سمت عفاف و حجاب برود، فوراً روی بخش عفاف و حجاب ایشان مانور می‌دهیم.

یا اینکه در یک دوره ای فقط از غم‌های حضرت زینب (س) گفته می‌شد و در دوره دیگری مثل زمان انقلاب و دوران دفاع مقدس از روحیه انقلابی و حضور در اجتماع این دو بانوی بزرگوار صحبت به میان می‌آید.

یعنی بر اساس نیاز مخاطب و شرایط جامعه و حتی آنچه می خواهیم درباره اش فرهنگ سازی کنیم، به سراغ بعدی از حیات فاطمی می رویم که به آن نیاز داریم.

مثلاً در جامعه ما چقدر این موضوع مطرح شده که حضرت علی (ع) با آن همه مشغله‌ای که داشتند، وقتی به خانه بازمی‌گشتند به کمک حضرت زهرا (س) می‌رفتند. روایت داریم که پیامبر (ص) وارد خانه ایشان شدند و دیدند حضرت علی  دارند عدس پاک می‌کنند و حضرت زهرا دستاس می‌چرخانند و گندم آرد می‌کنند. این جنبه از حضرت علی (ع) در جامعه ما اصلاً پررنگ نمی‌شود.

نکته سومی که باید به آن اشاره کنم، انتخاب و سلیقه سخنران و مداح در بیان معارف اهل بیت (ع) است که گاهی سلیقه شخصی است، گاهی طبق مخاطب‌شناسی است و گاهی مطابق شخصیت خود ایشان است. یعنی این سخنران و مداح هستند که انتخاب می‌کنند کدام بخش از زندگی بانو را برای مخاطب بازگو کنند. خوب معمولاً روی این وجهه حضرت علی (ع) آقایان چندان مانور نمی‌دهند. همان‌طور که وجهه اجتماعی حضرت زهرا (س) و دوره حیات قبل از فوت پدرشان را هم زیاد بیان نمی کنند.

یکی از وجهه‌های اجتماعی اقتصادی حضرت زهرا مالکیت بر باغ فدک است که طی آن سخنرانی مشهوری دارند و نشان از حضور ‍ اجتماعی فعال حضرت دارد در این باره بیشتر توضیح می‌دهید؟

فدک برخلاف گفته‌ها اصلاً ارثیه نیست و در سال هفتم هجری، پس از جنگ خیبر، پیامبر این باغ بزرگ را به حضرت زهرا می‌بخشند. درواقع آیه ۲۶ سوره اسرا نازل می‌شود و خدا به پیامبر (ص) امر می‌کند که فدک را به حضرت فاطمه (س) ببخشد. فدک یک روستای بزرگ و بسیار پرمحصول بوده که حضرت زهرا مدیریتش می‌کرد. بزرگی این روستا به قدری بوده که وقتی به دست معاویه می‌افتد، آن را بین پسرش و دو نفر دیگر تقسیم می‌کند! درآمد فدک از محصولاتش بسیار زیاد بود. یکبار حساب کردم، به پول الان چندین میلیارد سالانه درآمد داشته است. این باغ به نوعی پشتوانه اقتصادی حکومت اسلامی هم محسوب می شد. حضرت زهرا هر سال به اندازه مصرف سالانه خودشان از درآمد فدک برمی‌داشتند، بخشی از آن را میان فقرا تقسیم می کردند و بخش عمده ای از آن نیز برای سپاه اسلام در جنگ‌ها هزینه می‌شد.

حساب و کتاب این مقدار درآمد و مخارج، کار راحتی نبوده، اما ایشان به تنهایی آن کار را انجام می‌دادند. جایی روایتی نداریم که حضرت علی (ع) برای اداره فدک به حضرت زهرا (س) کمک کنند یا اداره آن را بر عهده بگیرند. برای نظارت بر کار کارگران نیز ایشان یک کارگزار در نظر گرفتند و با او برای امور مربوط به این باغ در ارتباط بودند. این وجهه اجتماعی حضرت زهرا (س) خیلی کمتر بیان می‌شود.

حتی می بینیم برای بازپس‌گیری حقشان خود ایشان شخصا اقدام می‌کنند. می‌گویند ایشان به همراه زنانی از طایفه‌شان به مسجد رفتند. این‌طور نبوده که بگویند الان با شوهرم می‌روم تا او حقم را بگیرد! اساساً چون قرار بوده حکومت اسلامی بعد از پیامبر به حضرت علی (ع) برسد، فدک بعنوان پشتوانه مالی حکومت بوده است. در گزارشات تاریخی نقل است که خلیفه اول قصد پس دادن فدک را داشته اما خلیفه دوم نگذاشته و گفته: « فردا به درآمد فدک نیاز شدیدی پیدا خواهی کرد, زیرا اگر مشرکان عرب بر ضد مسلمانان قیام کنند از کجا هزینه جنگی را تامین می کنی.»[1]

 

به نظر شما طلایی‌ترین دوران و جنبه‌های حضور اجتماعی حضرت زهرا (س) چه زمانی بوده است؟

در رابطه با طلایی‌ترین دوران حضور اجتماعی حضرت فاطمه (س) اول این نکته را خدمتتان عرض کنم که تاریخ آن چیزی را می‌نویسد که در جامعه به وقوع پیوسته نه آن چیزی که در خانه‌ها اتفاق افتاده است . اگر سرگذشت مردان در طول تاریخ نوشته شده و تاریخ چهره نسبتا مردانه ای دارد، به خاطر این است که آن چیزی که در جامعه رخ داده، ثبت شده و اگر این مردان هم در جامعه حضور نداشتند و در خانه بودند، گزارشی از آن‌ها هم نداشتیم.

گزارشات تاریخی هم راوی زندگی همه مردان نیست، زیرا فقط از مردانی سخن به میان آمده که حضور اجتماعی داشته اند. از بین این مردان، آن‌هایی که از جایگاه مهم‌تری برخوردار بوده اند، گزارش‌های از زندگی شخصی و خصوصی ایشان هم در تاریخ نقل شده است. مانند حضرت رسول (ص) که از نوع رفتارشان در خانه با همسرشان، دخترشان و نوه‌هایشان گرفته تا نوع نشستن و برخاستن و خوابیدنشان گزارشاتی وجود دارد و این به دلیل جایگاه بسیار رفیع ایشان و ارادت عموم مسلمین به حضرت است. پس باید دقت کنیم گزارش‌های تاریخی برای زمانی است که فرد حضور اجتماعی دارد.

نکته دیگر غفلت تاریخ نویسان از حضور زنان است. زیرا تاریخ نویسان مرد بودند و اکثرا عملکرد مردان را در سطوح مختلف جامعه ثبت می کردند. اگر در تاریخ از زنان گزارشات کمتری داریم به این دلیل است که یا زنان حضور اجتماعی گسترده ای مانند مردان نداشته‌اند یا اگر فعالیت های اجتماعی هم داشتند مورد توجه تاریخ نویسان قرار نگرفته است . به عنوان نمونه حضرت زینب (س) که ما در واقعه عاشورا و بعد از آن شاهد گزارشات بسیاری از ایشان هستیم؛ اما می بینیم از فعالیت ها و زندگی ایشان قبل از واقعه عاشورا نقل های بسیار اندکی ومحدودی وجود دارد. در حالی که بانو، سال‌ها در کوفه آموزش و تفسیر قرآن داشتند و زنان بسیاری خدمت ایشان می‌رفتند. اگر گزارش‌های محافلشان در تاریخ ثبت نشده، به این دلیل است که معلم و متعلم هر دو خانم بودند و بین خانم‌ها هم تاریخ‌نویس نبوده است! اما در قضیه عاشورا که ایشان در ملأعام حضور دارند  و سخنرانی می کنند و در معرض دید مورخان مرد هستند، شاهد گزارشاتی حتی با جزییات بسیار هستیم.

برای حضرت زهرا (س) هم همین‌طور است. اکثر گزارشات مربوط به ایشان معطوف به بعد از رحلت رسول خدا (ص) است. گزارش‌های مربوط به دوران پیش از آن نیز معمولا مربوط به زمانی است که پیامبر در آن رخداد نقشی داشته اند. یا حضرت در خانه دخترشان حضور داشتند مثل نزول آیه تطهیر یا پیغامی را برایشان فرستاده اند مانند کمک به فقیر که حضرت فاطمه (س) گردنبدشان را بخشیدند.

بخاطر همین به صورت خاص اگر بخواهیم بگوییم ایشان حضور اجتماعی پررنگ داشته‌اند، می‌توان بزرگ‌ترینش را قرائت خطبه فدکیه در نظر گرفت. خطبه فدکیه نماد اوج حضور اجتماعی ایشان و مواجهه‌شان با عموم مردم است و این طلایی‌ترین و پررنگ‌ترین قسمت حضورحضرت است. اما چرا اینجا پررنگ است؟ به خاطر محتوای عالی و شیوه بیان آن توسط حضرت که ابعاد مختلف آگاهی و علم ایشان (س) را نشان می‌دهد. به طوری که نمی‌توانیم بگوییم ایشان یک زن محدود به خانه و صرفاً درحال رسیدگی به وضعیت خانه و فرزندان و همسر خود بوده‌اند. ‌وقتی خطبه را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم ایشان چه بینش عمیقی داشته‌اند، چه تسلطی بر تاریخ عرب داشته‌اند که گذشته عرب را به مخاطبان یادآوری می‌کنند. چه تسلطی بر مسائل اجتماعی و امور زمان معاصر خود دارند که یکی‌یکی افراد را مورد خطاب قرار می‌دهند و یادآوری می‌کنند که در فلان جا فلان کار را کردی و می‌دانی فلان جا چه اتفاقی افتاد و… . این‌ها نشان می‌دهد که با وجود اینکه رسانه‌ای مانند آنچه امروز در دسترس همگان است، وجود نداشته که ایشان بتوانند از طریق آن اطلاعات بگیرند، اما می بینیم که از چه اطلاعات  دقیق و زیادی برخوردارند و این یعنی در بطن و متن جامعه حضور داشته‌اند و از تمام حوادث و وقایع آگاه بوده و با ریز جزئیات جامعه در ارتباط بوده‌اند. تازه این اطلاعات به غیر از مباحث دینی و اطلاعات علمی‌شان است.

 

در رابطه با دفاع از ولایت امیرالمومنین بعد از رحلت حضرت رسول (ص) گفته می‌شود حضرت زهرا (س) نقش بسیار پررنگی ایفا کردند و غدیر را به یاد مسلمانان آوردند و نقش پ‍ررنگی در این روشنگری داشتند. در این باره توضیح می‌دهید؟

پر رنگ بودن نقش ایشان در چنین روشنگری حساس و مهمی چند دلیل دارد. اول اینکه در بحث ولایت همان‌طوری که خود حضرت فاطمه (س) فرمودند: «امام به منزله کعبه است. او نباید به سراغ مردم برود، بلکه مردم باید به سراغش بیایند.» یعنی حضرت فاطمه (س) دقیقاً به همین سخن خودشان دارند عمل می‌کنند. پس این وظیفه امام نیست که مسئله امامتش را یادآوری کند. هرچند پیش تر یادآوری‌ها توسط رسول خدا (ص) انجام شده بود و از واقعه غدیر هنوز مدت زمان زیادی نگذشته بود و همه در جریان این قضیه بودند. پس در واقع آن چیزی که نیاز به یادآوری داشت را افرادی غیر از خود امام باید به مردم گوشزد می‌کردند. این یک نکته بود.

نکته دوم این است که چه کسی بهتر از حضرت زهرا (س) می‌توانست این کار را انجام بدهد؟ هیچکس! چرا؟ چون حضرت زهرا (س) دختر پیغمبر بود و چه کسی نزدیک‌تر از دختر پیغمبر به ایشان که در حقشان آیه تطهیر نازل شده و پیامبر (ص) بارها موقع رد شدن از منزلشان سلام داده و می‌گفتند اینها اهل بیت من هستند؟ حتی ایشان از همسران پیامبر هم به ایشان نزدیک‌تر بوده و جزء اهل بیت بودند.

نکته دیگر صدق کلام حضرت زهرا (س) است. صداقت ایشان بر همه معلوم بود. حتی در آخر خطبه فدکیه گفتگویی بین خلیفه اول و حضرت زهرا (س) اتفاق می‌افتد که خلیفه اول حضرت زهرا را با القاب صدیقه و عاقله خطاب می‌کند. یعنی این چیزی بود که همگان بر آن تصریح داشتند که ایشان یک زن خردمند و راستگویی هستند، در نتیجه حرف ایشان سند بود و برای عموم مردم حکم اتمام حجت را داشت.

این موقعیت خیلی خاص و ویژه بود و اگر قرار بود حرف کسی بر مردم تأثیر بگذارد، یقیناً آن شخص حضرت زهرا (س)است. یعنی اگر بقیه یاران حضرت علی (ع) این کار را می‌کردند، سخن هیچ کدامشان جایگاه سخن حضرت زهرا و تاثیرگذاری آن را نداشت و این جایگاه حضرت زهرا (س) باعث می‌شد که اگر قرار است جایی حجت بر مردم تمام شود و حرفی زده شود، این موقعیت فقط برای حضرت فاطمه بود و نه برای هیچکس دیگر.

 

به نظر شما کدام بخش از شخصیت حضرت زهرا (س) مورد غفلت واقع شده است؟

به یک چیزی باید توجه داشته باشیم که برای بررسی هر انسانی حالا چه حضرت زهرا (س) باشند و چه سایر معصومین (ع)، وقتی می‌خواهیم این شخصیت را معرفی کنیم، ما باید به سه بعد توجه کنیم. بعد فردی، بعد خانوادگی‌ و دیگری هم بعد اجتماعی‌اش است. این برای همه انسان‌ها قابل بررسی است.

بعد فردی این است که این فرد چه اخلاق و منشی دارد. خود بعد فردی چند شاخه دارد. یکی بعد عبادی و معنوی فرد است، یکی اخلاقی و یکی هم سیره عملی. هر یک از این شاخه‌ها باز هم به ابعاد مختلفی می توانند تقسیم‌بندی ‌شوند. مثلاً درباره اینکه حضرت زهرا (س) در بعد فردی از نظر عبادی چگونه بوده، یک طور بحث می‌شود؛ اینکه از بعد اخلاقی چه گزارش‌های اخلاقی در برخورد با دیگران از ایشان داشتیم جدا بحث می‌شود و… .

مثلاً فرض کنید روی انفاقی که ایشان داشتند بخواهیم صحبت کنیم. برای مثال بخشیدن لباس عروسی‌شان در شب عروسی، دادن گردنبندشان به یک فقیر و این‌طور موارد. این‌ها بعد فردی و اخلاقی ایشان را شامل می‌شود.

در بعد خانوادگی اینکه آن فرد با همسرش، فرزندانش، اقوامش، پدرش، همسران پدرش و… چطور برخورد داشته، اهمیت دارد. البته من فقط این‌ها را بیان می‌کنم و معلوم نیست ما در رابطه با همه این‌ها گزارش تاریخی داشته باشیم و بتوانیم به این موارد دسترسی پیدا کنیم. اما می‌گویم باید چنین منظومه‌ای را در ذهن داشته باشیم و برای آن‌ها دنبال گزارش‌های تاریخی صحیح باشیم تا این‌ها را بتوانیم تبیین کنیم.

اگر قرار است حضرت زهرا (س) بعنوان یک الگو معرفی شود، باید تبیین کنیم که ایشان چطور با خانواده، دوستان، اقوام و حتی با همسایگانشان مراوده داشتند؟ در واقع یعنی مراودات ایشان در ابعاد مختلف را پیدا کنیم.

در بعد اجتماعی، می بینیم حضرت زهرا (س) فعال هستند. در جنگ‌ها به عنوان پرستار یا برای آبرسانی‌‌ حضور دارند و برای پدر و همسر غذا می‌برند. به این باید توجه کنیم که اگر حضرت زهرا (س) در جنگ‌ها حضور داشتند، کدام یک از زن‌های دیگر در کنار ایشان بوده‌اند؟ ضمناً توجه داشته باشیم حضرت زهرا در اغلب جنگ‌هایی که بین مسلمین و کفار رخ می‌داد، یا باردار بودند و یا کودک خردسال داشتند. با این حال از شرکت در آن‌ها امتناع نمی‌کردند و این شرایط را مانعی برای شرکتشان در اجتماع نمی‌دانستند.

البته برخی قول‌ها درباره ایشان بسیار مشهور است. مثلاً در غم از دست دادن پدرشان غصه‌هایی که خوردند و بیت الاحزانی که برپا شد جزیی از بعد خانوادگی ایشان در مواجهه با پدر بود. در بعد فردی و عبادی‌شان این قول را داریم که بسیار اهل عبادت بودند و آنقدر برای اهل آسمان می‌درخشیدند که زهرا لقب گرفتند. خب این‌ها مواردی هستند که نشان می‌دهد از هر بعد یک بخشی برای ما پررنگ شده است.

ما اگر می‌خواهیم یک فردی را به جامعه معرفی کنیم، نباید یک نگاه و معرفی کاریکاتوری داشته باشیم. شما وقتی یک کاریکاتور را نگاه می‌کنید سریع متوجه می‌شوید که این فلان شخص است، اما این تصویر هم فلان شخص هست و هم نیست! یعنی این تصویر به آن شخص شباهت دارد که شما می‌توانید تشخیصش بدهید، اما واقعیت را نشان نمی‌دهد. مثلاً یکی از قسمت‌های چهره را خیلی بزرگ کشیده و یکی را خیلی ریز! یکی را کج کشیده و یکی را راست!

ما از اهل بیت (علیهم السلام) و به‌طور خاص حضرت زهرا (س) نباید چهره کاریکاتوری به جامعه نشان بدهیم. اگر می‌خواهیم چهره‌ای سالم و نسبتا حقیقی ترسیم کنیم باید همه ابعاد و گزارش‌هایی که داریم یعنی ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی را همزمان بیان کنیم. زیرا اگر روی یک بخش تمرکز کنیم، از دو بخش دیگر بازمی‌مانیم. لذا وقتی می‌پرسید ما باید به کدام بعد حضرت زهرا (س) توجه کنیم، بنده به شخصه معتقدم که باید همه ابعاد را در کنار هم بیان کنیم. یعنی حتی اگر می‌خواهیم عزاداری ایشان برای پدرشان را یا بحث دفاع از ولایت را هم بیان کنیم، باید در کنار سایر ابعاد دیگر باشد. یعنی یک پکِ کاملِ متعادل از همه ابعاد به صورت همزمان.

اینکه ما بگوییم فلان بخش از زندگی حضرت زهرا (س) مورد غفلت قرار گرفته و همه تمرکزمان را روی آن بخش بگذاریم، باعث می‌شود باز هم همان اتفاق بیفتد و بخش‌های دیگر مورد غفلت واقع شوند. و این یعنی ما باز هم یک چهره کاریکاتوری که هم واقعی هست و هم واقعی نیست را به مخاطبان ارائه داده‌ایم. این یک معرفی غلط است که بگوییم الان فقط به این وجه باید پرداخته شود. بلکه همزمان همه ابعاد باید در جامعه مورد تبیین قرار بگیرند و به مخاطب ارائه شوند.

 

به نظر شما چه نکته دیگری درباره وجهه اجتماعی حضرت وجود دارد که به عنوان نکته پایانی بحث گفته شود؟ نکته‌ای که به شناخت ما از ح‍ضرت و سبک زندگی او بیشتر کمک کند.

وقتی ما می‌خواهیم حضرت زهرا (س) را بشناسیم، باید در کنار سایر افرادی که با ایشان زندگی می‌کردند، بشناسیم. یعنی اینکه مثلاً ما در کنار حضرت زهرا (س) کسی به نام اسما بنت عمیس یا فضه یا ام اَیمَن را داریم. یا صفیه عمه پیامبر که موقعی که حضرت فاطمه می‌خواهند امام حسین را به دنیا بیاورند، حضور دارند. این‌ها زنانی‌اند که در کنار حضرت زهرا (س) هستند. ما در واقع باید آن‌هایی را که در کنار ایشان هستند و با ایشان رفت و آمد دارند را هم بشناسیم.

در واقع ما باید بستر تاریخی زندگی حضرت زهرا و افراد و شخصیت‌های دیگر که در کنار ایشان هستند را هم به تصویر بکشیم تا بتوانیم بفهمیم حضرت زهرا در چه بستر تاریخی زندگی می‌کردند. اگر ایشان در جنگی حضور پیدا می‌کردند، کدام زنان دیگر هم در آن جنگ حضور داشتند؟ هر یک از آن زنان در آن جنگ چه کارهایی انجام دادند؟ وقتی می‌گویند در یکی از جنگ‌ها ۱۸ الی ۲۰ زن حضور داشتند، این زنان چه کسانی بودند؟ یکیشان ام سلمه همسر پیامبر است که بسیار فعال حضور دارد.

ما در کنار حضرت زهرا (س) باید این زنان دیگر را هم ببینیم. چرا که وقتی حضرت زهرا در آن جنگ به همراه سایر زنان حضور داشته‌ و این زنان به کاری می‌پرداخته‌اند و می‌بینیم که کار آن‌ها از طرف پیغمبر (ص) و امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) رد نشده، یعنی اینکه سیره  و عمل آن‌ها نیز می‌تواند برای ما الگو باشد.

ما زنانی را داریم که در جنگ صفین که حضرت علی (ع) با معاویه روبرو شدند، به همراه سپاه حضرت علی (ع) هستند و در آنجا خطبه می‌خواندند، شعر می‌گفتند، سخنرانی می‌کردند و همسر، برادر و پدرشان را برای جنگیدن تشویق می‌کردند.

 به طوری که وقتی حضرت علی (ع) به شهادت می‌رسند، بعداً معاویه تک‌تک آن‌ها را می‌خواهد و گلایه می‌کند که چرا آن روز فلان شعر را خواندید و فلان سخنرانی را کردید. و قصد دارد توبیخشان کند.

این حضور نه تنها از طرف حضرت علی (ع) منع نشده بلکه حتی معاویه به آن‌ها می‌گوید حضرت علی شماها را اینگونه بار آورده است!

ما سایر حضور زنان را در کنار اهل بیت (ع) و بویژه حضرت فاطمه (س) وقتی به تصویر بکشیم و برای مخاطبان بیان کنیم در حالی‌که عمل آن‌ها از طرف امامان یا حضرت زهرا (س) رد و مورد سرزنش واقع نشده است، یعنی عمل آن‌ها هم به صورت غیرمستقیم مورد تایید بوده است.

وقتی می‌بینیم در جنگی یک زن شمشیر می‌کشد و از حضرت رسول (ص) دفاع می‌کند و حضرت در حقش دعا می‌کنند، این یعنی حضور این زن در جنگ تأییدشده است.

ما باید این ابعاد و بستر تاریخی را نگاه کنیم، همچنین افراد دیگر در کنار حضرت زهرا (س) را نگاه کنیم؛ تا بتوانیم تصویر سالمی از شخصیت این بزرگواران ارائه بدهیم و به عنوان یک الگوی کامل برای انسان امروز و برای زنان امروز معرفی کنیم.

 

انتهای پیام/منبع: خبرگزاری فارس

درج نظر