روایتی از موکب “موکب آمستردام”
باز هم موسم اربعین و دلهای عاشق و شیدای اباعبدالله الحسین (ع) در شاهراه نجف تا کربلا هروله گویان حسین حسین میگویند اما… امسال دلهای منتظر باید با زمزمه 《گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم….》درد فراق خود را التیام بخشند .به بهانه ی فرارسیدن اربعین حسینی تورقی میکنیم کتاب《 موکب آمستردام》 روایت هایی است از زائران اروپایی اربعین که زهرا پرستار جوان ترک و مقیم هلند یکی از آنهاست .به نظر او قشنگ ترین چیز در پیاده روی اربعین روابطی است که آدم ها توی این راه باهم دارند….
«موکب آمستردام»، خردهروایتهایی است از زائران دوردست سیدالشهدا؛ زائرانی که از اروپا به مقصد زیارت پیادهی امام حسین رهسپار شدهاند.
زائرانی که امام حسین را نه در کربلا و نجف و قم و مشهد و…، بلکه در قلب اروپا یافتهاند، و دریافتهاند که عشق حسین(ع) زمین و زمان و مکان نمیشناسد و چه بخواهی و چه نخواهی عالمگیر خواهد شد. بهزاد دانشگر، در این کتاب در تلاش است با به تصویر کشیدن عشق زائران امام حسین(ع)، روایتی از تلاش آنان برای فدا شدن در مسیر سیدالشهدا را برای مخاطبان تصویر کند.
روایت زهرا
زهرا، ۲۲ساله، پرستار، ترک مقیم هلند. تابعیت من هلندی است ولى ترک محسوب میشوم. من در هلند به دنیا آمدم و بزرگ شدم. مادرم در هلند به دنیا آمده و پدرم هم یکسالگى به هلند آمده؛ یعنی تمام فامیلمان در هلند بزرگ شدند.
ما توی هلند در شهر «دن هاگ» زندگى میکنیم و من پرستار هستم. اینجا مدرسه رفتهام ولى فرهنگمان را فراموش نکردهام. احکام و باورهای شیعی برایمان اهمیت زیادی دارد.
از همان کوچکی عشق امام حسین(ع) را درک کردیم؛ براى اینکه هر وقت یک جرعه آب مى نوشیدیم والدینمان میگفتند: «السلام علیک یا اباعبدلله (ع)» بعد از چند وقت والدینم به من فهماندند که من یک سیّد هستم و از فامیل امام حسین(ع). من ایشان را همیشه به عنوان پدربزرگم میشناختهام. وقت نقاشى همیشه یک گنبد طلا میکشیدم، کنارش یک مرد پیر و یک دختر کوچک که خودم بودم.
به نظر من امام حسین(ع) آنقدر بزرگاند که تمام قلبها را توی خودشان جا دادهاند. من یک جملهای دارم که آن را همهجا مینویسم: «امام حسین(ع) قلبشان را فداى خدا کردند و خدا هم میلیونها قلب را به امام حسین (ع) داد.» کارى که امام حسین(ع) کردند این بود که براى عدالت ایستادند و جنگیدند؛ براى از بینبردن بیعدالتى. پس بهترین کاری که ما امروزه و در این دنیای ناعادلانه میتوانیم بکنیم این است که پیامهای امام حسین(ع) را دنبال کنیم و پیام عاشورا را در تمام عالم منتشرکنیم؛ البته همین الان هم با عنایت اهلبیت (ع) این پیام دارد منتشر میشود؛ یعنی ما الان داریم میبینیم که جلسات و برنامههای مختلفی توی اروپا سازماندهی شدهاند برای زیارت اربعین. هر سال هم میبینیم که در اربعین مردم بیشترى آمدهاند. پارسال میتوانستى قبل از اربعین توی بینالحرمین بنشینى؛ اما الان اصلاً نمیتوانى. از یک طرف خیلى خوشحالم که مردم بیشترى میآیند؛ ولى از طرف دیگر هم باعث حسرت است که نمیتوانیم برویم زیر گنبد طلایى.
من فکر میکنم این معرفت و این زیارت را بدهکار والدینمان هستیم؛ چون با همان سلامهایی که موقع آبخوردن میدادیم برای همیشه یادمان ماند که اماممان را با بیآبی آزار دادند.
یک جور احساس ماورائی
من از دهسالگى حجاب گذاشتم. روزهای اول حتی فامیل خودم هم تعجب کرده بودند از این تصمیمم. من آن وقتها دبستان میرفتم. روز %D