دلالان کاربلدی که با طلاق کاسبی می کنند
در کشور از هر چهار ازدواج و در تهران از هر سه ازدواج یکی از آنها منجر به طلاق میشود و در این بین گذشته از خسارتهای روحی و روانی و مالی زوجین، صدها تن از این شکستهای تلخ سود میبرند، حالا میخواهد این سودها قانونی باشد یا از طریق کارچاقکنی!
جواد محمدیان در روزنامه قانون نوشت، اگر ۱۰ درصد به جمعیت افزوده شده، باید همین اندازه تعداد ازدواج افزایش مییافته ولی در واقع با کاهش هفت درصدی ازدواج روبهرو هستیم. اما زمانی این آمارها برایمان تکاندهنده میشود که نگاهی به آمار طلاق بیندازیم.
دردسرهای ازدواج و طلاق زیاد شده
تعداد طلاق از ۹۴ هزار و ۳۹ مورد در سال ۸۵ به تعداد بیش از ۱۷۰ هزار طلاق در سال ۹۵ افزایش یافتهاست، این یعنی افزایش ۹۰ درصدی! این در حالی است که تهران بهعنوان بزرگ ترین و پرجمعیت ترین کلانشهر کشور با فاصله زیادی نسبت به سایر کلانشهرها درصد ازدواج به طلاقش از چهار در ۱۰ سال پیش به ۷/۲ رسیدها ست. از دردسرهای ازدواج مثل چشم روی همچشمیهای خرید عروسی و تهیه جهیزیه و گرفتن وام که بگذریم، دردسرهای طلاق هم دست کمی از ازدواج ندارد. حالا مثل گذشته نیست که وقتی جان زن ها از دست شوهرشان به لب شان برسد بروند جلوی دادگاه و عریضه نویس شرح حال بد حال شان را تایپ کنند و … حالا وضعیت فرق کردهاست.
اگر تب عاشقی فروکش کرد
در بیشتر مواقع زمان عقد ذوق و شوق وصال در بالاترین حدش است. برخی آقا دامادها به قول معروف، جوگیر می شوند و به اینجای ماجرا فکر نمی کنند که اگر تب عاشقی فروکش کرد و خدای ناکرده و زبانم لال پس از چند سال نتوانستند یکدیگر را تحمل کنند ،چطور میتوانند مهریه را پرداخت کنند؟ دیگر آن زمان گذشت که میگفتند مهریه را کی داده و کی گرفته!
آن زمان خانوادهها مهریه را تعیین می کردند که به عنوان مثال مهریه ۱۴ سکه و یک شاخه نبات و یک جلد قرآن باشد یا نهایت آن ۱۱۰ سکه و یک سفر حج! ولی حالا که قدیم نیست؛ مهریه را خود عروس و داماد مشخص می کنند که چقدر باشد. عروس خانم سال تولدش را پیشنهاد می دهد و آقا داماد هم که میخواهد عشقش را ثابت کند، بیشتر مواقع با کمال میل و شاید هم کمی تردید مهریه سنگین را قبول میکند.
دلالان طلاق
باید سری بزنید به دادگاههای خانواده و ببینید چه خبر است! زوج هایی می آیند که از ازدواج شان یک سال هم نمی گذرد. یکی از اختلاف فرهنگی به قاضی می گوید، دیگری حرف از خیانت به میان می آورد و یکی هم در سالن انتظار با صدای بلند از شوهرش می خواهد که مهریهاش را بدهد.
در این میان دلالان نان به نرخ روز خور هم سر و کله شان پیدا می شود. پول می گیرند و پروسه طلاق را از چند ماه به چند روز کاهش می دهند. پول را می گیرند و معلوم هم نیست چطور موفق می شوند طلاق را بگیرند؟
سود میلیونی طلاق
شاید طلاق در ظاهر تجربه بسیار تلخ و نوعی شکست به شمار رود و خیلیها از این اتفاق ناخشنود میشوند ولی در پروسه طلاق کسانی هستند که سود می برند، آن هم سود چندین میلیونی.
سال ها پیش وضعیت مثل حالا نبود. اگر زوجی میخواستند از هم جدا شوند، همسایه و فامیل و دوست و آشنا جمع می شدند تا آنها را از این تصمیم منصرف کنند ولی اکنون ماجرا طور دیگری رقم می خورد. داور و وکیل و دوست و آشنا کاری ندارند که شاید بشود برای صرف نظر از جدایی کاری کرد، پیشنهادی داد، نصیحتی کرد، کاری ندارند با این کارها. بهنظر می رسد در این برهه همه سرشان به زندگی خودشان گرم است و نهایت سری تکان می دهند به نشانه تاسف. بالاخره بعضیها از همین راه نان در میآورند و نان شان در گرو طلاق بقیه است.
با هم مرور میکنیم که برای طلاق یک زوج، چند نفر سود میبرند یا واضح تر اینکه چقدر پول در جیب این و آن میرود. برای درخواست جدایی نمی شود مستقیم به دادگاه رفت بلکه برای درخواست باید به دفتر خدمات قضایی رفت. تعرفه درخواست طلاق، نفقه، مهریه ۱۶۰هزار تومان که با ارائه مدارک بیشتر و اسکن آنها این هزینه حتی به ۲۰۰ هزار تومان می رسد.
در گام بعدی پرونده به دادگاه میرود که قاضی زوج را به داور یا مشاور معرفی میکند. مشاور هم برای حل مشکل زوج مدعی چند جسله نوبت میدهد و برای هر ساعت مشاوره بین ۷۰ تا ۲۰۰ هزار تومان دستمزد میگیرد. مرد یا زن اگر در این مرحله به توافق و تفاهم نرسند، مجبورند وکیل بگیرند که فقط برای طلاق باید بین پنج تا ۲۰میلیون تومان به وکیل بدهند. اگر نفقه و مهریه هم در کار باشد، دستمزد سر به فلک میکشد. بین ۱۰ تا ۳۰درصد از میزان مهریه. به عنوان مثال اگر کسی مهریهاش ۱۲۰سکه باشد و پروندهاش منتهی به پرداخت مهریه در شعبه اجرای احکام شود، باید بر اساس توافقی که با وکیلش داشته بین ۱۸ تا ۶۰ میلیون تومان پرداخت کند.
احمد مومنی، وکیل دادگستری در دادگاه خانواده در رابطه با میزان دستمزد و هزینه هایی که درخواست کننده طلاق میدهد، میگوید:« حق الوکاله ما برای اینگونه پرونده از بیشتر مواقع توافقی و بین پنج تا ۱۰ درصد میزان مهریه است و حتی گاهی کمتر از این میزان توافق می کنیم ولی متاسفانه برخی وکلا هستند که این قاعده را به هم می زنند و حتی تا ۳۰ درصد دستمزد می گیرند. البته در این میان دلالان گوی سبقت را از برخی وکلا ربودهاند و با دریافت پولهای میلیونی ظرف کمتر از یک هفته حکم طلاق توافقی را برای زن یا مرد می گیرند. این کار گذشته از اینکه آمار طلاق بر مبنای تصمیم هیجانی را بالا می برد، صدمات زیانباری به جامعه وارد می کند.
گاهی در برخی پروندهها میبینم زن و مردی اختلاف پیدا کردهاند و میخواهند در کمتر از یک هفته طلاق بگیرند و دلالان سریع وارد عمل میشوند و نمیگذارند این زوج حتی به مشاور مراجعه کنند. اغلب در این پروندهها ورود روانشناس یا یک ریش سفید و حتی وکیل میتواند از بروز یک تصمیم هیجانی برای طلاق جلوگیری کند».
از همه این خانها که بگذریم هزینه دادرسی خودش به تنهایی دمار از روزگار محکوم پرونده درمیآورد. محکوم پرونده همان مرد عاشق پیشه است که باید سه درصد از میزان مهریه را به عنوان هزینه دادرسی پرداخت کند، یعنی باید برای مهریه ۲۰۰ سکهای حدود ۱۰ میلیون بپردازد.
برای نمونه زنی که مهریهاش ۳۰۰ سکه است برای طلاق باید حدود ۲۰۰ هزار تومان هزینه به دفتر خدمات قضایی بپردازد، بهطور متوسط ۳۰۰ هزار تومان برای سه جلسه روانشناش یا مشاور و دستکم ۱۰ درصد از مهریه اشکه حدود ۵۰ میلیون تومان میشود را به وکیل بدهد و در صورت نبود داور خانوادگی ۱۰۰ هزار تومان هم به داوری که قاضی معرفی میکند، بپردازد و با گرفتن حکم طلاق نزدیک به ۴۵۰ هزارتومان هم به دفتر ازدواج و طلاق بدهد که در مجموع ۵۱ میلیون تومان از دست می دهد.
آژانس و تاکسی و روزهایی که صرف رفت و آمد به دادگاه کرده به لیست اضافه نکردهایم.
و اما مردان. ۳۰۰ هزار تومان هزینه مشاوره جداگانه و بیش از یک میلیون تومان زیان مرخصیهای روزانه بابت دادگاه و مراجعه به وکیل و… دستکم پرداخت پنج میلیون تومان حق الوکاله برای فرار از پرداخت نفقه و فاش نشدن داراییهایش، پرداخت سه درصد از مهریه بهعنوان هزینه دادرسی و دست آخر پرداخت کامل مهریه. یعنی مردی که مهریه زنش ۳۰۰ سکه است باید ۱۵ میلیون بابت هزینه دادرسی و هفت میلیون و ۳۰۰ هزار تومان برای هزینه دیگر بپردازد که مجموعش میشود ۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بهعلاوه پرداخت مهریه و در صورت عدم توانایی مالی پرداخت یک سکه کامل بهار آزادی به مدت ۳۰۰ ماه! به نظر صاحبنظران جامعهشناسی، دفاتر قضایی، مشاوران، روانشناسان، وکلا، سیستم قضایی، دفترهای ازدواج و طلاق و حتی دلالان بیشتر از زوجهای مشکلدار از این جدایی سود میبرند.
باید گفت در کشور از هر چهار ازدواج و در تهران از هر سه ازدواج یکی از آنها منجر به طلاق میشود و در این بین گذشته از خسارتهای روحی و روانی و مالی زوجین، صدها تن از این شکستهای تلخ سود میبرند، حالا میخواهد این سودها قانونی باشد یا از طریق کارچاقکنی!
منبع: شفقنا/انتهای متن/