زنی که رکورددار کوهنوردی دنیا است

امروز در تقویم دنیا به نام روز کوهستان نامگذاری شده است و چقدر غم‌انگیز است که این‌روزها ما داغدار چند نفر از بهترین جوانانی هستیم که عشق به کوهستان، آنها را به دامنه کوه‌های پر از برف کشاند و آن‌قدر این عشق زیاد بود و متقابل که کوه‌‌های سربه فلک کشیده آنها را به ما پس ندادند!

0

به گزارش به دخت به نقل از میزان، عشق به کوهنوردی از آن علاقه‌های خاصی است که کمتر کسی را مبتلا می‌کند! آدم‌ها معمولا دوست دارند بی‌دردسر زندگی کنند و بدون چالش پیش بروند، اما کوهنوردی از آن ورزش‌های پرخطر و پرچالش است که هم علاقه می‌خواهد و هم جرأت.

هر چند پروانه کاظمی که تا کنون حدود ۹ قله بلند دنیا را فتح کرده و ترجیح‌اش این است که انفرادی به کوه بزند، زیاد موافق نظر من نیست که کوهنوردی ورزش ویژه و خاصی است.
او می‌گوید: این نگاه شماست که از دور به این ورزش نگاه می‌کنید همان‌طور که از دور به حرفه یک جراح نگاه می‌کنیم و با خودمان می‌گوییم، چه حرفه چالش‌برانگیزی! یا به کار‌های هنری نگاه می‌کنیم و شگفت‌زده می‌شویم!
پروانه کاظمی به کوهنوردی انفرادی علاقه‌مند است و همین چند ماه قبل بود که قله ۸۰۰۰ متری «دائولاگیری» در نپال را فتح کرد.
او یکی از رکوردداران کوهنوردی دنیاست و نام او به عنوان نخستین کوهنورد زن ایرانی فاتح موستاق آتا، ماناسلو، اما دابلام، لهوتسه و ماکولو، نخستین کوهنورد زن مستقل ایرانی فاتح اورست و… ثبت شده است.
وی معتقد است باید هدف و آرزویی داشته باشی تا برای رسیدن به آن تلاش کنی و حیف است زندگی با روزمر‌گی تمام شود. با کاظمی که در رشته ریاضی از دانشگاه شریف فارغ‌التحصیل شده درباره علاقه‌اش به کوهنوردی و حسی که از این ورزش به‌دست می‌آورد، هم‌صحبت شدیم.
چطور کوهنوردی به علاقه شما تبدیل شد و شما را واداشت تا چند قله بلند دنیا را فتح کنید؟
کوهنوردی هم مثل رشته‌ها و حرفه‌های دیگر است، همان‌طور که برخی از آدم‌ها مثلا به ادبیات، پزشکی، هنر و… علاقه‌مند می‌شوند، بعضی‌ها هم جذب رشته کوهنوردی می‌شوند.
همه رشته‌ها روی زمین صاف و هموار انجام می‌شود! اما کوهنوردی حرکت در ارتفاع است، به نظر می‌رسد کسانی که به فتح قله‌های بلند یا پرواز علاقه‌مندند، جور دیگری دنیا را نگاه می‌کنند. از زمین فاصله می‌گیرند و از بالا دنیا را نگاه می‌کنند و چیز‌هایی می‌بینند که ما روی زمین آن‌ها را نمی‌بینیم، آن بالا چه چیزی وجود دارد که شما را مجذوب خود می‌کند؟
هر رشته‌ای جذابیت خاص خود را دارد که با چشم اهل فن بیشتر دیده می‌شود. شاید کوهنوردی از این جهت جالب است که دور از دسترس است. مسلما زیبایی‌های طبیعت آنقدر زیاد است که چشم از آن سیر نمی‌شود. زیبایی‌هایی که نمی‌توانم آن‌ها را بیان کنم و هر کسی خودش باید آن‌ها را ببیند و تجربه کند.
قله اورست را فتح کرده‌اید! جایی که فقط برف و یخ است و حجم زیادی از رنگ سفید که پیرامونت را گرفته است…
هر قله‌ای زیبایی‌های خاص خودش را دارد! همان‌طور که برای گیاه‌شناس، گیاهان یک باغ با یکدیگر فرق دارند برای یک کوهنورد هم هر کوه و هر نقطه‌ای از کوهستان، شگفتی‌ها و زیبایی‌های خاص خود را دارد.
باید آدم شجاعی باشید که این رشته را انتخاب کرده‌اید، تنهایی به کوه می‌روید و از بلندی و حجم زیاد برف و سرما نمی‌ترسید؟
این‌طور نیست که کوهنورد‌ها آدم‌های شجاعی هستند! آن‌ها همه تلاش خود را می‌کنند تا بر ترس‌هایشان غلبه کنند؛ ترس از تنهایی، ترس از خطر و… اتفاقا اگر ترس وجود نداشته باشد، کوهنوردی خیلی خطرآفرین است. مهم این است که با ترس چگونه روبه‌رو شویم و در مقابل آن چه واکنشی نشان دهیم. ما آنقدر در مقابل طبیعت کوچک، ناچیز و ناتوان هستیم که به هیچ عنوان نمی‌توان در مقابل عظمت آن احساس غرور کرد و گفت: من تو را مغلوب می‌کنم!
مشوق شما برای انتخاب رشته کوهنوردی چه کسی بود؟
زیبایی و جذبه کوهستان مشوقم بود. وقتی اتفاقی با کوهستان آشنا شدم، آنقدر آرامش و زیبایی داشت که هر روز بیشتر از روز قبل مرا جذب کرد.
خانواده با کوهنوردی و صعود‌های شما مشکلی ندارند؟
هر خانواده‌ای با یک کوهنورد مساله خواهد داشت! حتی اگر خانواده کوهنورد هم باشد باز هم نگرانی‌ها و دغدغه‌هایی دارند. اما مساله این است وقتی تصمیم می‌گیری کاری را انجام بدهی باید آن کار را به نتیجه برسانی حالا هر قدر هم دیگران مخالف یا نگران باشند! البته نگرانی اطرافیان برای کوهنورد همیشه وجود دارد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. اما یک کوهنورد با رعایت همه نکات ایمنی فقط به صعود فکر می‌کند.
با تجربه‌ای که دارید و پشت‌سر گذاشتن همه دشواری‌ها برای رسیدن به هدف و علاقه تان، چه پیشنهادی به خانم‌ها دارید که از محدودیت‌ها عبور کنند بخصوص محدودیت‌های ذهنی که خودشان به‌وجود می‌آورند و برخی مدام به خودشان می‌گویند که نمی‌توانند!
ما در جامعه‌ای سنتی با فرهنگ خاص خود بزرگ شده‌ایم، با حرف شما موافقم که خیلی اوقات خودمان برای خود محدودیت به وجود می‌آوریم؛ محدودیت‌هایی که ریشه در ترس و باور‌های اشتباه خودمان دارد. معتقدم ما یک بار شانس زندگی کردن پیدا می‌کنیم، پس باید تا جایی که می‌توانیم از این فرصت استفاده کنیم، فرصتی که دوباره تکرار نمی‌شود. اگر رویا و آرزویی داشته باشیم به هر شکلی شده بر محدودیت‌ها و ترس‌ها غلبه خواهیم کرد. هر چند می‌دانم خیلی سخت است، اما هیچ کاری نشدنی نیست! فقط باید باور و ایمانت به هدف و علاقه‌ات خیلی قوی باشد.
یعنی علاقه درونی خود را پیدا کرده و هدف مشخص در زندگی داشته باشیم و بین آرزو‌های کوچک و روزمره سرگردان نباشیم؟
بله! هدف باید کاملا مشخص باشد. به قول یک خانم کوهنورد: هر کسی باید ۸۰۰۰ متری خودش را پیدا کند! یکی این هدف را در شغلش پیدا می‌کند، دیگری در خانواده‌اش، یکی در ورزش و یکی هم مثل من و کوهنورد‌های دیگر ۸۰۰۰ متری خود را در کوهستان پیدا می‌کنند و به فتح قله‌ها می‌روند. مهم شناسایی هدف بزرگ و رسیدن به آن است. وقتی هدف بزرگی وجود نداشته باشد مسلما دچار روزمرگی می‌شوی که تلاش خاصی هم نیاز ندارد.
 
/انتهای متن/
درج نظر