شیرزنی از حلب به یاری کاروان شتافت
کاروان اسیران کربلا که به شهر حلب رسید، قیام زنان حلب به رهبری درّه از زنان شیعه و شجاع حلب آغاز شد در دفاع از حریم خاندان حسین (ع).
عبدالله بن عمر الانصاری از شیعیان مخلص و باوفای اهل بیت بود که در حلب زندگی می کرد. او دختری شجاع و پردل داشت که دره نام داشت معروف به دره الصدف. دره چون پدرعاشق و اردتمند خاندان حسین (ع) بود اگر چه هنوز از فاجعه خونبار کربلا خبر نداشت.
خبر ورود کاروان رسید
وقتی که کاروان اسرا به نزدیکی حلب رسیدند، عبدالله بن عمر از شهادت امام حسین و یارانش و اسارت خاندانش به وسیله بنی امیه مطلع شد. او بعد از باخبر شدن از ماجرا با حزن و اندوه به خانه اش وارد شد، درحالی که این اشعار را می سرود:
قل العزاء و فاضت العینان و بلیت بالا رزاء و الشجان
قتلواالحسین و سیر و النسائه حرم الرسول بسائر البلدان
منعوه من ماء الفرات بکربلا وعدت علیه عصا به الشیطان
دره بپاخاست
دره که متوجه ناراحتی پدر شد، علت را جویا شد. وقتی عبدالله همه چیز را برای دخترش گفت، آن بانوی شجاع اظهار کرد:
«بعد از کشته شدن هادیان مردم، خیری در زندگی نیست. قسم به خدا اگر بتوانم سر مبارک امام حسین (ع) و کاروان اسیران را نجات خواهم داد و آن سر مقدس را در منزل خود دفن نموده و از این بابت بر اهل زمین افتخار خواهم کرد.»
دره برای قیام خود مردم حلب و نواحی آن را به کمک طلبید. گروهی به او پیوستند. مورخان تعداد زنانی را که به یاری او شتافتند، 70 زن می نویسند که همگی لباس رزم بر تن با طلوع آفتاب و مشاهده نخستین آثار از ورود علامت اسرای خاندان نبوت و با شنیدن صدای گریه کودکان و نوحه سرایی زنان اهل بیت (علیهم السلام) در کمین ایستادند.
سپاه بنی امیه که بسیار بودند آنان را شناسایی کردند و به مقابله با ایشان پرداختند.
دره الصدف با وجود کمک بعضی از قبایل حلب، طی نبردی نابرابر به شهادت رسید و بقیه متفرق شدند.
منابع
زنان عاشورا، سید احمدرضا حسینی، تهران: فرهنگ سبز.
دايرة المعارف تشيع، ج 3.
/انتهای متن/