زنان خندان خندوانه اگر …

این روزها در قالب خندوانه و تحت عنوان «خنداننده شو» زنانی هم در استندآپ­کمدی حضور یافته اند تا با کارهای خنده­دار مخاطب را بخنداند؛ چیزی که می تواند حساسیت بر­انگیز باشد، اما اگر این حضور در چارچوب اصول باشد، دیگر خندیدن و خنداندن موضوعی سبکسرانه نیست؛ البته این “اما اگر” خیلی مهم است.

0

آلبر کامو در نطق دریافت نوبل گفته بود هنرمندان همیشه تماشاگر «سیرک تاریخ»  بوده اند اما «حالا وارد گود شده اند».  منظور او در آن سخنرانی تلخ این نیست که بیاییم دور هم بخندیم. او رمان هایی مانند «بیگانه» و «طاعون» می­نوشت و حتی وقتی شوخی می­کرد، درد بزرگی داشت؛ در عین حال نمی­خواست شوخ طبعی را تحریم کند. کامو فعالیت هنری را چه تراژیک باشد چه کمیک، نحوه­ای مبارزه می­دانست.


انسان حیوان ضاحک و خندوانه  

خندیدن چنان مهم است که هانری برگسون، فیلسوف فرانسوی کتابی در مورد­اش نوشته است و در آن به جای آنکه انسان را مانند ارسطو «حیوان ناطق» بنامد، «حیوان ضاحک(خندان و خنداننده)» نامیده است. تشابه این تعریف با نام برنامه­ای که این روزها در قالب خندوانه و تحت عنوان «خنداننده شو»  پخش می­شود آدم را به فکر فرو می­برد.

از جمله چیزهایی که در این برنامه جای سئوال دارد این است که ما چگونه با زنی که می­آید روی صحنه و دیگرن را می­خنداند کنار بیاییم.


سنت روحوضی و مادربزرگ ها

ما خودمان در سال­های نه چندان دوری سنت «رو حوضی» داشتیم که مردم را با مسخره بازی­ها و مزه ­پرانی­های یک نفر سرگرم می­کرد. ولی زنان ایرانی غالبا خندیدن و خنداندن را مخصوص و محدود در حصن منزل می­دانستند. مادربزگ­هایی که چانه­ای گرم و کلامی شیرین داشتند در محیط محرمان می­ ماندند و اگر با همسایه خوش و بش می­کردند عذر پیری داشتند. عذری که با آن نه مادربزرگ نوه­ها بلکه به شکلی نمادین مقام مادربزرگی برای همگان را فراهم می­کرد.


همیشه کمدی کاری مردانه بوده 

کمدی در همه تمدن های باستانی کاری مردانه بوده و در نمایش­های آریستوفان(کمدی نویسی در یونان باستان) حتی در «مجمع زنان» مردان با لباس مبدل نقش­ها را ایفا می­کردند. رومی ها در جشن­های سبکسرانه شان نمایشی تحت عنوان «میم» داشتند که توسط یک نفر به اجرا درمی­آمد و گاهی شامل شوخی­های بی­ادبانه می­شد، با این حال هرگز زنی بر صحنه نمی­رفت.


حساب استندآپ­ کمدی جداست

حضور زن بر صحنه تئاتر و سینما در غرب آغاز شد و در دوره پهلوی دوم به ایران رسید. بعد از انقلاب کمدی هایی بر صحنه و پرده افتاد که زنان را به بازی می­گرفت ولی حساب استندآپ­ کمدی جداست. زیرا با تمرکز دوربین روی زنی ساخته می­شود که قرار است بعد از این در اینجا و آنجا کارهای خنده­دار بکند. چنین چیزی حساسیت ما را برمی­انگیزد. زن­ها سال­هاست که از خانه بیرون آمده­اند و به دنبال کار  کردن و انقلاب کردن رفته­اند. حالا آنها به دانشگاه می­روند و از گوشی خود وارد گروه­های مجازی شده­اند. خواه ناخواه دیگر نمی­توان از ایشان خواست پشت در باقی بمانند.


در کشورهای آزاد مقام زن محترمانه نیست

 ما در مورد حضور زنان در محافل عمومی نگرانی­هایی داریم، زیرا واضح است که در کشورهای به اصطلاح آزاد مقام زن چنانچه ادعا می­کنند محترمانه نیست. مثلا زنانی که در ساعات پرمخاطب اخبار می­گویند لباس بازتری می­ پوشند، مدل تبلیغ می­ شوند و چونان کالایی در رقص و عیاشی به مصرف می­ رسند و… . این همه قصه تاریخی که از حضور زنان در قبیله و یا کار روی زمین و حتی رقص­هایی که در مراسم باستانی به جا می­آوردند، هم دیگر نمی­تواند توجیه قانع کننده­ای باشد. زیرا دوران ما، دوران مصرف و کالا شدن تمام اجزای زندگی­ست و رقص­ های آیینی قدیم به هیچ وجه با رقص­های جنسی عصر جدید قابل قیاس نیست. از قضا این شواهد نگرانی درباره اوضاع زنان را تایید می­کند. اما در سوی دیگر محدودیت­ها هم عاقلانه نیستند. هیچ کس حاضر نیست به محدودیت­هایی که در عربستان علیه زنان قانونی هستند، رضایت دهد.


از دوگانه «مصرف کردن » یا «محصور کردن » زنان فرا رفته ­ایم

حضور زنان ایرانی در فضای عمومی بی­خطر نیست اما اگر درست پیش رود امید بخش است. به قول هولدرلین(شاعر آلمانی) «امید رهایی در جای­ست که خطر نیز در آنجاست». ایران می رود تا حضور زنان با حجاب در محافل عموی و روی سکوها و عرصه­های علمی را تبدیل به الگویی راهگشا کند. رقیبان سیاسی ما یعنی ترکیه و عربستان که سبک زندگی و مدل­های توسعه­ای موازی دارند به هیچ وجه با ما قابل مقایسه نیستند.  ما از دوگانه «مصرف کردن زنان» یا «محصور کردن ایشان» فرارفته­ایم. به یاد داشته باشیم که اغلب ساختن چیزها فرارفتن  از دوگانه­هایست که ظاهرا غیرقابل جمع بودند.


زن ها در خندوانه

در خندوانه زن­ها با پوشش مناسب کاری کردندکه قبل از این معمولا با کنایه های جنسی و تمرکز بر «چشم­چرانی»(از نظریه های حوزه سینما) انجام می­شد. خندیدن و خنداندن دیگر موضوعی سبکسرانه نیست. مولوی گفته بود:

«هزل تعلیم است آن را جد شنو                            تو مشو بر ظاهر هزلش گرو»

 کامو راست می­گفت که  ادبیات مایه سرگرمی نیست. ولی زنان خندان خندوانه اگر کارشان در چارچوب اصول باشد، می­توانند بنای مبارزه­ای را بگذارند که ما از سال ۵۷ آغاز کرده ­ایم. این مبارزه ­ای­ست برای ساختن زندگی متفاوتی، در میان چالش­ هایی که دوران معاصر پیش روی ما گذاشته است. فقها و ارباب شریعت در باب حدود جواز فعالیت­های زنان در عرصه کمدی صاحب رای و نظر هستند و ما در مقام دخالت در کار ایشان نیستیم. منتها این موضوعی­ست که پیش آمده و باید در تحلیل مسائل فرهنگی به آن رسیدگی کنیم.منم

/انتهای متن/

درج نظر