ازدواج خوب است،نه این طوری
ديوانعالي كشور حكم تبرئه مرد کلاهبرداری را که به عنوان پزشك متهم به به تعرض به ۲۷ دختر جوان بود، تأييد کرد و اين مرد تنها به اتهام رابطه نامشروع به شلاق و تبعيد محكوم شد. آیا این حکم عادلانه بود؟ آیا این دختران خود در این ماجرا بی تقصیر بودند؟
سرویس اجتماعی به دخت/
اخیرا خبری در روزنامه آمده بود که:
ديوانعالي كشور حكم تبرئه مرد جواني را كه با معرفي خودش به عنوان پزشك به تعرض به ۲۷ دختر جوان متهم شده بود، مورد تأييد قرار داد و اين مرد به اتهام رابطه نامشروع به شلاق و تبعيد محكوم شد.
بطور خلاصه ماجرا از این قرار بوده:
1- دختر جواني به دادسراي عمومي و انقلاب ناحيه ۵ تهران رفت و گفت مرد جواني به او تعرض كرده و اموالش را هم به سرقت برده است. نجمه توضيح داد: چند روز قبل وقتي از محل كارم به خانه ميرفتم، مردي به من نزديك شد و گفت چند روزي است مرا تحت نظر دارد. او خودش را دكتر عليرضا سعادتي معرفي كرد و چند سربرگ پزشكي هم به من نشان داد و گفت پزشك است و ميخواهد با من ازدواج كند. وقتي به من اصرار كرد، به او اعتماد كردم. چند روز بعد مرا به خانهاي برد و در آنجا با من رابطه برقرار كرد، بعد هم دستبند گران قيمتم را از من گرفت تا نمونه آن را برايم بخرد، اما ديگر از او خبري نشد. دختر جوان سپس مشخصات متهم را در اختيار مأموران گذاشت تا اينكه بعد از چند روز، شكايت مشابهي مطرح شد. شاكي اين بار دختر جواني به نام سيما بود…
2- … به خانه مان آمد و در حضور اعضاي خانوادهام از من خواستگاري كرد. يك روز هم من را به خانهاي دعوت كرد و گفت خانه متعلق به يكي از دوستانش است. بعد هم آنجا با من رابطه برقرار كرد، چون فكر ميكردم سرانجام همسر او ميشوم. اما …
3- …اما آن شب با گل و شيريني به خانهمان آمد و در حضور خانوادهام از من خواستگاري كرد. چند روز هم با هم به گردش رفتيم و چند بار هم با من رابطه برقرار كرد تا اينكه ۱۰ ميليون تومان از پس اندازم را گرفت تا مقدمات عروسيمان را فراهم كند، اما ديگر از او خبري نشد.
4- … دختر جوان گفت متهم چند بار به او تعرض كرده، اما به خاطر آبروي خانوادگياش از شكايت خودش منصرف شده است.
…سرانجام در حالي كه تعداد شكات به ۲۶ نفر رسيده بود، متهم دستگير شد. هفت نفر از شاكيان از پزشك قلابي به اتهام تجاوز به عنف و شش نفر به اتهام رابطه نامشروع شكايت داشتند.
كيا ۴۲ ساله وقتي در پليس آگاهي مقابل شاكيان قرار گرفت، به جرم خودش اقرار كرد و گفت قبول دارم كه دختران جوان را با وعده ازدواج فريب داده و اموالشان را سرقت كردهام و با چند نفر از آنها هم رابطه برقرار كردهام
متهم اما در دفاع از خود اتهام كلاهبرداري را قبول و اتهام تجاوز به دختران جوان را انكار كرد و گفت با دختراني هم كه رابطه برقرار كرده با رضايت خودشان بوده است.
سرانجام هيئت قضات بعد از مشاوره و بررسي اوراق، پرونده كيا را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه و به اتهام رابطه نامشروع به تحمل ۹۹ ضربه شلاق و دو سال تبعيد به زابل محكوم كردند.
اینکه صدور چنین حکمی برای جرم های سنگین این جناب عادلانه و بحق بود، سوالی است که باید از حقوقدانان و مسئولین قضا پرسید و ما می پرسیم و امیدواریم که آنها جواب بدهند.
اما اینکه دختران این داستان چه نقشی در این قضیه داشته اند، برای جواب دادن به این سوال باید به چند نکته جالب در این ماجرا توجه کنیم:
اول- رأی دادگاه که برای همه جرایم اخلاقی این دون ژوان 42 ساله 99 ضربه شلاق و دو سال تبعید به عنوان مجازات درنظرگرفته است، با این نگاه صادر شده که وی متجاوز به عنف نبوده است.ظاهرا شاکیان نهایتا این حرف را قبول داشته اند !
دوم- شاکیان این پرونده، دخترانی 18-17 نبوده اند که فکر کنیم هنوز در خیال و رویاهای نوجوانی غوطه ور بوده اند. غالبا شاغل و در اجتماع گشته حساب می شدند. چطور ممکن است یک دختر 27-26 ساله و شاید بیشتر با یک آشنایی و خواستگاری خیابانی و چند تا ورق مدرک پزشکی همه مال و آبرو و… خود را دو دستی تقدیم کسی کند؟ اسم این بلاهت است یا ساده دلی یا بی قید وبندی یا …؟ به هرحال این ها برای دختر و زن ایرانی با کلی ادعای هوش و ذکاوت و … مایه خجالت است!
سوم- در میان شاکیان تنها موردی که قضیه به کلاهبرداری مالی ختم شده و اعتماد بی خودی به یک شیاد حرفه ای هزینه های دیگری نداشته، موردی است که دختر، خواستگار ادعایی را به خانواده ارجاع داده و پیش از معلوم شدن ماهیت جریان و هویت آقای خواستگار، به او اعتماد نکرده است.
چهارم- در همه موارد این دون ژوان قصه، وعده ازدواج داده که خیلی هم کارساز بوده است . درست است که ازدواج در جامعه امروز ما مشکلی است مهم، مخصوصا برای دختران، ولی می شود چنین قضایایی را به حساب این مشکل گذاشت؟ یعنی ازدواج این قدر مهم است، که آدم سرش را پایین بیندازد و از همه خط قرمزها رد شود که ازدواج کرده باشد؟ تصدیق کنیم که اگر ازدواج ها به این هیأت باشد، طلاق طبیعی ترین نتیجه آن است که اگر اتفاق نیفتد، عجیت است.
این حرف پیش خودمان بماند: واقعا این آقایان بعد از کلی رفت وآمد و امضا و مراسم و تشریفات و… چقدر به تعهدهای شان برای زندگی و خانواده و … پابندند، که بدون بگیر وببندها و چک وچانه های معمول باشند؟
پنجم- یادمان باشد که نه قانون، نه شرع، نه عرف و نه اخلاق برای سخت کردن کار ما نیستند، بلکه تضمین هایی هستند برای رسیدن ما به اهداف وخواسته های مان، اگرچه ظاهرشان کمی سخت و سفت به نظر بیاید.پس چرا دورشان بزنیم و کار را برای خودمان و خانواده و جامعه و حتی خود آن بدبخت کلاهبردار سخت کنیم؟ آیا واقعا این سخت گیریهای قانونی و اخلاقی و … به نفع دختران و زنان نیست؟ و اگر هست، دختران و زنان نباید در حفظ و حتی تقویت آن مصر باشند؟
ششم- دختران و زنان ما باید یادشان باشد که اگر چه فرهنگ غرب بسراغ آدمها و جامعه مان آمده و بعضی هنجارهای اخلاقی و شرعی را کمرنگ کرده، اما همه این هنجارها را عوض نکرده است. اتفاقا قسمت برجا مانده اش همچنان به دختران سخت می گیرد و آنها را پاکدامن و اخلاقی می خواهد. مطمئن باشید همین جناب کیا اگر بخواهد ازدواج کند، سراغ دختری آفتاب مهتاب ندیده ! را خواهد گرفت، اگر چه عدالت خدا و دست روزگار حتما یکی از همان دخترهایی را در مسیرش قرار می دهد که یکی از همقطاران کیا قبلا سرش را کلاه گذاشته است!(اگر قبول کنیم که واقعا کلاهبرداری اتفاق افتاده)
هفتم و آخر – به این سؤال جواب بدهیم :
آیا دستگاه قضایی ما احیانا بیشتر به این دختران ظلم کرده یا خودشان؟
و این نتیجه را بگیریم:
هیچ پاسبانی و نیرویی نمی تواند برای دختر و زنی که از روی سادگی و یا هوس و یا به هوای ازدواج با مردی که نمی داند کیست راهی خانه ای که نمی داند کجاست می شود، کاری کند. در این صورت شاید انتظار اینکه نیروی انتظامی بتواند دست همه این گونه شیادان هوسباز را ببندد و یا رو کند و دستگاه قضایی آنها را به اشد مجازات محکوم نماید، انتظار بجایی نباشد.
یعنی این که:
اول و آخر این خود دختران و زنانند که مسئول حفظ امنیت و حرمت خود هستند. بقیه فقط می توانند به آنها در این راه کمک کنند، اگر بخواهند.
سردبیر/انتهای متن/