اين تنبلي و كرختي متناسب با شعارهاي ما نيست
قديمها 14 فروردين شهر ميشد عين اسفند سال گذشته؛ اما امسال بیست روز از عيد گذشته هنوز هيچ خبري نيست. خيلي از اطبا كه هنوز كركره مطبشان را بالا نكشيدهاند. خيلي از تجارتخانهها كه هنوز كار 96 شان را كليد نزدهاند و …
نسیم شهسواری/
یادم هست بچهتر که بودم، روزها و ساعتهای بهار جور دیگری بود، یادم هست بچهتر که بودم همین شهری که این روزها در آن زندگی میکنیم جور دیگری بود یادم است آن روزها در این شهر همه ساعتها و روزها مثل 20 اسفند بود و همه، برای کار کردن و رسیدن و بهرهبرداری میدویدند و تلاش میکردند، یادم هست آن روزها آدمها بهاندازه این روزها کرخت و خسته و بیحال نبودند و حتی مادرانی که برای گرمای خانهشان به خانه ماندن را ترجیح داده بودند پرتلاشتر و باانرژی تر کار میکردند و اصلاً لحظهای خالی برای دیدن سریالهای رنگارنگ تلویزیونی و سفر در ناکجاآباد مجازی نداشتند. یادم است بچه که بودم صبح زود وقتی به مدرسه میرفتم شهر بیدار، مغازه باز و آدمها در خیابان بیشتر بودند، انگار در این سالهای جدید ما آدمها خیلی دیرتر از خواب زمستانیمان بیدار میشویم ما آدمها از کاسب و دانشجو و کارمند گرفته این روزها هنوز حالمان برای ساختن سال جدید و به دست آوردنهایی که در روزهای پایانی سال 95 با خودمان عهد کردهایم جا نیامده است.
در شهر چرخي بزنيد، ميبينيد كه هنوز خيليها هستند كه از سفر شمال و جنوبشان برنگشتهاند. ماشاالله مشكل مالي هم که ندارند، بست نشستهاند توي ویلاهایشان تا اين حس و حال بهار را به تمام و كمال درك كنند. قديمها چهارده فروردين شهر ميشد عين اسفند سال گذشته؛ اما امسال بیست روز از عيد گذشته هنوز هيچ خبري نيست. خيلي از اطبا كه هنوز كركره مطبشان را بالا نكشيدهاند. خيلي از تجارتخانهها كه هنوز كار نود و شششان را كليد نزدهاند؛ اما بهراستی اين حالوروز كشوري نيست كه هزارتا كار زمینمانده دارد. من نميدانم چطور بايد در میان افراد جامعه ايجاد انگيزه كرد. نميدانم چه كسي بايد اين عادت تنبلي و كرختي و بيحالي را از سر ما بيندازد؛ اما همینقدر ميدانم كه اين بيحالي و پا روي پا انداختن و غرق شدن در شبكههاي مجازي و خنديدن به دابسمشهاي ايراني اگر بيش از دو، سه روز ادامه پيدا كند تبديل به مريضي ميشود.
چرخي در شهر بزنيد، ميبينيد كه اين نميتواند حالوروز مردمي باشد كه كلي کاردارند. محال است شما در تايوان و فرانسه و اندونزي و آلمان و نيجريه مردمي را ببينيد كه براي بيش از سه هفته هيچ كاري نميكنند. حتي آنها كه شکمشان سير است و پشتشان به اُحُد گرم است، ساعتي دست از كار نميكشند. اين تنبلي و كرختي ساري و جاري در میان ما متناسب با شعارهاي ما نيست. در اداره و سازمانها و شرکتها هم حالوروز بهتری نداریم بخش دولتي بخش خصوصي را هم مثل خودکرده. مريضي ادارات به بخش خصوصي هم سرايت كرده. بخش خصوصي هم به دولتي نگاه ميكند و كار نميكند. همه اینها را گفتم تا به خودم و به شما بگويم كه اين وضع و حال، وضع و حال ملتي نيست كه تمناي توسعه و پيشرفت و ترقي دارد. این حال روز کشوری نیست که میخواهد سازندگی کند، رشد کند و بالا برود، این حال روز کشوری نیست که هنوز هزار و یک چاله پر نکرده، کارهای بر زمینمانده و برنامه و اهداف بلندمدت دارد.
نگذاریم که تنبلی و بیحوصلگی عادت هرروز زندگیمان شود، در هر نقش و سمتی هستیم نگذاریم که دستی را که ما میتوانیم در ادامه حیات یک جامعه و یک کشور داشته باشیم بیکار و بیمصرف باقی بماند، نگذاریم.
/انتهای متن/