قیام فاطمه تضمین ادامه دین است تا قیامت
بعد از رحلت پیامبر جز علی چه کسی می توانست شریعت را پیاده کند و وقتی راه براین کار بزرگ بسته می شود، چه کسی جز زهرا را یارای قیام برای افشاگری بر علیه غاصبین حق و منحرف کنندگان مسیر دین خداست؟
عطیه سادات یاسینی/
هر کار بزرگی نیاز به بنیانگذار دارد، بعد نیاز به ادامه دهنده و نهایتا عامل تضمین برای ادامه حرکت می خواهد.
در حدیث آمده است:
لولا لما خلقت افلاک ،و لولا علی لما خلقتک ، و لولا فاطمه لما خلقتکما
“ای احمد اگر تو نبودی جهان را خلق نمی کردم ، و اگر علی نبود تو را خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی کردم.”
از دیدن این سه جمله در حدیث سوال پیش می آید:
آیا خلقت همه جهان بخاطر یک نفربوده است؟
آیا مقام امام علی(ع) از پیامبر بالاتر است؟
آیا حضرت زهرا(س) از هر دوی ایشان برتر است؟
پیامبر یا هدایت ؟
در پاسخ به سوال اول باید گفت عاقلانه به نظر نمی رسد خدا همه جهان را برای وجود یک نفر خلق کرده باشد. در واقع مقصود از آفرینش پیامبر به عنوان هدف خلقت، امر مهم هدایت و راهنمایی انسان هاست. البته در قرآن اشاره هم شده به این که هدف نهایی خلقت عبادت است، خود عبادت هم مقصد نیست بلکه عبادت وسیله ای برای رسیدن به قرب خداست. یعنی کل خلقت در خدمت حرکت انسان به سوی کمال ایجاد شده است؛ انسانی که جانشینی برای خداست بر روی زمین و این جانشین باید تمامی صفات الهی را در خود متجلی کند. پیامبر هم هادی و راهنمای انسان است به سوی این کمال و هم تجلی همه این صفات الهی است به گونه ای که همه آدم ها بتوانند با نگاه به او و الگو و راهنما قرار دادنش، خود را در مسیر کمال به سوی خدا قرار دهند.
علی یا اجرای شریعت؟
در مورد سوال دوم یعنی این که آیا علی از پیامبر بالاتر است، باید گفت بحث بالاتر بودن علی نیست، بحث اهمیت اجرای شریعتی است که پیامبر در طی بیست و سه سال آن را دریافت و به مردم ابلاغ کرد. اگر علی(ع) بعنوان جانشین و مجری قانون این شریعت، آن را پیاده نکند، همه زحمات پیامبر به هدر رفته است و راهی که در هدایت انسان ها رفته، نیمه تمام مانده است. یعنی دین بدون ولایت که مجری شریعت است، ناقص خواهد بود. در واقع این جمله نقش امام و اهمیت آن را بیان می کند.
زهرا یا تضمین استمرار دین؟
در مورد جمله سوم هم باید گفت که این جمله به دنبال بیان برتری زهرا نیست، بلکه گویای نقش مهم زهرای مرضیه و مبارزات شان است در استمرار بخشیدن به شریعت راستین خاتم الانبیا.
برای همین است که رسول خدا(ص) در همه دوران زندگی توجه ویژه ای به زهرا(س) دارند. گویی عملا می خواهند زمینه ساز انجام این مسئولیت بزرگ توسط دخترشان باشند. چون کاری را که زهرا در ضمانت دوام دین خدا به انجام می رساند، از عهده هیچکس دیگر بر نمی آید.
با توجه به اینکه ایشان جز فاطمه دختران دیگری داشتند ولی جایگاه هیچکدام مثل فاطمه نیست. نه اینکه پیامبر بین فرزندان تفاوتی قائل باشند بلکه شخصیت وجودی زهرا متفاوت است.عملکرد فاطمه او را متمایز از بقیه کرده است و نه حتی نقش هایی مانند همسر علی بودن و یا مادری امام حسن و امام حسین و یا دختری پیامبر. اگر هر کدام از اینها افتخار بوده چرا دیگر فرزندان پیامبر و دیگر همسران علی به این مقام نرسیدند؟
شریعتی همین مفهوم را این گونه بیان می کند:
خواستم بگویم فاطمه دختر محمد است دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه همسر علی است دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم فاطمه مادر حسنین است دیدم فاطمه نیست.
نه اینها همه هست و این همه فاطمه نیست، فاطمه فاطمه است.
زهرا یک تنه قیام می کند
بعد از رحلت پیامبر و غصب خلافت از حضرت علی، فاطمه با تمامی توان به مبارزه خود برای احقاق حقوق از دست رفته اهل بیت می پردازد؛ حقی که اگر پایمال شود، می تواند کل شریعت را به انحراف ببرد.
او بعد از ماجرای سقیفه، اول به خانه انصار و مهاجر می رود و پیمانی را که در غدیر با رسول خدا بستند،ا گوشزد می کند. وقتی می بیند راه به جایی نمی برد با خلیفه غاصب دیدار می کند . در آخرهم برای روشنگری افکار عمومی به مسجد رفته و خطبه سراسر اعتراض فدکیه را در مسجد و با حضور مردم مدینه می خواند؛ خطبه ای که فریاد دادخواهی است برای حق از دست رفته علی.
جراحت و بیماری هم مانع روشنگری نیست
در پاسخ به فاطمه برای این مجموعه از تلاش ها و روشنگری ها بود که حمله به درب خانه اش صورت می گیرد و در اثر این ماجرا وی مجروح شده و در بستر بیماری می افتد.
در همین حال باز با سخنان آتشین خود به افشاگری برای زنان مدینه که به عیادتش آمدند، می پردازد:
“بخدا سوگند اکر سر تسلیم فرود می آوردند و علی را بر کاری که پیامبر بر عهده اش گذاشته بود قرار می دادند، آسان آنها را براه راست می برد ، و حق هر کس را به او م یرساند.اکنون آماده باشید که بلا بر شما نازل شود و مورد خشم خدا قرار گیرید تا دمار از روزگارتان در آید، آنگاه دریغ سودی ندارد.”
فا طمه ضربه آخر را هم می زند
آخرین ضربه ای که فاطمه بربنیان خلافت غاصبان وارد ساخت و در تاریخ برای همیشه ثبت شد، وصیت آن حضرت به مخفی ماندن مرقد مطهرش بود که به علی سفارش کرد:
هیچیک از آنان که که من ظلم کردند و حق تو را غصب نمودند نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند، زیرا آنها دشمن من و دشمن رسول خدا هستند.
اجازه نده کسی از آنها و پیروان شان بر من نماز گزارد. مرا شب دفن کن، آنگاه که چشم ها آرام گرفته و دیده ها بخواب فرو رفته.
بهای سنگین ابلاغ حق
برای همین است که در حدیث گفته شده که اگر فاطمه نبود درخت نبوت و ولایت بدون میوه می ماند.
فاطمه برای همیشه تاریخ یک پیام مهم را ابلاغ کرد:
دین پیامبر منهای علی اجراشدنی نیست.
شهادت بانو، بهای سنگینی بود که برای این ابلاغ پرداخت.
برگرفته از کتاب زندگی حضرت زهرا- شهیدی
اسوه بشر فاطمه – جوادی آملی
/انتهای متن/