سارا و آیدا، تاوان سنگین یک اشتباه
“سارا و آیدا” فیلمی به کارگردانی ” مازیار میری”، که در این دوره از فیلم های سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر است سعی کرده به موضوع اخلاقی صداقت بپردازد و به دنبال بازنمایی نقش مخرب زیاده خواهی در زندگی آدم ها مخصوصا زن است، البته نه با داستانی منسجم و پرداختی قوی.
نفیسه ترابنده/
“سارا و آیدا” فیلمی به کارگردانی و ” مازیار میری” ، نویسندگی “امیر عربی” و تهیهکنندگی” همایون اسعدیان” از فیلم های حاضر در بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر می باشد.
“سارا و آیدا” اثریست اجتماعی. اغلب فیلم های مازیار میری، فیلم هایی حاوی نقد اجتماعی هستند با رگه های پررنگی از سیاه نمایی و بعضا نوعی شبه فمینیسم.
خلاصه داستان
“سارا”(غزل شاکری) مسئول دفتر یک شرکت معتبر است. برادر سارا- میثاق- با بدهی های فراوان حالا متواری شده است. ناهید- مادر سارا- به علت ضمانت چک های پسرش توسط بدهکاران به زندان انداخته می شود. سارا با همفکری دوستش- آیدا( پگاه آهنگرانی) از سعید( مصطفی زمانی) پول قرض کرده و مادر سارا را از زندان بیرون می آورند. سعید در مقابل کمک به سارا، از او می خواهد که نامه های مناقصه شرکت را برایش بیاورد.
دو دوست از دو جنس
“سارا و آیدا” می خواهد نمایشگر رابطه خواهری بین دو دوست باشد که برای حل مشکل و حفظ آبروی یکدیگر حاضرند هر کاری را انجام دهند، دو دوستی که در عین حال از لحاظ منش و اخلاق هیچ سنخیتی باهم ندارند.
“سارا” با بازی نه چندان مطلوب و تصنعی”غزل شاکری” ویژگی های تیپیکال و کلیشه ای دختری ساده، مظلوم و اهل خانواده را دارد. سارا در غیاب برادرش- میثاق- سنگینی بار مسئولیت های خانواده را به دوش می کشد و به تنهایی تاوان بلند پروازی های برادر بی خیال خود را می دهد، آن هم تاوانی بسیار سنگین. سارا در عین سادگی ظاهری بسیار پنهانکار و دورغگوست، ترس او از ریختن آبرو نزد خانواده نامزدش- علیرضا- موجب می شود تا او تنها در باتلاقی بیفتدکه نتیجه آن غرق شدن خودش و آیداست. سارا به جای تکیه کردن به همسرش به سعید روی می آورد و همین انتخاب اشتباه او را تا تباهی پیش می برد.
سارا در پایان فیلم میان دوراهی دروغ و حقیقت قرار می گیرد، تمام مدارک دزدی علیه آیداست و علیرضا نیز او را به کتمان حقیقت تشویق می کند، حال آنکه علیرضا ظاهرا از دروغ متنفر است و سارا را به دلیل کتمان حقیقت متهم می کند اما در لحظه آخر او را به دروغ گفتن ترغیب می کند. با این وجود سارا در هنگام امضای برگه شواهد، وجدانش بیدار می شود و بر نمی تابد که آیدا که حالا دستش از دنیا کوتاه است، به عنوان دزد شناخته شود.
در مقابل شخصیت سارا، آیدا قرار دارد. پگاه اهنگرانی که مدت هاست نقش دختران هرزه و خیابانی را ایفا می کند،این نقش را ایفا می کند؛ دختری که رابطههای گذرا و نادرستی با پسران دارد و حالا دوست پسری پولدار را گیر آورده که میخواهد با او ازدواج کند، دختری که خانهاش پر از عکسهای مرلین مونرو است، دختری در ظاهر شاد و سرخوش با عاقبتی سیاه و تیره.
آیدا با ترک خانه خود در شهرستان از طریق کار در شرکت به همراه سارا و البته دوستی با پسران روزگار می گذراند. آیدا بسیار دیر متوجه نیت پلید سعید از دوستی با او می شود اما با وجود دلبستگی به سعید به خاطر زندگی و آبروی سارا مقابل او می ایستد و جان خود را از دست می دهد.
زنان قربانی زیاده خواهی مردان
“سعید” منفورترین شخصیت داستان است. او می خواهد آیدا را بازیچه زیاده خواهی های خود قرار دهد اما آیدا سرباز می زند و سعید از گرفتاری سارا سوء استفاده کرده و به سراغ او می رود. درسکانسی سعید از بلندای ساختمانی نیمه کاره به سارا می گوید:
«شهر پراز گرگ است وهر کسی دستش در جیب دیگری ست.»
و از سارا می خواهد تا با هم پرواز کنند.
“شیما”( تینا پاکروان)- همسر میثاق- زنی است که تمام زندگی اش قربانی زیاده خواهی های شوهرش می شود. به گفته شیما، میثاق برای چشم و همچشمی با دوستانش در این مصیبت گرفتار شده است. شیما نه تنها خودش از نظر روحی و روانی تحت فشار است، بلکه دختر کوچکش- شروین- نیز بسیار عصبی و پرخاشگر شده است. شیما به سارا می گوید که به خاطر آرامش دخترش می خواهد از میثاق جدا شود و برای فرار از دست طلبکارها به خانه پدری در شهرستان بازگردد. شیما به اندازه ای مستأصل و نگران آینده است که حاضر نمی شود برای مادر شوهرش سند خانه اش را گذاشته و او را از زندان بیرون بیاورد، چراکه این خانه را سرمایه ای برای آینده خود و شروین می داند و نمی خواهد بی سرپناه شود.
“ناهید”- مادر خانواده- نمونه ای از زنی شریف و با آبروست که حالا در آستانه پیری و بعد از عمری کار فرهنگی قربانی زیاده خواهی های پسرش می شود. اوج این درد و رنج را می توان در صحبت او با سارا حس کرد:
«یه عمر معلمی کردم، بچه های مردم رو تربیت کردم، اما از پس تربیت بچه خودم برنیامدم.»
“سارا و آیدا” در یک نگاه
“سارا و آیدا” فیلمی در ستایش صداقت و راستی است و می خواهد سرانجام پنهانکاری و کتمان حقیقت را نشان دهد، اگر سارا از همان ابتدا حقیقت ماجرای برادرش را به شوهرش گفته بود نه او وادار به دزدی نامه ها می شد و نه آیدا جان خود را از دست می داد.
فیلم گرچه خط داستان منسجم و منطقی با پایانی به شدت اخلاقی دارد اما فیلمی بسیار متوسط است. فیلم عاری از شخصیت پردازی مناسب و جزئیاتی از روابط و زندگی آدم هاست. بازی ضعیف و تصنعی بازیگران هم موجب شده تا فیلم در جذب و کشش مخاطب موفق عمل نکند.
/انتهای متن/