عزم و اراده ای برای بازگشت به خط امام در امور زنان هست؟
باور و اندیشه دختران و زنان ایرانی در این سال ها بر اثر هجوم گسترده فرهنگی و اجتماعی بتدریج دچار تغییراتی می شود که حتی اگر خیلی عمیق نباشد، می تواند زمینه ساز تحولات عمیق نگران کننده ای در آینده باشد و این حاصل انفعال متولیان امور زنان و انحرافی است که که از راه امام داشته اند؛ انحرافی که زنان، خانواده و جامعه را به مرزهای بحران نزدیک ساخته است.
طیبه میرزااسکندری/
زنان ایرانی با ظرفیت بالایی که ریشه در فرهنگ اصیل دینی و ملی این جامعه داشت، در جریان انقلاب اسلامی حضوری موثر و کارساز داشت و این درشرایطی بود که با وجود بیش از نیم قرن سیاست های رژیم پهلوی برای عوض کردن زنان ایرانی، اصلا گمان نمی رفت که این زن بتواند با تکیه بر ذخایر معنوی خود چنین نقش تعیین کننده ای در تحولات مهم جامعه خویش ایفا کند. پیش از این زن ایرانی مسلمان قرنها بود که هم اسیر خودباختگی حاکمان بیگانه پرست بود و هم در بند نگاه متحجرانه ای که به نام دین برای زندگی و رشد او محدودیت می آفرید. این زن در جریان انقلاب اسلامی به هر دوی این ها “نه” گفت و به میدان آمد. این میدان آمدن در واقع تبلوری از قرائت جدید از جایگاه زنان از منظر دین بود که توسط رهبری انقلاب حضرت امام(ره) عرضه و پیاده شد.
نسخه جدید برای زنان
در این قرائت حضور زنان در عرصه های اجتماعی سیاسی اتفاق می افتاد بی این که زنان از خانواده و نقش های خانوادگی فاصله بگیرند. زیبایی این نوع حضور زنان در این بود که زنان در خانواده و با خانواده نقش های اجتماعی و سیاسی را ایفا می کردند و این یک مدل جدید بود در حضور اجتماعی زنان که پیش از این جز در صدر اسلام نظیر و همتایی نداشت . این نسخه جدید ارتقای منزلت اجتماعی زنان می توانست برای کل زنان مسلمان بلکه همه زنان آزاده جهان یک جایگزینی مناسب باشد به جای نسخه های فمینیستی و لیبرالیستی که زن را از هویت زنانه و انسانی تهی می کردند و به ابزار تجاری و شی جنسی تبدیلش می نمودند. انقلاب اسلامی صحنه آزمون موفق این نسخه جدید بود.
با همین نسخه بود که زنان ایرانی به صورت خودجوش و فعال به میدان آمدند و مردان، همسران، پسران و برادران شان را هم با خود همراه کردند و دستاورد درخشان شان هم پیروزی انقلاب بود و پیروزی در جنگ.
این زن تازه ای که از بطن انقلاب اسلامی به دنیا آمد، به لحاظ هویت و شخصیت و موقعیت، با زنان قبلی در جامعه ایرانی و هم در جوامع مسلمان خیلی فرق داشت. این زن خیلی از پیرایه ها و وابستگی هایش عوض شد؛ دیگر نه در بند آرایش و ظاهر سازی بود و نه دنبال تجمل و اسراف. ازدوجش ساده بود، جهیزیه اش ساده، خانه و زندگی اش ساده و از این سادگی خرسند بود و به آن مباهات می کرد. در امور سیاسی و اجتماعی حساس بود و آگاه و مسئول . در هیچ عرصه ای نبود که حضور نداشته باشد، آن هم به فرموده امام حضور پیشاهنگانه و شجاعانه؛ حضوری نه تنها که با خانواده و در خانواده. برای همین بود که با دست و دلبازی و پاکبازی از بالاترین داشته هایش برای دفاع از مرزهای میهن اسلامی در هنگامه هجوم بعثیان متجاوز مایه گذاشت؛ یعنی نه از جان خودش که از جان عزیزانش. زن مسلمان در جریان جنگ تحمیلی هم خودش در صحنه بود و هم در پشت صحنه جنگ حامی بود و پشتیبان و همین رمز مهم پیروزی در جنگ نابرابر ما گشت.
در امور زنان، راه امام را نرفتیم
اما در سالیان پس از جنگ هم آیا در بر همین پاشنه می گشت؟ آیا زمینه حضور واقعی و کیفی زنان مثل سال های انقلاب و جنگ فراهم بود؟
واقعیت این است که راه امام و نگاه امام در مورد زنان، در سال های پس از جنگ مورد باور خیلی از دست اندرکاران امور نبود. به جز مقام معظم رهبری که نگاهی ژرف و روشن به این عرصه داشتند؛ نگاهی که هم از جنس نگاه امام بود و هم آشنا به تحولات زمانه، بقیه متولیان امور در جمهوری اسلامی قائل به استفاده از ظرفیت عظیم زنان در عرصه های مختلف نبوده اند و این نیرو در خیلی موارد ندیده گرفته شد و در مواردی هم عملا حضور زنان به حضوری محدود، صوری، ویترینی و بی کیفیت تبدیل گشت.
نتیجه این شد که اگر چه عرصه های پیشرفت و رشد برای زنان ما در عرصه هایی مثل تحصیل و سوادآموزی در سطوح مختلف فراهم شد و شرایط زندگی زنان در اموری چون بهداشت و درمان از نقاط دوردست روستایی تا شهرهای بزرگ بسیار مناسب تر و انسانی تر گشت، اما در چشم اندازی که امام برای زنان در جمهوری اسلامی ترسیم کرده بود، رشد و پیشرفت مادی و معنوی زنان بسیار فراتر از اینها بود. در این چشم انداز، صرف دسترسی زنان به پست هایی در قوه مجریه و مقننه و … نشانگر نقش موثر زنان در امور اساسی نیست.
آنچه امام برای زنان ایرانی در نظر داشت نقشی پیشاهنگ و سازنده بود همچنان که در انقلاب اسلامی چنین بود. اما آیا امروز زنان ما حتی اگر نقش هایی در مناصب سیاسی دارند، این نقش ها، مستقل و پیشتازانه است همسو با ارزش ها و آرمان ها یا صرفا نقش هایی صوریست که در بسیاری موارد تابع انتساب به شخصیت های برجسته و یا گروه ها و جناح های سیاسی است؟
آیا صرف حضور میلیونی زنان در پای صندوق های رای که از دستاوردهای نظام اسلامی بوده، واقعا متضمن دخالت زنان در مقدرات کشور است و با آگاهی و بصیرت کافی صورت می گیرد؟
جواب همه این پرسش ها منفی است.
چون در سال های اخیر در امور زنان راه مسئولین و متولیان امور با نگاه امام مغایرت پیدا کرد و زنان و ظرفیت های فردی و جمعی عظیم شان نادیده گرفته شد، در نتیجه دشمنان انقلاب به این نیروی بزرگ طمع کردند در جهت اهداف و مقاصد خود.
برای همین هم در دهه های اخیر آشکارا حرکت فرهنگی خزنده و آرام اما پیوسته ای را شاهدیم که نهایتا دارد زن ایرانی را دوباره به ارزش های ارتجاعی پیش از انقلاب سوق می دهد و در این مسیر البته ابزارهای کارآمد هم بکار گرفته شده است؛ ابزارهایی که پیشرفت فن آوری در وسایل ارتباطی و دسترسی آسان و سریع به فضای مجازی مهم ترینش بوده است.
حالا ما شاهدیم اگر چه این هجوم گسترده فرهنگی و اجتماعی که به باور و اندیشه دختران و زنان ایرانی صورت گرفته، نتوانسته همه سنگرهای مورد نظر را فتح کند، اما بی اثر و نتیجه هم نبوده است. درست است که ذخایر فرهنگی و معنوی این مردم و از جمله زنان قوی تر از آن بوده که در یک هجوم بزرگ فرهنگی همه آنها از میان برود، اما تغییرات مهمی دارد در عواطف و اندیشه و سلیقه و نهایتا رفتار دختران ایرانی اتفاق می افتدکه حتی اگر خیلی عمیق نباشد، می تواند زمینه ساز تحولات عمیق نگران کننده ای در آینده باشد. این که اکنون ما شاهد موجی رو به افزایش از رواج بی بند وباری در نسل جوان جامعه مان هستیم، به همین دلیل است، بی بند وباری که که به نوعی هم خود این دختران و زنان را تهدید می کند و کرامت و شخصیت و جایگاه انسانی شان را تنزل می دهد و هم جامعه را به ورطه های ناامنی و نابسامانی اخلاقی و رفتاری سوق می دهد و در این میان خانواده یکی از مهم ترین قربانیان استحاله ایست که در زنان و هم جامعه دارد پیدا می شود.
این همه حاصل انحرافی است که متولیان سیاستگذاری های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور در سال های اخیر از نگاه و خط امام در موضوع زنان داشته اند و اینک دارد زنان و دختران و نهایتا جامعه را به مرزهای بحران سوق می دهد.
تنها راه برون رفت از این بحران هم بازگشت به خط امام است در امور زنان.
اما آیا این بازگشت ممکن و میسر است و عزمی و اراده ای برای آن هست؟
/انتهای متن/