دریاچه ماهی، داستانی از عشق گمشده و رویای مقدس
“دریاچه ماهی”نخستین ساخته بلند سینمایی “مریم دوستی” است در ژانر دفاع مقدس با مضمونی لطیف از عشق گمشده ای که با رویاهای مقدس در آمیخته است؛ فیلمی که به عنوان اولین تجربه یک زن فیلمساز که به سینمای ابراهیم حاتمی کیا اعتقاد دارد، فیلمی قابل قبول است.
نفیسه ترابنده/
“دریاچه ماهی”نخستین ساخته بلند سینمایی “مریم دوستی”، به قلم “مصطفی رستگاری” و تهیه کنندگی “سعید سعدی” از جمله فیلم های حاضر در سی و پنجمین جنشنواره فیلم فجر و از تولیدات امسال سینمای ایران در ژانر دفاع مقدس محسوب می شود.
مریم دوستی که ساخت چندین فیلم کوتاه را در کارنامه خود دارد، به سینمای ابراهیم حاتمی کیا اعتقاد دارد و امیدوار است که بتواند دراین مسیر قدم محکمی بردارد.
خلاصه داستان
“رضا”( نادر فلاح) مسئول تحویل و غسل دادن شهداست. رضا در کشف و شهودی باطنی و با چشم برزخی خود وقایع آینده را دیده و از زبان شهدا می شنود. شهیدی به او می گوید که عملیات دریاچه ماهی لو رفته و آنجا قتلگاه رزمنده ها خواهد شد اما هیچ کدام از مسئولان و فرماندهان حرف های رضا را باور نمی کنند. شهدا به رضا می گویند در مقابل هرچه می بینی و می شنوی، باید سکوت کنی و سکوت علامت رضاست.
30 سال می گذرد. رضا به همراه همسرش- اسما ( لاله اسکندری)- که پابه ماه است در خانه ای قدیمی زندگی می کنند. رضا به کمک اسما نقشه محل دفن جنازه شهدا در دریاچه ماهی را برای ستاد تفحص می فرستد. رضا در طول داستان با خانواده یکی از این شهدا به نام مالک حقی آشنا می شود و می تواند در غیاب پدر، همدم فرزندان این شهید یعنی ریحان و رحمان باشد.
همسری همراه و همدل
رضا که به دلیل حس های قوی و وباطنی خود متفاوت از سایر آدم های قصه است، از همراهی و همدلی همسر خود اسما برخوردار می باشد.
“اسما” زنی پابه ماه است که به رویاهای شوهرش ایمان دارد. او پابه پای رضا برای پیدا کردن شهدای مفقود الاثر دریاچه ماهی تلاش می کند. اسما حتی با مدد گرفتن از بچه داخل شکمش به رضا می گوید که تمامی محل دقیق دفن شهدا را به رضا نشان می دهد و تأکید می کند که همه منتظرند و همه پلاک هم دارند.
اسما مانند زنان باردار بسیار حساس است و گاه دچار توهم می شود. او از اول حاملگی از خانه بیرون نیامده چون معتقد است اگر چشم غریبه او و فرزندش را ببیند، آنها می میرند.
در تمام طول داستان اسما از پشت پرده توری نظاره گر محیط بیرون است. اختلاف سنی زیاد میان رضا و اسما و حالات اسما کم کم مخاطب را در واقعی بودن شخصیت او به شک می اندازد و این حس شک و تردید تا پایان فیلم با مخاطب همراه است، تا زمانی که بولدوزر در غیاب رضا قصد خراب کردن خانه او را دارد و مراد( علی دهکردی)- دوست رضا- به فروغ- همسر شهید مالک حقی- می گوید که اسما وجود خارجی ندارد و 30 سال پیش هنگامی که رضا از جبهه برگشته در زمان زایمان مرده است.
اسما در پایان فیلم هنگام خراب شدن خانه اش و زمانی که مطمئن می شود فروغ با رضا آشنا شده است، با ساکی در دست خانه را ترک می کند. رضا هنگام بازگشت از جنوب دیگر اسما را در خانه نمی بیند تا به زندگی دیگری بیندیشد.
فیلمساز در تمام طول داستان به زیبایی عشق میان رضا و اسما را به تصویر می کشد. رضا که عاشق همسر خود است، در تمام این 30 سال نتوانسته مرگ او را باور کند و با خیال او روزگار می گذراند. حس رضا به قدری قویست که اطرافیان او هم وجود اسما را باور می کنند.
دغدغه های همسر شهید
” فروغ”( ستاره اسکندری) از دیگر زنان فیلم است. مخاطب اولین بار فروغ را در خواب رضا می بیند، در حالی که چادر مشکی خود را روی صورت کشیده و با گریه و تضرع بالای قبر شوهر شهیدش نشسته و مرتب تکرار می کند:« بی انصاف سهم من فقط یک قبر خالی بود.»
رضا هر شب خواب او را می بیند تا به طور اتفاقی و از طریق ماجرای فروش زمین شراکتی خود با رحمان- پسر فروغ- آشنا می شود. فیلمساز با ورود به خانه فروغ درصدد به نمایش کشیدن دغدغه های خانواده شهداست. فروغ همسر شهیدیست که هنوز جنازه او پیدا نشده است. او از طریق سفالگری امرار معاش می کند. فروغ روح بسیار لطیفی دارد و با خاک صحبت می کند. او هیچ گاه کارهایش را عمده نمی فروشد. چراکه معتقد است آدم خاک وطنش را مشت مشت نباید بفروشد.
ریحان و رحمان – هردو فرزند فروغ- در زندگی شخصی خود دچار مشکل هستند. رحمان به شدت درگیر مادیات بوده و فقط به پول فکر می کند. فروغ از دست رحمان دلخور است، گرچه می گوید نماز نخواندن و روزه نگرفتن رحمان به او ربطی ندارد، اما از اینکه می بیند رحمان به عنوان پسر شهید تبدیل به آدمی بی قید و بند شده است، زجر می کشد.
“ریحان” هم مدتی است به قهر به خانه مادری برگشته و می خواهد از شوهرش- دکتر یگانه- طلاق بگیرد اما به برادر و مادرش علت این کار را نمی گوید. ریحان به عنوان دختری از نسل امروز به شدت پای بند مسائل شرعی و اخلاقی است. ریحان آرزویش پیدا شدن پدر است. ریحان همانند هر دختری به وجود پدر به عنوان تکیه گاهی محکم نیاز دارد، وجودی که همیشه از حضورش محروم بوده است. ریحان در غیاب پدر به رضا اعتماد می کند و راز زندگی خود را با او در میان می گذارد. ریحان با یاد آوری اینکه عقدش را در حرم امام رضا(ع) خوانده، می گوید که تمام فکر و ذکر شوهرش پولدار شدن است آن هم از هر راهی. دکتر یگانه هر شب وقتی به خانه می آید لباسش بوی یک عطر می دهد و با بچه دار شدن می خواهد ریحان را پای بند کند، ریحان اما با اگاهی از درآمد حرام و خیانت شوهرش دیگر حاضر به زندگی با او نیست، چراکه نمی خواهد بچهاش را با هر لقمه ای بزرگ کند.
رابطه میان دکتر یگانه و زری( حدیثه تهرانی)- کارمند فروغ-که به نظر می رسد یگانه به بهانه آزادی پدر زری از زندان با او ارتباط دارد و حرف های خود دکتر یگانه به رحمان موید این شک و تردید ریحان است. دکتر یگانه بعد از کلاهبرداری بزرگ در مورد رضا و دوستانش به رحمان می گوید:« حالا که پولدار شدی برو یه مسافرت اروپا با یه دوست دختر توپ. هر وقت هم خواستی زن بگیری یه دختر نجیب برات می گیرم درست مثل خواهرت.»
فروغ در پایان فیلم آرام می گیرد و چشم انتظاری اش به پایان می رسد، هنگامی که به همراه تیم تفحص به دریاچه ماهی می رود تا استخوان های به جا مانده از شوهرش را از زیر آب بیرون آورند.
صحنه پایانی فیلم بسیار زیبا و تأثیر گذار است؛ آنجا که رضا در وسط دریاچه دوستان شهید خود را صدا می زند و با چشم برزخی خود دستان شهدا را که از آب بیرون آمده اند، می بیند.
عشقی گمشده
فیلم با زیبایی و ظرافت راوی داستان یک عشق گمشده هم هست. فیلمساز شروع فیلم خود را قبل از تیتراژ با بازی قایم موشک بچه ها آغاز می کند. دختر و پسر کوچکی در حال بازی هستند، پسر بچه در حالی که چشمانش بسته است به دختر می گوید:« من تو را می بینم، تو بزرگ شدی و چادر سیاه به سر داری، من هم پیر شدم و ریش و سبیل دارم، می خوام بیام پیشت زنم بشی اما یه چیزی پاهامو گرفته.» مخاطب در سکانس پایانی می فهمد آن پسر بچه رضا و آن دختر بچه فروغ بوده است که حالا بعد از سال ها به هم رسیده اند اما پاهای رضا در میان مین ها گیر کرده است.
” دریاچه ماهی” در یک نگاه
“دریاچه ماهی” داستان انسان های مخلصی است که با جان و دل برای دفاع از اسلام و این مرز و بوم جنگیدند، بعضی به فیض شهادت نائل شدند و برخی ماندند تا مرهم و کمک رسانی به خانواده شهدا باشند. فیلمساز ضمن به تصویر کشیدن جان فشانی های رزمنده ها نگاهی هم به مشکلات و دغدغه های خانواده شهدا دارد، زنانی که در غیاب پدر خانواده بار مسئولیت خانه را به تنهایی به دوش می کشند و فرزندانی که نبود پدر، این تکیه گاه محکم را همیشه با تمام وجود در مراحل زندگی خود حس می کنند.
“دریاچه ماهی” فیلمی با مضمون ارزشی و مقدس است و به عنوان کار اول فیلمساز آن اثری قابل قبول می باشد، اگرچه می توانست از نظر استانداردهای سینمایی همچون منطق فیلمنامه و شخصیت پردازی موفق تر عمل کند.
/انتهای متن/