کشف حجاب موجب ترقی زن ایرانی شد؟
در سالگرد واقعه کشف حجاب در 17 دی ماه 1314 یک بار دیگر باید نگاه کرد به این که ادعای متولیان این حرکت در مقدمه سازی برای پیشرفت و ترقی زنان ایرانی به کمک کشف حجاب واقعا درست است ؟
طیبه میرزااسکندری/
در مقدمات کشف حجاب گفته اند که رضا پهلوی شاه ایران پس از عزیمت شاه افغانستان به اتفاق همسر بی حجابش و هم بعد از سفر به ترکیه و مشاهده اقدامات آتاتورک در مورد برداشت حجاب از زنان مسلمان آن دیار شدیدا تحت تاثیر کشورهای همسایه قرار گرفت و نهایتا در آذر ماه ۱۳۱۴ به محمود جم رئیسالوزرای خود گفت:
نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشتهاست، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمدهاست. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.
به فاصله ای اندک از این اظهار نظر بود که بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دیماه فرمان اجرای غیررسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. به دنبال آن هم رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تأکید کرد.
در واقع رضا شاه بی توجه به موقعیت و شرایط فرهنگی حاکم بر ایران و تفاوت های آن با ترکیه اقدام به صدور قانون کشف حجاب اجباری کرد. این در حالی بود که در خود کشور ترکیه هم آتاتورک ک
شف حجاب را به صورت یک امر اختیاری برای زنان این کشور مطرح کرد.
این قانون بعدها با رفتن رضا شاه از ایران منسوخ شد و حتی وزارت فرهنگ وقت، درست در نقطه مقابل این قانون، حکم داد که از ورود زنان بیحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسهها و استادان زن دانشگاهها با حجاب به کلاس درس بروند.
آنچه در این میان قابل است این است که آیا واقعا این نگاه ساده لوحانه و سطحی رضا شاه به امر حجاب و رابطه آن با مقوله پیشرفت و ترقی زنان ایرانی چقدر منطقی است و در عمل چقدر محقق گشته است؟ گشت؟
شاید لازم باشد پیش از پرداختن به صحت این ادعا به مقوله پیشرفت و ترقی زنان بر اساس شاخص های واقعی بپردازیم.
اگر شاخص هایی مثل سواد و تحصیلات، میزان برخورداری از امکانات بهداشتی و سلامتی، میزان مشارکت واقعی در فعالیت های اجتماعی و سیاسی را برای سنجش پیشرفت و ترقی زنان در نظر بگیریم، سوال این است که کدام یک از این شاخص ها ربطی به بی حجاب شدن زنان دارد.
اصولا در جامعه ای که میان اعتماد عمومی مردم و مخصوصا زنان به هر حرکت و اقدام اجتماعی با مصون بودن و محفوظ بودن زنان از نظر اخلاقی و پوشش ربطی مستقیم وجود دارد، چطور ممکن است با بی حجاب کردن زنان که دقیقا با امنیت اجتماعی و روانی آنها و خانواده های شان نسبت معکوس دارد، بتوان این زنان را به پیشرفت و تنرقی رساند؟
منابع تاریخی و ارقام و آمار دقیقا نشان دهنده آن است که اتفاقا تمامی اقداماتی که برای اموری مثل باسواد کردن زنان یا فراهم آوردن امکانات بهداشتی برای آنها در زمان پهلوی انجام گرفت، دقیقا به سبب این رویکرد حجاب ستیزانه رژیم از نظر مردم و زنان بشدت با بدبینی و رویگردانی از این حرکت ها همراه بود و این یعنی دقیقا مانع شدن از پیشرفت زنان به سبب ناهماهنگی میان اقدامات اجتماعی با فرهنگ و اعتقادات مردم.
آمار منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران نشان می دهد که در سال 1335 از هر صد نفر زن روستایی، تنها یک نفر باسواد بوده است(در حد خواندن، نوشتن و حساب کردن)، که این رقم برای مردان در همان سال 11 نفر بود. در سال 45 از هر صد زن روستایی، چهار نفر و از هر صد مرد روستایی، 25 نفر باسواد بودهاند. این رقم در سال55 به ترتیب برای هر صد زن و صد مرد روستایی، 17 و 44 نفر است.
یعنی در شاخصی مهم مثل میزان باسوادی کشف حجاب هیچ کمکی به زنان ایرانی نکرد. با مقایسه میزان سواد در میان دختران و زنان با مردان در سال های پس از انقلاب هم بخوبی می توان فهمید که کشف حجاب نه تنها به زنان ایرانی کمکی در جهت پیشرفت و ترقی نکرد، بلکه اسباب عقب ماندگی واقعی آنها هم شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی که اعتماد به دستگاه های رسمی متولی تعلیم و تربیت در کشور بیشتر شد، مشخصا شکاف بین تعداد مردان و زنان باسواد کمتر شد. یعنی در حالی که در سال1355 آمار مردان باسواد كل كشور حدود 59 درصد و آمار زنان با سواد كل كشور حدود 35 درصد بوده است، يعني آمار مردان باسواد كل كشور 24 درصد از زنان باسواد كل كشور بيشتر بوده است،ا در سال 1375 مشاهده ميشود كه آمار مردان باسواد كل كشور حدود 84 درصد و آمار زنان باسواد كل كشور حدود 74 درصد بوده؛ يعني اختلاف آنها از 25 درصد به 10 درصد و همچنین اين اختلاف در مورد زنان و مردان باسواد شهري از 19 درصد در سال 1355 به 8 درصد در سال1375 كاهش يافته است و این روند به نحوی ادامه یافته است که طبق سرشماری سال 1390 زنان حتی در کسب مدارج بالای علمی از مردان پیشی گرفتهاند.
همچنین آمار و ارقام باسوادي در روستاها نشان از تحول چشمگیردر مبارزه با بيسوادي زنان داشته است. در حالی که قبل از انقلاب 83 درصد زنان روستايي بيسواد بودهاند، ولي بعد از انقلاب و در سال 1375 اين آمار به 38 درصد كاهش پيدا كرده است؛ یعنی درصد رشد باسوادي زنان جوان شهري در فاصله سالهای 65 تا 75 حدود 15 درصد و در مورد زنان جوان روستايي حدود 37 درصد بوده است.
در شاخص های دیگر مثل میزان برخورداری از خدمات بهداشتی که شاخصی مهم در نشان دادن میزان پیشرفت زنان بوده است، داستان به همین نحو است.
با این حال باید گفت که کشف حجاب تنها بهانه ای بوده است برای این که اتفاقا زنان ایرانی را ازمقدمات واقعی پیشرفت یعنی پای بندی به ارزش های اخلاقی و عفت ورزی بازدارد؛ مقدماتی که می تواند در کنار حرکت های پیشروانه چون تحصیل علم آنها را به مراتب واقعی پیشرفت برساند.
آنچه در سال های پس از انقلاب برای زنان ایرانی در پیشرفت علمی و اجتماعی حاصل شده است، گواه دروغ بودن ادعای کاشفان حجاب از زن ایرانی است.
/انتهای متن/