بانو گشسب، با خواستگارانش می جنگد

بانو گشسب، دختر رستم یکی از شخصیت های شاهنامه که کمتر از او صحبت شده، دختریست دلاور که شرط ازدواجش شکست خوردن از خواستگارش است؛ شرطی که چون اتفاق نمی افتد، ناچار او به نظر پدرش برای ازدواج با کسی گردن می نهد که در جنگ با او شکست خورده است.

1

فاطمه قاسم  آبادی/

در کنار اثر ماندگار تاریخی بزرگ شاهنامه، کتابی دیگر نیز در وصف بعضی قهرمانان شاهنامه، بخصوص بانوگشسب، دختر رستم، سروده شده است که “بانوگشسب نامه” نام گرفته است. بانو گشسب نامه را فردوسی نسروده، اگر چه بر اساس طومار فردوسی که مجموعه ایست که خود او برای سرودن شاهنامه گرد آورده بود، سروده شده است.

 

بانو گشسب کیست؟

بانو گُشَسْپ یا گشسب از شخصیت های حماسی ایرانیان است. او دختر رستم، همسرگیو و مادر بیژن است. وی از زنان جنگاور و پهلوان است.

مادر بانوگشسپ خاله ی کی‌قباد است و به روایتی گلندام نام دارد. وی یکی از بانوان پهلوان ایران زمین است که منظومه‌ای به همین نام یعنی منظومه ی بانوگُشَسب‌ یا بانوگشسپ‌ نامه برای ایشان سروده شده و یکی از حماسه‌های ملی ایران محسوب می‌شود.

 

شروع داستان بانو

داستان بانو گشسب در گشسب نامه از آنجا آغاز می شود که رستم، پسرش فرامرز را به دخترش گشسب می سپارد و به او توصیه می کند که همواره در کنار فرامرز باشد. بانو گشسب شکار و سواری به برادر کوچکتر خود می آموزد و همواره در کنار اوست. کم کم ماجراهای اصلی زندگی بانو گشسب آغاز می شود.

 

پسر افراسیاب را خوار می کند

اولین برخورد حماسی او با شاه پریان است که در اثر جادوی «سرخاب»، شاه جنیان، به شکل گور در آمده بود و از بانو گشسب تقاضای یاری می کند.

بانو گشسب او را نجات می دهد و از او هنر سوزن نگاری را می آموزد. سپس با پدر خود رستم که لباس مبدل پوشیده و به صورت ناشناس در آمده بود، می جنگد و زخمی بر رستم می زند.

او شیده، پسر افراسیاب، شاهزاده ی توران زمین را به بند عشق خود می کشد و زبونی اش را به وی می نمایاند. افراسیاب، که بعد از این ماجرا به شدت ناراحت شده است، جهان پهلوان دربار خود،‌ تمرتاش، را برای ادب کردن این زن دلاور به جنگ بانو می فرستد ولی بانو بر او هم غلبه می کند و او را دو پاره می سازد و جنازه اش را به دربار افراسیاب می فرستد:

بگویید کاین پهلوان شما

یکی بود من کردم او را دو تا (بیت 632)

 

خواستگاران صف در صف

بعد از این ماجرا بین پهلوانان ایرانی تلاطمی برای تصاحب گشسب می افتد.

از زیبایی بانو گشسب در این منظومه وصف ها رفته است. او خواستگاران بی شماری داشت، از آن جمله شاهان هند و سرزمین های مجاور بودند که بانو گشسب در جنگ بر آنان غلبه می کرد و ضعف و ناتوانی شان را به آنان می نمایاند:

ز روم و ز چین و ز ترک و تتار

هر آن کس که وی را شدی خواستار

چو بادی به کشتی شدی بار کس

نبد مرد میدان او هیچ کس (بیت های 793 و 794)

 

شرط دختر برای ازدواج

سرانجام بانو گشسپ برای خواستگاران بسیار خود شرط گذاشت که هر کس بتواند او را در نبرد شکست دهد، اجازه ی ازدواج با او را دارد.

 کیکاووس پادشاه ایران و طوس و گیو از جمله خواستگاران او بودند ولی هیچ کدام نتوانستند بانو گشسپ را شکست دهند، به همین دلیل هم بانو آنها را نپسندید.

 

رستم به جای دخترش تصمیم می گیرد

پهلوانان ایرانی دیگری هم در شمار خواستگاران بانو گشسب بودند، منتها برای رسیدن به او، تصمیم به نبرد با یکدیگر گرفتند. کیکاووس، پادشاه ایران، از این امر نگران شد و از رستم چاره جویی کرد. رستم پهلوانان را از جنگ با یکدیگر باز داشت و چهار صد پهلوان را بر فرش بزرگی نشاند و گفت:

«من با یک حرکت فرش را از زیر پای تان می کشم. هر که بر فرش باقی ماند، او شایسته دامادی من است.»

در نهایت گیو بر روش فرش باقی می ماند و بانو گشسب بدون رضایت و با اکراه تنها به خاطر حرف پدرش رستم، با او ازدواج می کند.

 

اعتراض به حکم پدر

روایات متعددی هست که در آن می‌گویند بانو گشسب برای اعتراض به این ازدواج، در شب اول ازدواجش، دست و پای گیو را بسته و او را در گوشه‌ای از خانه انداخته بود.

زتندی برآشفت بانو گرد

نمود آن جهان جوی را دستبرد

بزد بر سر گوش او مشت سخت

بدان سان که افتاد از روی تخت

دو دست و دو پایش به خمّ کمند

ببست و به یک گوشه اش درفکند

رستم که از این ماجرا با خبر می شود به سراغ دخترش می رود و با نصیحت او را آرام می کند و راضی اش می کند که با گیو مهربان تر برخورد کند ، در نهایت حاصل ازدواج بانو گشسب با گیو، پلوانی به نام بیژن می شود.

 

حضور در شاهنامه

نام بانو گشسب زیاد در شاهنامه فردوسی نیامده‌ است ولی در “طومار شاهنامه” به بانو گشسب و کارهای او اشاره زیادی رفته‌است. بانو گشسب طبق طومارها بعد از فرامرز برادرش به دنیا آمد ولی از سهراب برادر دیگرش بزرگتر بود.

اشاره شده‌ است که او در لشکر کشی سهراب به ایران با سهراب جنگید و دست او را شکست ولی پیران ویسه، وزیر افراسیاب، نامه‌ای از رستم جعل کرد و برای بانو گشسپ فرستاد که ای دختر چگونه جرات کرده‌ای در کاری که به مردان مربوط است، دخالت کنی اگر باز نگردی تو را نخواهم بخشید و چنین بود که بانو گشسپ بازگشت.

 

منظومه ای با این نام

منظومه ی گُشَسب‌ نامه یا بانوگشسپ‌ نامه یکی از حماسه‌های ملی ایران به زبان فارسی‌ است که در شرح دلاوری های بانو گشسپ دختر رستم است. این منظومه در بحر متقارب (همچو شاهنامه) و در حدود ۱۰۰۰ بیت است.

ظاهراً بانوگشسب ‌نامه، تنها حماسه ی ملی ایران ‌زمین است که پهلوان‌ بانویی، قهرمان داستان است و در وصف جنگاوری‌هایش منظومه‌ای حماسی سروده شده ‌است. نام سراینده ی آن مشخص نیست ولی این مساله چیزی از زیبایی سروده های این منظومه کم نمی کند. بانوگشسب ‌نامه  شامل چهار داستان است:

رزم بانو گشسب و فرامرز با رستم ( که به صورت ناشناس به نبرد می آید)

به شکار رفتن بانو گشسب و فرامرز

جنگ بانو گشسب با خواستگاران هندی

جنگ پهلوانان ایران با یکدیگر بر سر خواستگاری از بانو گشسب

این چهار داستان پیرامون داستان های زندگی این بانوی ایرانی است، قبل از مرگ رستم.

ظاهراً مآخذ بانوگشسب ‌نامه شاهنامه‌ های منثور و گزارشنامه ‌های پهلوانان پیش از دوره ی اسلامی در ایران بوده ‌است. بانوگشسب ‌نامه حماسه‌ای خوش ‌فرجام است که علاوه بر شرح دلاوری های بانو گشسپ به رشته ‌داستان‌ های رزمی و پهلوانی عامیانه ی پایان دوره ساسانی هم می پردازد.

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)