هیهات؛ همه جا کربلاست
“هیهات” فیلمی اپیزودیک با موضوعات اجتماعی و مفاهیم عاشورایی به کارگردانی “دانش اقباشاوی”، “هادی ناییجی”، “هادی مقدم دوست “و “سید روح الله حجازی” است که در چهار اپیزود روایت می شود.
نفیسه ترابنده/
روایت اول، داستان زندگی رحمان(حامد بهداد) است. رحمان به مادر پیر و در آستانه مرگش قول داده بود که او را به کربلا ببرد اما نتوانسته به قولش عمل کند. رحمان هنگامیکه برای فروش سنگ قدیمی خانوادگی خود به شوشتر می رود ضریح ساخته شده امام حسین(ع) را می بیند که شهر به شهر میگردد تا به کربلا برسد.رحمان از مسئولان می خواهد که کامیون حامل ضریح را به روستای آنها ببرند تا مادرش ضریح را زیارت کند اما مسئولان قبول نمی کنند و رحمان بی اجازه سوار بر کامیون می شود و در حالیکه پلیس او را تعقیب می کند ضریح را به روستا می برد. لحظه عبور ضریح از جلوی پنجره اتاق مادر رحمان از زیباترین سکانس های فیلم است.
روایت دوم فیلم کاملا مردانه است و انتقادی به بی توجهی و غفلت مسئولان به منطقه جنگ زده جنوب کشور است. در حالیکه مردم شلمچه از نداشتن آب آشامیدنی رنج می برند مسئولان کار پاکسازی نهر آب از مین را رها کرده اند.فرید ( حمید فرخ نژاد) که جانباز جنگ تحمیلی است به جای سفر به کربلا، خود آستین ها را بالا زده و سوار بر تانگ مین ها ر ا تا نهر خنثی می کند و به فیض شهادت می رسد.
آزادگی و عزت نفس، مهمترین پیام عاشورا
روایت سوم، داستان آلا(آلا نجم) دختر بچه عراقی است.آلا که پدرش شهید شده با مادرش د نهایت فقر در روستا در چادری حصیری زندگی می کنند. مادر آلا برای امرار معاش به ناچار دخترش را نزد حسون می فرستد تا کار کند اما وقتی می بیند آلا جلوی حرم امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل(ع) مشغول گدایی است با خشم بر صورت حسون سیلی زده و دخترش را از گدایی که آن را کاری حرام و زشت می داند، منع می کند. مادر آلا، در صحن حرم امام حسین(ع) به دخترش میگوید:«آدم نباید گدایی هرکسی رو بکنه. آدم باید گدایی کسانی رو بکنه که والا باشند….»
آلا با الهام از روحیه آزادگی و استقلال مادرش و توسل و اعتماد به حضرت سیدالشهدا(ع) عزت نفس خود را باز می یابد. او با دستان کوچکش و زیر تابش آفتاب به ساختن مهر که ارثیه پدرش است، می پردازد. گرچه قالب مهر او شکسته است و مغازه دارها از خریدن مهرهای او خودداری می کنند اما آلا که با عشق مهرها را ساخته ناامید نشده و خودش در بین الحرمین به فروش مهرهایش می پردازد تا به جای گدایی حاصل دسترنج خود را عرضه کند.
“آلا” نمونه ای از هزاران دختر عراقی است که قربانی جنگ شده اند. دخترانی که خانه، زندگی و حتی سرپرست خانواده و پدران خود را از دست داده اند و حالا در سنین پایین مجبور هستند تا کار کنند.این اپیزود از داستان در کنار اپیزود قبل به خوبی نشان می دهد که مردم بی گناه ایران و عراق قربانی جنگی نابرابر شده اند، جنگی که استکبار به ایران تحمیل کرد و حکومت بعثی صدام به مردم عراق. فیلمساز برای تأثیر گذاری بیشتر و نمایش تصویری واقعی از درد و رنج مردم جنگ زده عراق این واقعیات تلخ را در زندگی آلا به تصویر می کشد.
صلابت زینبی
روایت چهارم، داستان زندگی عاشقانه مرتضی(بابک حمیدیان) و نرگس(مینا ساداتی) است. این اپیزود به نوعی یک روایت مدرن از عاشوراست. نرگس که دلتنگ شوهرش است بی خبر از او دست پسر کوچکش-محمدطاهر- را گرفته و به کربلا می رود. مرتضی پزشکی است که داوطلبانه به زائران کربلا خدمت می کند. نرگس که با هزار عشق و امید رنج سفر را به جان خریده با جای خالی مرتضی روبه رو می شود. مرتضی به گفته همکارانش 5 روز است که به مرخصی رفته است. شک و تردید نرگس از همین جا آغاز می شود تا بفهمد شوهرش کجاست؟. نرگس برای یافتن حقیقت به سراغ موبایل مرتضی که در اتاقش جا مانده می رود. رمز موبایل مرتضی نام نرگس است و عکس بزرگ محمدطاهر در آغوش نرگس بر روی صفحه موبایل، نشان دهنده عشق مرتضی به آنهاست.نرگس با چک کردن فیلم ها، تلگرام و اینستاگرام مرتضی با برادر شوهرش یعنی علی-پدر طوبی- آشنا می شود. مرتضی و علی از یک مادر هستند و یکی ساکن ایران و دیگری ساکن عراق. تلگرام مرتضی پر است از عکس های طوبی-برادر زاده کوچکش-. طوبی در یک بمب گذاری داعش به شهادت می رسد و همین انگیزه ای قوی است تا ابوطوبی به نبرد با داعش برود. از زمانی مرتضی نیز با ابوطوبی همراه می شود. نرگس مرتب به موبایل ابوطوبی که آنلاین است پیغام می فرستد و سراغ مرتضی را از او می گیرد اما هنگامیکه در حرم امام حسین(ع) جنازه ابوطوبی را برای طواف می آورند در می یابد که گوشی ابوطوبی دست خود مرتضی است.او که حالا فهمیده مرتضی در زمره مدافعان حرم و در دل جنگ با داعش است حرکتی انقلابی می کند.
نرگس که با دیدن فیلم های موبایل مرتضی دریافته که ابوطوبی و دوستانش به فکر به شعر در آوردن خطبه حضرت زینب(س) بوده اند و جلسات زیادی در بین الحرمین با یکدیگر داشته اند اما نتوانسته اند از بزرگی و صلابت این خطبه آن را به شعر در آورند و به این نتیجه رسیده بودند یک زن باید خطبه را با صلابت بخواند، خطبه حضرت زینب(س) را با صلابت و مقتدرانه قرائت می کند و صدایش برای مرتضی که در محاصره داعش است، می فرستد. حرکتی که نشان از درک والا و متقابل نرگس و احترام و ایمان به حرکت بزرگ شوهرش است. مرتضی که صدای نرگس را بهترین هدیه در این شرایط می داند، به گلدسته های مسجدی که در آن پناه گرفته اند بلندگو نصب کرده و صدای نرگس را پخش می کند تا همگان بشنوند خطبه زیبا و شجاعانه حضرت زینب(س)، چراکه میدان مبارزه مرتضی و هم رزمانش با داعش کربلای دیگری است برای دفاع از دین و آزادگی. این روایت پیوند عمیق میان مدافعین حرم و آموزههای عاشورا را به زیبایی و به دور از هرگونه شعارزدگی به تصویر می کشد.
“هیهات” در یک نگاه
“هیهات” سرشاز از مضامین والای دینی و انسانی است. فیلمسازان این اثر هوشمندانه مضامینی را دستمایه خود قرار می دهند که انسانی و جهان شمول هستند. فیلم در دو روایت نخست خود بر روی حس بومی بودن و ایرانی بودن تأکید می کند و پس از نمایش وضعیت زندگی، اعتقاد و ایمان مردمان ما در جنوب کشور داستان خود را به آنسوی مرزها می برد. فیلم در دو روایت پایانی خود ضمن نمایش تصویری حقیقی و البته تلخ از زندگی مردمان با ایمان عراق بدون نمایش مستقیم توحش داعش تکفیری، در بستر زندگی عاشقانه زوجی جوان به تشریح حقیقت تفکرات منحرف و خبیثانه این گروه و روحیه متوحشانه آنها می پردازد.
در پایان گفتنی است”هیهات” نقطه عطفی در سینمای ایران است، سینمایی که دستانش در ارائه مضامین دینی و عاشورایی متأسفانه خالی است اما ایکاش فیلم مضامین والای خود را در قالبی جذاب تر و به دور از ضعف های ساختاری برای مخاطب ارائه می داد. تماشای هیهات در سینما برای مخاطب امروزی کمی خسته کننده است، استفاده از فضاهای روستایی، زبان عربی و نابازیگران و ریتم کند فیلم در برخی اپیزودها موجب می شود تا مخاطب رغبت چندانی به تماشای فیلم نداشته باشد.
/انتهای متن/