مانع اصلی خودشکوفایی جامعه است
نظریه سلسله مراتبی نیازهای مزلو معمولا به شکل هرمی با پنج یا هفت طبقه ترسیم می شود که از نیازهای ابتدایی آغاز و به هرچه بالاتر می رود نیازها پیچیده تر می شود.
سرویس ما و زندگی به دخت/
نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای امنیتی، نیازهای عاطفی، نیازهای اجتماعی – احترامی و نیازهای خودشکوفایی.
طبق نظر وی هر نیاز هرچه پایین تر باشد، قوی تر است و بدون ارضای آن نمی توان به طبقات بالاتر دست یافت.فلسفه انسانگرايى، شالودهاى براى كار ابراهام مزلو بوجود آورد. اولاً، او در زمينه انگيزش انسان، نظرى ارائه مىكند كه در آن بين نيازهاى زيستى، مانند گرسنگى، خواب، تشنگى و نيازهاى روانشناختى، همچون عزّت نفس، عواطف و تعلّقخاطر تفاوت قايل مىشود. ما نمىتوانيم به عنوان يك اندامواره زيستى بدون غذا و آب زندگى كنيم و نيز نمىتوانيم به عنوان يك اندامواره روانشناختى بدون ارضاى نيازهاى ديگر به طور كامل رشد كنيم. مزلو بر اين عقيده بود كه روانشناسان بيشتر به نيازهاى زيستى پرداختهاند و نظريههايى ارائه كردهاند كه بر اساس آنها انسان فقط به كمبودها پاسخ مىدهد و در جستوجوى كاهش تنش است.
دومين سهم مزلو مطالعه وسيع او در مورد افراد سالم، كامل و خودشكوفا بود. اين افراد را در ميان شخصيتهاى گذشته و حاضر مىتوان يافت. مزلو 38 چهره تاريخى و مشهور را، كه از ميان افراد معاصر شناخته شدهتر و معروفتر بودند، انتخاب كرد. بعضى از اين چهرههاى شاخص عبارتند از: لودويك وان بتهوون و آلبرت انيشتن. او معتقد بود كه همگى اين افراد به خود شكوفايى رسيدهاند.طبق ديدگاه مزلو، مانع اصلى در اينكه تنها افراد معدودى قادر به شكوفا كردن استعدادهاى بالقوّه خود مىشوند، «جامعه» است كه نمىتواند امكانات لازم را در اين زمينه در اختيار افراد بگذارد. بنابراين، نتيجه مىگيريم براى اينكه بيشتر بتوانيم استعدادهاى بالقوّه خود را شكوفا سازيم، بايد در تدارك ايجاد جامعهاى باشيم كه در آن نيازهاى هر فرد از لحاظ غذا، پوشاك، مسكن و امنيت به نحو مطلوب برطرف شوند. در چنين جامعهاى افراد به راحتى مىتوانند به احساس تعلّق خاطر، عشق و احترام نايل آيند و به لذتهاى زيبايى شناختى، آگاهى و دانستن برسند. چنين جامعهاى همان جامعه خوب انسانگرايانه موردنظر مزلو است.
شکل زیر ترتیب بر آورده شدن نیازها از دیدگاه مازلو را نشان می دهد.
نویسنده: زهرا آقاجانی/انتهای متن/