آسمانها همه گشتند ثناخوان شما
پابرهنه و سربهزیر، داخل میشوم، اذن دخول میخوانم و با چشمانی تار از اشک می گویم :
السلام علیک یا علی ابن موسیالرضا
اشک میریزم و می گویم:
«ماه چادر زده در گوشه ایوان شما» چه قدر این شعر سارا جلوداریان، لطیف و عمیق و دوستداشتنی است.
باز مسیحا نفسی آمد. تمام عطرها به دنبالش. عطر سیب، یاس، محمدی، و عطری از بهشت.
با مشام جان بو کن، جهان سراسر، عطر بودنش را میدهد.
دلم که میگیرد، بیاختیار هوای حرمش را میکند و من از دست صیاد روزگار آهو صفت میدوم و خود را به آغوشی میاندازم، مهربانتر از آغوش مادر و ازآنجا بوی خدا میآید، و من خسته از راههای رفته بسیار کولهبار دردهایم را در هوای امن حرمش لحظهای بر زمین میگذارم و نفسی تازه میکنم.
پابرهنه و سربهزیر، داخل میشوم، اذن دخول میخوانم و با چشمانی تار میگویم السلام علیک یا علی ابن موسیالرضا، اشک میریزم و میگویم، «ماه چادر زده در گوشه ایوان شما» چه قدر این شعر سارا جلوداریان[1]، لطیف و عمیق و دوستداشتنی است، شعر میخوانم و در گوشهای از صحن، گنبد طلا را نگاه میکنم.
آدم و جن و پری گوش به فرمان شما
همه لیلا، همه مجنون، همه خواهان شما
آفتاب از افق درگهتان میتابد
ماه چادر زده در گوشه ایوان شما
از همان دم که قدم رنجه نمودید به خاک،
آسمانها همه گشتند ثناخوان شما
قرنها پیش، نشاندند کبوترها را
روی آن گنبد معروف زرافشان شما
خوشنویسان زبردست، همان روز ازل
دست بردند به خطاطی دیوان شما
شک ندارم که به داد دل یعقوب رسید
بوی پیراهنی از جانب کنعان شما
ای بسا مصر که زانو زده در مقدمتان
ای بسا یوسف در چاه زنخدان شما
این چه سریست که مجموعه عشاق جهان
شرط بستند سر زلف پریشان شما
این چه سریست که حتی همه آهوها
دوست دارند بیفتند به دامان شما
این چه سریست که خوبان و بدان میخواهند
بنشینند سر سفره احسان شما
ما چه داریم که در محضرتان عرضه کنیم؟
شعر از آن شما، قافیه از آن شما
ما چه داریم که شایان توجه باشد؟
جان ناقابل ما جمله به قربان شما
لال گردیم اگر حرف درشتی بزنیم
که ملائک همه شاگرد دبستان شما
خانه کاگلی ما ظلمت است، ولی
محشری میشود از نم نم باران شما
لاعلاجیم و اگر ذره امیدی هم هست،
چشم داریم به اعجاز فراوان شما
از زمانی که به پابوسیتان آمدهام
شدهام دربهدر و بیسر و سامان شما
خوش به حال گل شیپوری و خدام حرم
خوش به حال گون و خار بیابان شما
کاش میشد که به قدر پر کاهی بودم
تا قبولم بکند ملک سلیمان شما
کاش در لحظه پایانی این غمنامه
قسمت ما بشود روضه رضوان شما
اهل کاشانم و با عطر گلاب آمدهام
آه اما چه غریب است خراسان شما
- سارا جلوداریان متولد سال 1358 درکاشان است. او دانش امو خته مهندسی کشاورزی و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد دانشگاه علوم تحقیقات تهران است.
عناوینی از قبیل رتبه اول جشنواره خوارزمی/ برگزیده کنگره بین المللی شعر نبوی، برگزیده شب شعر خورشید ولایت و… در کارنامه فعالیت های وی دیده می شود.
همچنین از آثار منتشر شده وی می توان به: خاطرات مشترک/ هر جادی به منزل مجنون نمی رسد/ نی زار گواه است / اشاره کرد.
سارا جلو داریان سابقه همکاری با موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی در زمینه شرکت در شب های شعر خورشید ولایت و ملکوت هشت» را دارد.
/انتهای متن/