سیمای دختران در سریال های کره ای و ترکی

فاطمه قاسم آبادی/

بررسی موقعیت اجتماعی و علایق دختران در هر زمانی مساله ی مهمی برای یک جامعه به حساب می آید. این موضوع از نظر تجاری هم ارزش بسیار زیادی دارد، مخصوصا توجه به سلیقه و علاقه ی دختران نوجوان اعم از پوشاک، وسایل زینتی ، مدل های چیدمان دکوراسیون اتاق ها و….بسیار مهم تلقی می شود.

سینما و تلویزیون هم در سراسر دنیا از این مورد مهم هرگز غفلت نمی کند و مخصوصا برای دختران نوجوان همیشه برنامه هایی مخصوص تدارک می بیند؛ چرا که این قشر سرمایه های آینده و مادران نسل بعد به حساب می آیند و به نوعی تغییر نگرش و فکر آنها تغییر در یک نسل را رقم می زند.

 

دختران در سریال های کره ای مدرن

حدود ده سالی می شود که سریال های کره ای بین مردم کشور ما و بخصوص دختران نوجوان ما بسیار محبوب شده اند ؛ این محبوبیت در حال حاضر به جایی رسیده است که برخی سریال ها که به صورت هفتگی در کره پخش می شود، در کشور ما هم همزمان با پخش در کره با اختلاف چند ساعته در سایت ها پخش می شود و پس از دو سه روز با ترجمه ای عالی در اختیار مخاطبان قرار می گیرد.

 

رابطه با پسرها بی ازدواج، اصلا

در سریال های مخصوص نوجوانان کره ای که دختران در آنها نقش های اصلی و محوری را بازی می کنند، اغلب برای کاراکترهای قهرمان اصلی داستان طوری طرح ریزی می کنند که آن دختر فرقی ندارد که ثروتمند باشد یا فقیر، همیشه نوع پوشش این دختران فانتزی ، شاد و صد البته که بسیار کم حجم! است ( از قسمت بالا تنه دو وجب و از قسمت پایین هم یک وجب! )

این دختران اغلب شجاع، جسور و مهربانند و با وجود تمام مشکلاتی که دارند مدام در حال مبارزه اند ولی وجه مشترک تمام این قهرمان ها این است که هیچ کدام به هیچ وجه تن به رابطه ی جنسی بدون تقید با یک پسر، هرچند که عاشقش باشند، نمی دهند.

 

فطرت دخترانه

با وجود سیل تبلیغات مبنی بر روابط آزاد، در واقعیت، ذات دختران بخصوص نوجوانان به دنبال مهر و محبتی است که به دخترانگی آنها آسیب نزند و اگر هم قرار است این عشق به رابطه ای بیانجامد، باید در قالب قید و بندی مثل نامزدی و ازدواج اتفاق بیفتد.

در سریال های کره ای مخصوصا آن دسته که مخصوص نوجوانان است چنین اصلی مورد توجه است. به خاطر همین هم این سریال ها برای دختران نوجوان ما بسیار دلپذیر و محبوب است؛ هرچند که نوع پوشش و اغلب رفتارهای حاشیه ای همین دختران برای فرهنگ دینی ما چندان قابل پذیرش هم نباشد؛ منتها به خاطر همان وجه قابل هم ذات پنداری ذکر شده ( یعنی داشتن عشق و دلبستگی بدون پرداخت بهای گزاف ) این دختران و داستان زندگی فانتزی و خیالی شان برای دختران ما دیدنی و جذاب است.

 

دختران بد قدرت می یابند

اما برعکس سریال های کره ای، سریال های ترکی است. در سریال های ترکی ما به نوعی با همان پدیده ی محوریت دخترها مواجهیم منتها با جهت گیری متفاوت. در این سریال های ترکی که حدود پنج شش سالی می شود که روی محوریت و موضوعات مخصوص نوجوانان زوم کرده اند ما همان سیر تحول دختران را می بینیم؛ منتها این سیر یک تفاوت بسیار مهم دارد و آن هم این است که دختران علاوه بر پوشش های بسیار مبتذل و اغراق آمیز به هیچ وجه روی دختر بودن و حفاظت از حریم خود توجه ندارند و به قولی متجددانه تر! از اروپایی ها عمل می کنند.

 

نمادی بی هویت از دختر مسلمان

در این سریال ها اغلب دختران زنان بی بند و بارشیبه تر هستند تا دختران؛ چه از نظر پوشش و آرایش و چه از نظر رعایت حدود در رابطه با جنس مخالف . دختران سریال های ترک نماد افسارگسیختگی و بی هویتی هستند، که حتی در جوامع غربی هم برای خانواده هایی که برخی ارزش ها در آنها رعایت می شود، غیر قابل قبول به حساب می آیند چه برسد به جامعه ای که در آن غالب مردم به یک سری ارزش ها پای بند هستند.

 

شباهت خطرناک

این نوع نگرش به دختران در جامعه ای که غالب مردم آن را مسلمانان تشکیل می دهند بسیار خطرناک است هرچند که در این سریال ها اغلب حتی درختان را هم در صحنه ها رنگ می کنند و به خورد بیننده ها می دهند! منتها برای مخاطب ایرانی شباهت هایی که به خاطر هم دینی و نزدیکی جغرافیایی با آنها دارد، بسیار زیاد است.

اسم ها بعضی رفتارها و سنت ها و… در این سریال ها به نوعی حس هم ذات پنداری را در مخاطبین خود ایجاد می کند که این حس باعث می شود رفته رفته ارزش های درونی مخاطب تغییر کند و همان مخاطب بعد از مدتی سعی کند ظاهرش را هم شبیه به باطن تغییر یافته دخترهای آن سریال ها کند.

 

دروغ های رنگارنگ

در حال حاضر در کشوری مثل ترکیه مردم به دو صورت و گروه در آمده اند، عده ای که با قدرت تمام نه تنها روی مذهب که روی برخی از سنت های قدیمی خود هم پافشاری می کنند و عده ای هم که به اصطلاح جزو متجددان جامعه هستند، هنوز یک سری از ارزش ها را حفظ کرده اند و تنها سعی کرده اند به شیوه ی ترکی ظاهر خود را آن هم با اغراق های بسیار زیاد شبیه به اروپایی ها کنند؛ این در حالی است که شدت استفاده از لوازم آرایش و رسیدگی به لباس و ظاهرگرایی به هیچ وجه در زنان اروپایی مثل نمونه های ترکی که سعی در تقلید از آنها دارند، نیست.

 

شکستن هنجارها

نکته ی جالبی که در سریال های ترکی وجود دارد این است که فرقی ندارد ماجرای هر کدام از این سریال ها چه باشد یا در مورد زندگی چه قشری باشند   ( فقیر یا غنی، مدرن یا سنتی) در هر ژانری، نقطه ی مشترک از بین بردن ارزش های دینی و ملی است .

شاید نابودی “ارزش ها” آرزوی لیبرال ها و مخالفین اسلامی در ترکیه باشد ولی عامه مردم هنوز به طور کامل تن به این هنجارشکنی ها نداده اند و اصلا به خاطر همین هم در این سریال ها با شدت و تاکید بسیار سعی می کنند بی پروایی و بی هویتی را بین دختران دامن بزنند و اینطور نشان می دهند که دختران موجوداتی دسیسه گر، بی اخلاق و بسیار مشتاق برای بازی دادن و ارتباط نامشروع با جنس مخالفند. همه ی این تلاش ها برای این است که به مخاطبین خود تلقین کنند که ما به اهداف خود رسیده ایم ولی با این توصیفات سوال مهمی که پیش می آید این است:

” اگر به راستی به اهداف تان رسیده اید چرا اینقدر با اغراق سعی در نفی یک سری ارزش های رایج در جامعه تان را دارید؟ “

/انتهای متن/