گروه محکومین، نقدی ضعیف به جامعه مدرن
داستان گروه محكومين كافكا، به لحاظ ادبي به هیچ وجه شبیه به کارهای دیگر او نیست. در این داستان نه خبری از ذوق و ابتکار ادبی است، نه قدرت کلام و سمت و سوی مشخصی دارد، به تعبیر دیگر این کتاب ضعیف ترین اثر این نویسنده و فیلسوف آلمانی تبار به حساب می آید.
فاطمه قاسم آبادی/
البته وقتی اسم نویسنده ی بزرگی مثل کافکا به میان می آید حتی از اثری مثل گروه متهمین هم نمی شود گذشت؛ این کتاب هم مثل کتاب های دیگر کافکا ناتمام است منتها به خاطر ضعف کلام و سوژه خیلی مشهور نشده است و نتوانسته به عنوان یکی از آثار کافکا در جمع های ادبی موقعیتی بدست بیاورد.
خلاصه داستان
داستان ظاهرا در يك سرزمين آفريقايي اتفاق ميافتد. فرض كنيم يك مستعمره است. چون آدمها سياهپوست هستند. حال و هوا، حال و هواي مناطق آفريقايي و گرمسيري است. در بررسي هايي كه برخي منتقدين در مورد اين داستان كردهاند، آنها هم همين استنباط را داشتهاند.
این داستان است در مورد يك سرزمين جهان سوم، يك سرزمين آفريقايي بوده (در آن دوراني كه كافكا مينوشت، اين مسئله خيلي بيربط نبوده، آن زمان استعمار مستقيم هنوز حضور داشته. در آن دوران الجزاير هنوز تحت حاكميت فرانسه و ويتنام هنوز تحت سلطه مستقيم فرانسه و امريكا بود واستعمار كهن هنوز حضور داشت.) اين داستان، توصيف يك شبح از آن فضاست. رئيس اين جزيره فرماندهي است كه مظهر استبداد كلاسيك اين جامعه و استبداد سنتي آن است، يك آدم خشن و ديكتاتور، نماينده فرمانده سابق و نماينده يك استبداد سخت، سنتي و مخوف است. اما فرمانده جديدي كه آمده، داراي يك نوع رويكرد مدرنيستي است و در حال تقليد از اروپا، و مقلد غربي هاست.
تصویری مخوف و توجیه شده
با تصويري كه كافكا از اين فرمانده جديد ارائه ميدهد، او يك مقدار ليبرال است. با شكنجه دادنهاي صريح موافق نيست. مثلا در زمان فرمانده قبلي، دستگاه شكنجه را مرتب روغن كاري ميكردند، لوازم يدكي آن را تأمين ميكردند و قطعات و ابزارهاي دستگاه مرتب كنترل ميشد. اما در زمان فرمانده جديد، هيچكدام از اين كارها انجام نميشود. چون فرمانده ی جدید به روش های قبلی شکنجه اعتقادی ندارد، افسري كه مسئول دستگاه شكنجه است، همه اينها را براي يك جهانگرد تعريف ميكند.
او دائم از فرمانده سابق تعريف ميكند، و افسوسِ ميخورد. اين جهانگرد كه ظاهراً حكم ناظر اروپايي را دارد، به نظر ميآيد كه اروپايي است. چون هم زبانش با زبان بومي ها فرق دارد و هم زبان بومي ها را نميفهمد. نوع نگاهش هم ليبرالي است. مثلا ميتوانيم او را نماينده سازمان هاي حقوق بشري يا دولت هاي غربي مدعي ليبراليسم و مانند آنها بدانيم.
اينجا تقابلي هست. در واقع اين افسر، بازمانده آن تمدن پيشين و آن استبداد كلاسيك، سنتي ـ يا هر چه بگوييم ـ است. او ميخواهد يك آدم خاطي را بياورد و به اين دستگاه شكنجه ببندد و او را اذيت كند. وقتي كه اين كار را جلو جهانگرد ميكند، او بسيار مخالف است.
حقوق بشر دروغین
در این کتاب كافكا به نوعي نظر اروپايي ها را درباره حقوق بشر بررسي كرده است. بعضي، از داستان اين نتيجه را گرفتهاند كه كافكا يك حرف ضد استعماري زده است. اما كاملا معكوس است.
در واقع كافكا استعمار و حضور استبدادهاي كهن آن جوامع را كوبيده، اما استعمار نو را تأييد كرده است. يعني اين فرمانده جديد، كاملاً غربزده و در عین حال كاملاً مدرن است، او ميخواهد جلو دستگاه شكنجه را بگيرد! آن جهانگرد اروپايي هم، يك آدم داراي موازين كاملاً لطيف و حقوق بشري و اداهای روشن فکری است .
شکنجه های مدرن
کافکا در این کتاب به بررسی شکنجه هایی می پردازد که کاملا انسان را به یاد ابوغریب می اندازد؛ شکنجه هایی که فرمانده ی جدید به روش های غربی و غیر اخلاقی به آن می پردازد، بعد جسمانی و روانی را با هم دارد، متاسفانه این سخن از استعماری فراتر از استعمار سرزمین است و به نوعی به اشغال شرف و آبروی و اراده ی آدمی، می پردازد.
ریشه های زندگی شخصی
تحقيق در زندگي شخص كافكا هم، اثباتكننده اين موضوع است. كافكا آدمي است كه در زندگي شخصياش، مخصوصاً در روابط عاشقانهاي كه با دختران مختلف داشته، جز آن مورد آخري،ً دوريمانت كه كافكا توانست با او رابطهاش را ادامه بدهد، در ديگر روابطش شما ميبينيد كه هميشه يك نوع مشكلي با جنس مخالف و در ارتباط هايش دارد.
يك نوع رويكرد ساديستيك آزاردهنده را نسبت به اين افراد در پيش مي گيرد و موجب ميشود كه روابطش هميشه دچار بحران شوند. از این رو کتاب گروه متهمین به نوعی فروپاشی زندگی شخصی و مدرن خود نویسنده را با کلامی ضعیف بیان می کند.
سخن آخر
متاسفانه کتاب گروه متهمین بر خلاف دیگر آثار کافکا ارزش ادبی و قدرت کلامی بالایی ندارد و همین باعث شده است که کافکا نتواند منظور خود را بیان کند و کتاب هم خیلی مورد توجه منتقدین ارزشمند قرار نگیرد.
/انتهای متن/