برادر، سریالی مردانه با نقش پررنگ زنان
سریال خانوادگی “برادر” به کارگردانی “جواد افشار” در شب های ماه مبارک رمضان از شبکه دوم سیما به روی آنتن رفت. ”
نفیسه ترابنده/
سریال “برادر” به کارگردانی “جواد افشار” و تهیه کنندگی “نعمت چگینی” در شب های ماه مبارک رمضان از شبکه دوم سیما به روی آنتن رفت. “جواد افشار”با ساخت سریال های”مادرانه” و “کیمیا” نشان داده است که دغدغه ساخت سریال های خانوادگی را دارد. او این بار نیز به سراغ داستان زندگی یک خانواده ایرانی و مسائل و مشکلات اعضای این خانواده رفته است.
“برادر” داستان خانواده حاج کاظم(حسن پورشیرازی) از تجار معروف بازار برنج است.حاج کاظم دو پسر و یک دختر دارد. پسر کوچک او ناصر(پوریا پورسرخ)در طول داستان به دنبال ثروت بیشتر و با وسوسه های نازی(گلاره عباسی) از نام و شهرت پدرش سوء استفاده می کند تا جایی که حاج کاظم بر اثر فشارهای روانی جان خود را از دست می دهد.
سریال برادر گرچه در ظاهر سریالی مردانه است و نقش های اصلی آن یعنی حاج کاظم، مسعود و ناصر مرد هستند اما زنان سریال نقشی تأثیر گذار در پیشبرد روند داستان دارند.
دختری تنها با عقده های فروخورده
شاید تأثیر گذارترین شخصیت زن سریال “برادر” نازی(گلاره عباسی) باشد، دختری تنها با عقده های فروخورده. نازی که از همان قسمت های آغازین داستان از خارج از کشور برمی گردد با رویارویی اتفاقی با ناصر فرصتی برای اجرای نقشه های خود می یابد. نازی و ناصر همدیگر را دوست داشته اند اما اختلافات حاج کاظم با بهرام کلایی-پدر نازی- موجب می شود تا نتوانند با هم ازدواج کنند و نازی بعد از مدتی به خارج از کشور برود. نازی از حاج کاظم کینه عمیقی در دل دارد و او را مسبب تمام بدبختی ها و فروپاشی خانواده و مرگ مادرش می داند. بهرام کلایی که در کار قاچاق برنج است، توسط حاج کاظم پروانه کسبش باطل می شود و به عنوان یک قاچاقچی اسمش به تیتر روزنامه ها تبدیل می شود. با انتشار این اخبار و آبروریزی بزرگ، مادر نازی دق می کند. نازی در تمام طول داستان با در دست داشتن تکه روزنامه این خبر به دنبال انتقام گرفتن از حاج کاظم است. نازی در زندگی شخصی خود نیز شکست خورده و مخاطب به تدریج در می یابد که او ازدواجی ناموفق در فرانسه داشته است؛ موضوعی که او از ناصر پنهان می کند. ناصر وسیله خوبی برای اجرای نقشه های شوم نازی است. در ابتدای داستان مخاطب درپی بردن به احساسات واقعی نازی دچار شک می شود. نازی مصرانه بارها به ناصر اعلم می کند که برای دورماندن از اختلافات خانوادگی به خارج از کشور بروند و در مقابل مخالفت های ناصر از دور شدن از خانواده می گوید که برای او فرقی نمی کند کجا برود. فقط می خواهد در کنار ناصر در آرامش باشد اما گویی روح پر از کینه نازی نمی خواهد هیچ گاه آرام بگیرد، نازی با استفاده از حربه های زنانه و ناز و عشوه ناصر را به انجام کارهای خلاف راضی می کند و تا جایی پیش می رود که نه تنها موجب مرگ حاج کاظم می شود، بلکه خود ناصر را هم طعمه قرار می دهد. نازی دلیل تمام اعمال خود را برای ناصر در پیام صوتی در پیغامگیر تلفن این گونه بیان می کند:
«اعتراف می کنم بهت علاقمند شدم و حتی احساس کردم میتونم یک عمر کنارت با آرامش زندگی کنم اما وقتی دیدم به خاطر یک زن غریبه خانوادتو کنار گذاشتی با خودم گفتم یک روز هم منو کنار می گذاری.» نازی که ناصر ساده لوح را تکیه گاه محکمی برای خود ندانسته، ادامه می دهد:
« فرق من با تو اینه که یه عمر تلاش کردم که انتقام آبروی از دست رفته پدرمو بگیرم اما تو با دست خودت آبروی پدرتو بردی.» نازی در پایان فیلم بعد از اینکه سر همه آدمهای دور و برش کلاه می گذارد با تغییر قیافه به خارج می رود تا تنها کسیکه در جریان قاچاق برنج و چایی در این سریال ز دست پلیس فرار می کند، یک زن باشد، زنی با عقده های فروخورده و روحی زخمی که آتش انتقام او همه جا را فراگرفته است. فیلمساز نازی را در خارج از کشور در خانه خود در کنار مردی فرانسوی نشان می دهد که گویی شوهر اوست.
دختری با دغدغه های اجتماعی
“مریم”(سوگل طهماسبی)- دختر حاج کاظم-دختری جسور، فعال و دغدغه مند است. مریم برای بیان ذغذغه های خود شغل روزنامه نگاری را برگزیده و از طریق قلم به آسیب شناسی معضلات اجتماعی می پردازد. از نظر مریم معضلات اجتماعی تنها فقر و طلاق نیست بلکه حمایت از تولید داخلی هم از موضوعات مهم اجتماعی برای خانواده های ایرانی به شمار می رود. مریم نه تنها در عرصه کاری خود تمام قد تلاش می کند بلکه به عنوان دختر خانه عامل پیوند اعضای خانواده نیز می باشد. مریم تنها کسی است که بعد از رفتن برادرش ارتباط خود را با مسعود حفظ کرده و دلسوزانه در کنار او می ماند.
زنان بیوه، قربانی جامعه مردسالار
“عطیه” از دیگر زنان فیلم است. عطیه نمونه ای از زنان بیوه است که تحت تأثیر عرف غلط جامعه ازدواج مجدد او مذموم شمرده می شود. عطیه که دختر کوچکی دارد، حاضر است به خاطر عشق مادرانه اش از مسعود بگذرد چراکه پدرشوهرش متحجرانه ازدواج مجدد عطیه را غلط دانسته و نمی خواهد نوه اش زیر دست ناپدری بزرگ شود؛ ناپدری که در عرف جامعه به عنوان مردی ظالم و خشن شناخته می شود. پدرشوهر عطیه پارا فراتر گذاشته و به عطیه می گوید اگر می خواهد دوباره ازدواج کند باید با برادر شوهر کوچکش ازدواج نماید وگرنه دخترش را از او می گیرد.
مطرح شدن داستان زندگی عطیه تفکرات فمینیستی و فیلم”واکنش پنجم” ساخته “تهمینه میلانی”را در ذهن مخاطب تداعی می کند. فیلمساز عطیه را قربانی جامعه مردسالار نشان می دهد، زنی فعال در عرصه اجتماع که تحت تأثیر فرهنگ و عرف غلط مردسالارانه جامعه از داشتن زندگی دوباره محروم است. حس ترحم مخاطب به زنانی چون عطیه زمانی بیشتر برانگیخته می شود که فیلمساز این زنان را زنانی موفق و دلسوز نمایش می دهد. عطیه در مقابل خواسته نامعقول پدرشوهرش به گریه کردن و گلایه از خدا اکتفا می کند. عطیه که همواره با پدرشوهرش برخوردی از پایین به بالا دارد ضمن رعایت احترام او در سکانسی از عشق برادرشوهرش دفاع می کند. پدرشوهر عطیه که گویی خود را ولی بی چون و چرای خانواده می داند با ازدواج پسر کوچکش با دختری که پدرش معتاد است، مخالفت می کند و عطیه دلسوزانه از پدرشوهرش می خواهد که گناه پدر را به پای دختر ننویسد.
در پایان سریال فیلمساز که به دنبال پایان شاد( هپی اند) برای فیلمش است بدون آنکه چند و چون ماجرا را نشان دهد، عطیه را در بیمارستان در کنار مسعود به تصویر می کشد و به مخاطب می فهماند پدرشوهر او به این ازدواج رضایت داده و گویی با چند جمله شعاریِ عطیه متحول شده است!!
“برادر” در یک نگاه
سریال “برادر”طبق فرمول سریال های عامه پسند تک خطی و ساده ساخته شده و هیچ پیچیدگی ندارد. فیلمساز در میان داستان خانوادگی خود سعی دارد اشارات سیاسی و اجتماعی نیز داشته باشد؛ اشاراتی که اغلب برای مخاطب خسته کننده و فاقد اثرگذاری لازم است. دیالوگ های اغراق شده و شعاری مریم، حاج کاظم، مسعود و … همچون وصله ای ناجور به فیلم سنجاق شده و مخاطب را به یاد بیانیه های رسمی می اندازد. “برادر” در حالی ادعای حمایت از تولید داخلی را دارد که سراسر سریال تبلیغ یک برنج خارجی است؛ تناقضی بزرگ که مخاطب را دچار سردرگمی می کند.
/انتهای متن/